eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
334 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#اطلاعیه 🔲 با توجه به فرا رسیدن ایام فاطمیه و اهمیت نصب پرچم های عزا بر سر درب منازل فروشگاه فرهنگی
همینکه آدم برای بزرگداشت ایام فاطمیه یه پرچم بتونه سر درب منزلش نصب کنه خدا میدونه چقدر ارزشمنده. اگه مادران بتونن توی منزلشون یه پرچم نصب کنند و بچه ها این چند روز حس و حال فاطمیه بگیرن در رشد روحی فرزندشون بسیار موثر هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار 🎙حاج مهدی رسولی ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @saritanhamasir
فلسفه قیام حضرت زهرا در حکمت 374 سال 7-11-98.mp3
11.61M
🔈سخنرانی ✅ فلسفه قیام حضرت زهرا سلام الله علیها درحکمت۳۷۴ ✅اگر در سقیفه ۴۰ نفر پای امیرالمومنین می ایستادند، و ازحق دفاع میکردند،کار به کربلا نمیرسید!! ✅ مبغوضترین فرد نزد خدا بدعت گذار است( خطبه۱۷) و وظیفه واجب دانایان در مقابل بدعت گذار روشنگری است! ✅چطور یک‌انتخاب ناآگاهانه موجب انحراف دین خواهد شد؟! 🔷حجت الاسلام 🔶هیات فاطمیون قم ۷/بهمن/۹۸ ✅@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سوم چشمهای سبز پدر ا
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 عمه فاطمه برای من بوی مادر ناشناخته ام را می‌داد، کودکی من با قصه‌های شبانه‌ی پدر پچ‌پچ‌هایش با آقاسید و کارهای انقلابی نگرانی‌های همیشگی مامان معصومه ، آرامش عمه فاطمه و البته بازی با مرتضی و بعدها با خواهر و برادرم سپری شد ... همیشه عمه فاطمه را با کتاب می‌دیدم پدرم هم چند قفسه کتاب داشت که گهگاهی اسباب‌بازی من می‌شدند . بچه‌ی بسیار کنجکاوی بودم همیشه با سوالات زیاد مامان معصومه را کلافه می‌کردم اما پدرم با لذت و غرور به همه می‌گفت : طیبه خیلی باهوشه و با حوصله پاسخ می‌داد تا پیش‌از مدرسه خواندن و نوشتن من تکمیل‌شده بود، گاهی پدر و گاهی هم عمه فاطمه به من درس می‌دادند. با شروع جنگ پدرم کار کارگری در کارخانه را رها کرد و آقاسید هم‌درس حوزه را رها کرد و هر دو به سپاه پیوستند . روزهای تنهایی معصومه خانوم و عمه فاطمه برای هشت سال شروع شد ، هشت سال پدر نداشتیم هرچند ماه در میان می‌آمد و سری می‌زد نامه زیاد می‌نوشت و گاهی از مخابرات با او تلفنی صحبت می‌کردیم و من همیشه پشت گوشی اشک می‌ریختم . دوری پدرم را با حرف‌های عمه فاطمه تحمل می‌کردم همیشه به من و مرتضی می‌گفت: پدرهای شما قهرمان هستند . برای من که پدرم همیشه قهرمان بود اما این جبهه رفتن‌ها باعث شده بود بیشتر از قبل برایم عزیز شود و خاطرش احساس فخر کنم . در همان سالها معصومه خانم و عمه فاطمه هرچه طلا داشتند فروختند و دو خانه قسطی کنار هم در کرج خریدند ، روز اسباب‌کشی هم مردها نبودند آقاسید آدرس منزل جدید را از روی نامه عمه فاطمه پیدا کرد و چند روز بعد هم پدرم آمد چه روزها و شب‌هایی می‌شد وقتی پدرها در خانه بودند ، زن‌های خانه شکفته می‌شدند و صدای خنده همه بلند بود اما روزها و ماه‌هایی که پدرها نبودند همه‌چیز فرق داشت نگرانی در چشمان مادران موج می‌زد و گاهی بی‌حوصله می‌شدند و گاهی به‌هم دل‌داری می‌دادند عمه فاطمه به معصومه خانم خواندن و نوشتن یاد داد و او با ذوق فراوان برای سلامتی پدرم قرآن می‌خواند . خواهرم هدیه و برادرم حیدر هم در همین فضا بزرگ شدند، در تمام دوران تحصیلم بهترین شاگرد مدرسه و منطقه بودم بهترین انشا را می‌نوشتم و به خاطر