eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
10.5هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 نقش مهم و اساسی تشکیل شبکه ملی مشاورین در کاهش سقط جنین 🔻 جعفر رئیسیان‌زاده، معاون خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی با تاکید بر حرمت شرعی سقط جنین، گفت: تشکیل شبکه ملی مشاورین انصراف از سقط توسط آستان قدس رضوی، گامی موثر در جهت ارتقای آگاهی جامعه نسبت به پیامدهای سقط جنین و ترویج فرهنگ فرزندآوری است. 🔗 متن کامل خبر: 🌐 yun.ir/ig93ge 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 یه مادر چرا می‌خواد قتل انجام بده؟ 🎥 کلیپ | می‌خوام بچه رو سقط کنم! 🚩 شما می‌تونید مستند عجیب و قشنگ رو به صورت از به نشانی زیر مشاهده کنید.👇🏻 🌐 https://B2n.ir/f74833 ♨️ راستی داریم برای کسانی که مستند رو تماشا کنند و نظرشون رو تا فردا برامون به آیدی @asrtv_support بفرستند. 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‏بنده خدا خودشم نمیدونه براچی رفته دانشگاه ⚠️ کاش به جای اینکه بری دانشگاه و از علافی‌هات کلیپ اینستایی دربیاری، ازدواج می‌کردی و لیاقت داشتی مادر شده بودی و الان با بچه‌هات لذت دنیا رو می‌بردی 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عده ای معتقدند اگر فرزند زیاد داشته باشیم، دیگه مثه سابق نمی تونیم عبادت کنیم و فرصت کمی برای امور معنوی داریم و این مساله واقعا آزارشون میده😕 این کلیپ برای این مادرانِ نگران تهیه شده🌱 با سرعت نور گوش بدید😂😂😂 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو مربوط به حدود شصت سال پیش هست و خانم فیلیس لوملی رو نشان می دهد که با وجود معلولیت مادرزادی و نداشتن دست ازدواج کرد و صاحب هفت فرزند شد و اینطور عشق رو به فرزندانش هدیه کرد. فیلیس با اینکه دست نداشت اما یک مادر به تمام معنا بود و نشان داد اگرچه معلولیت محدودیت می آورد، اما عشق مادرانه می تواند از دیوار بلند این محدودیت ها عبور کند. ‌🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♨️فیلم سمت چپ کودکان غزه در محافل حفظ قرآن فیلم سمت راست بزرگمرد کوچکی که باید الان بشینه تو خونه و تکلیف مدرسش رو انجام بده اما در کنار بساطش توی مترو داره تکلیف ما بزرگترها رو هم در انجام فریضه واجب امربه معروف و نهی از منکر انجام میده! اینها هستن که ثابت میکنن اقتصاد ضعیف یا قوی تایید و توجیه رفتاری که ولنگاری اجتماعی محسوب میشه نمیتونه باشه! 📌 خبر فوری سراسری 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✍به نظر میرسه این که میگن فقر بیاد ایمان میره منظور، فقر فرهنگی هست نه مالی! چون‌ همه ما مصادیق این ادعا رو اطرافمون زیاد دیدیم همون افراد مستضعف و محرومی که مومنانه زندگی میکنن و به آخرت ایمان راسخ دارن! اتفاقا فقر مالی، برای افراد مومن واقعی، شرافت،غیرت و ایمان بیشتر به همراه داره و شاید ثروت هم احساس بی نیازی و سرکشی و در نهایت کفر...! میدونستید مردم غزه حتی قبل از طوفان الاقصی عموما در حد گرسنه خوابیدن فقیر بودن اما بیشترین حافظان قرآن رو در خودش جای داده بود! اصلا این غیرت دینی و شرف اهالی فقیر غزه و این بزرگمرد کوچک بساط دار متروی ما از نعمت فقرشون هست! چون ایمانشون به خدا و روز جزا واقعیه! چون فقرشون باعث رشد غیرت و ایمانشون شده نه بهانه ای برای توجیه انجام رفتار ولنگارانه! فقر نعمتیه که خداوند به بندگان خاص خودش عطا میکنه که خیلی از ماها لایقش نبودیم چون احتمالا ایمانمون شکمیه! فقر مالی، ایمانهای شکمی رو از بین میبره نه ایمانهای ریشه دار و قلبی! برخی از ایمانها تا شکم پر باشه ، هست! همون اسلام عافیت طلبانه! اما ایمانهای راسخ زیر سنگ چندصد کیلویی در آفتاب داغ با شکم گرسنه و زیر شکنجه و شلاق ، باز هم باقیه، مثل سمیه سلام الله علیها و امثالهم... 