کتاب‌های زیادی که می‌خواندم همه‌جا حرف برای زدن داشتم . پدرم هر بار که می‌آمد اعتمادبه‌نفس را در من تزریق می‌کرد و می‌رفت با حرف‌هایش ، تایید کردن‌هایش، برقی که در نگاهش بود و همه این‌ها مرا وامی‌داشت تا بیشتر مطالعه کنم بیشتر بدانم تا برق تأیید بیشتری را در نگاه پدر ببینم. تابستان سال شصت و چهار مرتضی تازه نوجوان بود و من در پایان کودکی ، تازه تکلیف شده بودم و همه‌جا سفت‌وسخت روسری‌ام بر سرم بود طبق معمول عصرها در کوچه با بچه‌ها مشغول بازی بودیم ، معصومه خانوم بچه‌ها را برده بود حمام وسط بازی دیدم از سر کوچه دارند می‌آیند ، برای کمک و رسیدن به مامان معصومه با مرتضی مسابقه گذاشتیم من بقچه را گرفتم، مرتضی یکی از بچه‌ها را بغل کرد چند قدمی بیشتر نیامده بودیم که صدای چند نفر با لباس سربازی توجه ما را جلب کرد با تکه کاغذی در دست دنبال آدرس می‌گشتند ، یک نفر با دست نشان‌شان داد: _ منزل آقاسید اون خونه در کوچیک است که درخت انگور داره سربازها از ما رد شدند و زودتر از ما زنگ زدند من و مرتضی و معصومه خانم به‌هم نگاه کردیم هنوز به خانه نرسیده بودیم که صدای یا زهرای عمه فاطمه بلند شد بقچه و بچه‌ها رها شدند . شهادت آقا سید خبر سنگینی بود بی‌تابی‌های عمه با معصومه خانم همه ما را به گریه انداخت کل کوچه جمع شدند ، طاقت حال عمه فاطمه را نداشتم سیاهی زده شد و سیاه‌پوش شدیم از روستا عمه‌ها و عموها و خانواده آقاسید آمدند مادربزرگ و پدربزرگم هم بودند. روز تشییع پیکر قیامتی بود پدرم را می‌دیدم بر سر قبر رفیقش اشک می‌ریخت و ترکی روضه امام حسین (ع) می‌خواند عمه‌ام چادرش را روی سرش کشید ، من از مرتضی جدا نمی‌شدم در سکوت کنارش بودم و وقتی گریه می‌کرد بغلش می‌کردم برایش از اجر شهادت می‌گفتم ، مثلاً می‌خواستم دلداریش بدهم ... وقتی همه از قبرستان رفتند چندنفری از رفقای پدرم گفتند ما می‌مانیم برای انجام کارهای مستحبی ، من و مرتضی هم ماندیم ، آفتاب تیزی بود همین‌طور که روی خاک‌ها نشسته بودیم روسری‌ام را محکم‌تر گره زدم برا این‌که حرفی زده باشم رو به مرتضی گفتم: _ تو حالا دیگه پسر یک شهید شدی، مرتضی خوش به حال بابات ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @saritanhamasir
Taeb-Eslam-yahod01.mp3
4.57M
1 ⭕️ چی شد که بعد از پیامبر خلافت به امیرالمومنین علی علیه السلام نرسید؟ 🔸 استاد طائب 🌷 @saritanhamasir
27.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 فاطمیه افسانه نیست 🎙 📍 هیئت‌ریحانةالنبی ╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗ @saritanhamasir ╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
مادران اینستاگرامی! 👩‍👧‍👦 زندگی واقعی مادرها، همونیه که هر روز تو خونه‌ی همه ما اتفاق میوفته. تصاویر به ظاهر بی نقص اینستاگرامی، تنها یک بخش زندگی هست و افراد از نواقص زندگیشون فیلم و عکسی منتشر نمی‌کنن! 👠 در کنار اینکه این افراد ساعت‌های زیادی از وقت‌شون رو برای عکاسی و دکوراسیون می‌ذارن و این سبک زندگی «یک نوع شغله» و با زندگی معمولی ما قابل مقایسه نیست حالا چه میشه کرد؟! 🤔 ✳️ صفحاتی که دنبال می‌کنید رو بررسی کنید، برای موضوعاتی مثل سلامت، تغذیه، تربیت کودک... بهتره فقط افراد متخصص رو دنبال کنید و بقیه رو آنفالو کنید ✅ البته همه ما نیاز به سرگرمی و تفریح داریم، سعی کنید برای این موضوع صفحاتی رو دنبال کنید که یا حال‌تون رو خوب می‌کنن یا موارد خوبی برای سرگرمی و زندگی به شما معرفی می‌کنن. 🧕🏻 مادر بودن کار سختیه، قدر خودتون رو بدونید و حسرت ظواهر زندگی دیگران رو نخورید ╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗ @saritanhamasir ╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تئاتر قسمت حمله به خانه وحی.... خون و غیرت یکی از تماشاگران به جوش اومد و.... 🔹 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ اگه همه معلمین و مسئولان تربیتی در مساجد و هیات ها و بسیج و... بتونن از این ۴ تا فایل خصوصا فایل چهارم انواع مسابقه ها رو آماده کنند چقدر عالی میشه... کار ده سال کار فرهنگی و تربیتی رو انجام میده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚫️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ▪️ ... یک روز شب به پایان می رسد ! روزی که ریشه ی سیاهی به درخت خشکیده بسته شود ، بسوزد و خاکسترش به باد رود... صاحب روز انتقام! 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما... @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ུྃبِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ‌ུྃ💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↫ عرض سلااام و ارادت همسفران آسمانی ✔️ صبح شنبه و اول هفته پاییزیتون مملو از عشق و انرژی مثبت و هفته‌تون سرشار از لطافت خداوند✨ ⚫️ایام شهادت محبوبه زمین و آسمان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها رو به همه شما بزرگواران تسلیت عرض میکنیم. ▪️ امسال چه فاطمیه ای داریم.... از یه طرف ایام شهادت مظلومانه مادر خوبی ها....🌷 🌷از یه طرف ایام دهه بصیرت و ایام الله نهم دی و سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس...🌹🌷 خدا میدونه امسال چقدر میشه رزق معنوی گرفت... 🤲 ╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗ @saritanhamasir ╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 71 💢 ابلیس واقعا استاد روانشناسی هست! برای اینکه آدم رو به گناه وادار کنه نمیاد مستقیم
72 🌺 آدم وقتی احساس کنه که روز آخر زندگیش هست چیکار میکنه؟ میره با تمام فامیل تماس میگیره و صحبت میکنه. از همگی طلب حلالیت میکنه. بعد شروع میکنه چند تا نماز خیلی عالی و عارفانه میخونه. تمام حساب و کتاباش هرچقدر که داره به مردم میده و حسابشون رو تسویه میکنه و با همه مهربون میشه و... چقدر قشنگ میشه آدم؟ ❇️ بعد فردا صبح که از خواب بیدار شدی فکر کن که خدا بهت یه روز دیگه رو هم فرصت زندگی داده. چقدر آدم با نشاط و خوشحال میشه؟ چقدر روحیه زیبا و لطیفی پیدا میکنه؟😊💕 بعد دوباره همون روز بگن که امروز دیگه روز آخرت هست. قطعا خیلی بهتر ار روز قبل زندگی میکنی. چون روز قبل کلی کارای عقب مونده رو انجام دادی و امروز دیگه کار عقب مونده نداری👌🏼 کلی توی زندگیت جلوتر میری... نمازای قشنگ تری میخونی... مناجات های قشنگ تری با خدا داری... واااای چقدر قشنگ میشه زندگی...🥰
73 ⭕️ در روایت هست که میفرماید نگو فردا یا پس فردا اون کار رو میکنم! همین الان انجام بده. خیلی ها هلاک شدند به خاطر همین عقب انداختن کارها... 💢 زمان، دزد فرصت هاست... 🔹 آدم نباید کار خوب رو عقب بندازه. وظایف امروزش رو نباید بذاره برای فردا. امروز رو دریاب... یه موقع امروز نشینی غصه دیروزت رو بخوری؟ 🔸 یه درس ازش بگیر و عبور کن. اصلا وقت نذار برای غصه هات. دیروز دیگه گذشت! ولش کن. تو که آفریده نشدی بخوای هی غم و غصه دیروز رو بخوری!