📌 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ♨️ تصویری از سقوط هواپیمای آموزشی در فیروزآباد فارس 🔹در این حادثه سرهنگ حمیدرضا رنجبر و سرهنگ منوچهر پیرزاده به شهادت رسیدند. شادی روح این دو شهید عزیز صلوات میفرستیم. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 📌 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ♨️ حملات هوایی مشترک روسیه و سوریه علیه مقرهای تروریست‌ها در شهر ادلب اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 📌 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‌ ♨️ حملات هوایی مشترک روسیه و سوریه علیه مقرهای تروریست‌ها در شهر ادلب اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَم
✍ شکل جدیدی از جنگ اینبار ارائه شده است؛ تروریست ها دارای انبوهی از ادوات و سلاح های سنگین هستند و بویژه اینبار بشکل خاصی از پهپادهای انتحاری استفاده میکنند. همزمان رسانه های صهیونیستی و وابسته به اتاق رسانه ای تروریست ها دائم هر روز کلیپ ها و فیلم ها و اخبار گمراه کننده از پیروزی خود منتشر میکنند که بسرعت در تمام رسانه ها منعکس میشود. چنین لجستیک عظیمی برای گروهی مثل تحریر الشام یا ازقبیل جبهه النصره، خیلی زیاد است و بدون کمک نیرویی خارجی در قواره آنها نیست. مخصوصا که اویغورها با کمک جبهه انتقال مالی و فردی منافقین به پایگاه های ترکیه منتقل شدند و از طریق پاسگاه های رسمی به پادگان های آموزشی منتقل شدند که افسران اوکراینی آنها را آموزش میدادند. 📌 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سیزدهم چهارشنبه بعدازظهر منتظر آمدن بابا
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 پدرم به‌همین سادگی از بین ما پر کشید و رفت و خاطره‌ی آن شبی که من و مرتضی را به هم محرم کرد تا ابد در ذهن ما دونفر هک شد. محرمیتی که عاقد و تنها شاهدش ، بابا و پشت‌ و پناهم حالا آرام و بی‌صدا رفته بود. نزدیک ظهر جسم بی‌جان پدرم را وارد حیاط کردند معصومه خانوم و عمه فاطمه ، عموها و بقیه فامیل شیون می‌کردند ، کسی نبود که داغش کمتر از دیگری باشد ، من اما به مانند مسخ شده‌ها توان گریه نداشتم انگار عصبانی بودم از بابایم. همه را کنار زدم و خودم را روی پدرم انداختم پتویی رویش بود سریع پس زدم رسیدم به جسم کفن شده‌ی بابا ماتم برده بود صدای جیغ و فریاد مردم در گوشم می‌پیچید اما گویا دنیا ایستاده بود ، آرام صورت پدرم را از روی کفن نوازش کردم و بندهای سر کفن را کشیدم نمی‌توانستم گره‌ها را باز کنم، یک نفر داد میزد: _ نکن طیبه ... بازنکن ... دونفر دست‌هایم را گرفتند و کشیدند ... جلویم نشست ... مرتضی بود ... از دوردست‌ها صدایم می‌زد: + طیبه.. طیبه... نگاهم کن ... بده من خودم برات باز می‌کنم ... دست‌هایم را گرفته بود از لابه‌لای آن‌ها بند کفن بابا را باز کرد نگاهم به مرتضی بود از ته صدا با او حرف می‌زدم: _ مرتضی !! بابامه... نمی‌دانم چطور صدایم را می‌شنید: + طیبه جان صورت دایی رو ببین ... خداحافظی کن باهاش ... کفن را باز کرد خدایا! بابای من بابای من با چشم‌های سبز زیبایش آرام با لبخند خوابیده بود خم شدم و پیشانی سردش را بوسیدم دست‌هایم را زیر گردنش گرفتم و سرش را بالا آوردم نمی‌دانم چند دقیقه تنگ در آغوش گرفتمش. می‌شنیدم که مرتضی دیگران را به آرامش دعوت می‌کرد : +بگذارید خداحافظی کنه... نفهمیدم کی و چطور مرا از بابا جدا کردند و با موج بردند . آخرین لحظه تصویر مرتضی را داشتم که در حال بوسیدن بابا بود و دیگر هیچ... تا روز سوم و مراسمات بعدی چیز خاصی به خاطر ندارم فقط زن‌هایی که به صورتم آب می‌پاشیدند و عمه فاطمه که گاهی در دهانم حلوا و خرما می‌گذاشت و روی لباس‌هایم گلاب می‌پاشید. و چشم‌های نگران مرتضی که همیشه دورتر از زن‌ها می‌ایستاد و نگاهم می‌کرد . چهار روز بود چیزی نخورده بودم رگ‌هایم برای سرم یاری نمی‌کرد عمه از غم من بلند بلند گریه می‌کرد و به بقیه می‌گفت : +طیبه داره خودشو از بین می‌بره... نمی‌توانستم چیزی بخورم ... وقتی دورم خلوت شد دیدم با یک بشقاب در دست آمد مرتضی آرام و بی‌صدا غذا در دهانم می‌گذاشت محبت‌های خالصانه مرتضی حالم را بهتر می‌کرد چند قاشق غذا خوردم . روز هفتم کمی به‌هوش بودم و میهمان‌ها را می‌دیدم امیر و خانواده‌اش هم آمدند آن‌ها هم در زلزله عزیز از دست داده و همه سیاه‌پوش بودند. درهمان‌حال هم از دیدن امیر مشمئز شدم . بابایم را در روستا در قبرستان جدید به خاک سپرده بودند. پدربزرگ و مادربزرگم به معنی واقعی همان روز مردند فقط جسم‌شان چند صباح دیگر روی زمین نفس کشید ، داغ عروس و چهار نوه و حالا داغ بابایم کم عذابی نبود. بعد از مراسم هفتم خانه خلوت شده بود... آن چند روز مرتضی را فقط از دور می‌دیدم از دیگران شنیدم که مرتضی فردا عازم است و باید به پادگان برود. دلم برایش پَر می‌کشید ... تنها کسی که با تمام سلول سلول وجودم می خواستمش... تنها کسی که می‌توانست مرا آرام کند ... نیمه‌های شب از بی‌خوابی بلند شدم و به حیاط رفتم و در تاریکی حیاط روی پله‌ها نشستم زانوهایم را بغل کردم و سرم را روی زانو گرفتم. _ خدایا چرا نمی‌میرم ؟؟؟.. دست‌هایش را دورم پیچید در یک لحظه میان بازوهای گرمش بودم ، به‌سختی و بی‌صدا در آغوشش اشک ریختم ، اشک‌هایم را پاک می‌کرد و سرم را می‌بوسید : +آروم باش ... آروم ... _مرتضی نرو ... به خدا جز تو کسی از پس من برنمی‌آید ... +زود برمی‌گردم عشقم قول بده مراقب خودت باشی... زود زود میام ... فردای آن روز مرتضی رفت و چند روز بعد ما هم به کرج برگشتیم. کمی بعد از فوت بابا بود که از نحوه مرگ قهرمانانه او مطلع شدم بابا در یک آواربرداری جانش را از دست داده بود تا جان یک مادر و بچه را نجات دهد. هنوز مرتضی از سربازی برنگشته بود که سرنوشت من برای همیشه تغییر کرد ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج منصور ارضی - روضه - @hajmansourarzi.mp3
2.51M
🎙| صوت 🎤| حاج منصور ارضی 🔸 روضه حضرت مادر🖤🖤🖤🖤
نماهنگ: هَیْهَاتْ مِنَّا السکوت - حاج مهدی رسولی.mp3
10.13M
🎬 | 🎤 بانوای: 📄 شاعر: محمد رسولی 🎙 صدابردار: رضا جماعتی 🎛 تنظیم: علیرضا جلالی 🏴 انتشار به مناسبت ایام شهادت سلام‌الله‌علیها تولید شده در"هیأت دانشجویی اصحاب الحسین (ع) | دانشگاه تهران"