74 💢 هر چی که ازت فوت شد گذشت... ولش کن... ✅ وقتی اینجوری فکر کنی خیلی روحیه با نشاطی پیدا میکنی. بعضیا رو دیدید؟ نصف غم و غصه هاشون رو که میبینی مال دیروزه و نصف غم و غصه هاشون هم مال فردا!!! 😒 🔺 دیروز که گذشت، حالا مثلا غصه شو بخوری چی میشه؟ هیچی! فردا هم که خدا بزرگه. نگران چی هستی؟ ✅ امروزت رو دریاب. وقت و ذهن و انرژیت رو صرف امروز بکن. مهم ترین دارایی تو هست... فردا رو که هنوز ندیدی! اگه کسی این نگاه رو پیدا کنه چقدر زندگیش قشنگ میشه؟ قبول دارید؟😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ ✨ 🌹امام حسن (علیه السلام)⇩ : ↫✔️آنچه را از دنیا طلبیده ای و بدان نرسیده ای ، به منزله آن پندار که هرگز به " اندیشه ات" خطور نکرده است.👌 📖میزان الحکمه / جلد3 صفحه68 ╔ ✨✨ ══ 💥 ೋ•══╗ @saritanhamasir ╚══•ೋ💥 ══ ✨✨ ╝
🌺 سلام. الهی که حضرت مادر خریدار تک تک عزادارای خودشون باشن.❤ شنیدین میگن"شنیدن کی بود مانند دیدن؟" ولی من میخوام بگم بعضی چیزا رو حتی باید با تک تک سلولهای وجودت لمس کنی تا متوجه بشی! ما ۴ سال پیش قبل از ایام فاطمیه تو راه مشهد تصادف سنگینی کردیم و من یکی از قسمتهایی که آسیب دیدم،دستم بود. استخوان بازوم شکست.🥺 البته نشکست،دکترا گفتن استخوان خرد شده😔یا زهرا😭😭😭😭 پسرم اون موقه ۲ سالش بود وبیتابی میکرد.چون عادت داشت شبا رو دستم میخوابید. بهانه میگرفت و قبول نمیکرد بقیه براش لباس بپوشن،ولی من واقعا دستم بالا نمیومد😔یه دستی هم که نمیشه لباس بچه بپوشونی😥 من واقعانمیدونم استخوان بازو به کجا وصله؟؟؟ ولی همین قدر بهتون بگم من به تعداد نفس هایی که میکشیدم؛قفسه سینه تیر میکشید!!نفسم درد میکرد😥 اینا گوشه هایی از مشکلات کسی هس که استخوان دستش میشکنه!🥺 اون سال تو خانواده ما فاطمیه حال و هوای عجیبی داشت. پدرم روزی چند بار میپرسید:زهراساداتم،بابا دستت بهتره؟هنوز ورم داره؟😥 حضرت زهرا سلام‌الله علیها،مادر کل بشریت هستن،ولی احساس میکنم ماخانم ها یه جور دیگه در مصیبت حضرت مادر عزاداریم😭😭 یا زهرا❤❤❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا