eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
11.2هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌موکب و هیات خاص اربعین و عاشورا نیست.آزادمردان ما از سالارشان آموخته اند هر زمان و هر کجا لازم بود باید حاضربود.مسیر کربلا یا کوچه های آبادان و ساختمان فرو ریخته متروپل. "خانم باغی پور" @saritanhamasir
🏴«ملیکا» دختری که در حادثه متروپل جان باخت 🔹امتحانات نهایی برگزار شد اما ملیکا نبود، همکلاسی‌هایش امروز خاطراتش را با قاب عکس دوستشان مرور کردند.😔 🌹روحش شاد و یادش گرامی
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :23 بعد هم که برمی گشتیم خانه خودمان، صمد می نشست برای من حرف می زد. می گ
‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 24 ❤️🌹 روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، ☺️ تحمل تنهایی را ندارم، دلم می خواهد حالا که صمد نیست پیش شما باشم. 🔶یک هفته ای می شد در خانه پدرم بودم. هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می کردم. 🔷 یک روز در باز شد و صمد آمد. بهت زده نگاهش کردم. ⚠️باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم. 🤔😒 🔸 حس می کردم الان دعوایم کند. یا اینکه اوقات تلخی کند چرا به خانه پدرم آمده ام. اما او مثل همیشه بود. می خندید و مدام احوالم را می پرسید. 🔶از دلتنگی اش می گفت و اینکه در این مدت، چقدر دلش برایم شور می زده، می گفت: 🔺 «حس می کردم شاید خدای نکرده، اتفاقی افتاده که این قدر دلم هول می کند و هر شب خواب بد می بینم.» کمی بعد پدر و مادرم آمدند. 🙁 با آن ها هم گفت و خندید و بعد رو به من کرد و گفت: «قدم! بلند شو برویم.» گفتم: «امشب اینجا بمانیم.» لب گزید و گفت: «نه برویم.» ❌❌ چادرم را سر کردم و با پدر و مادرم خداحافظی کردم و دوتایی از خانه آمدیم بیرون. ✳️توی راه می گفت و می خندید و برایم تعریف می کرد. روستا کوچک است و خبرها زود پخش می شود. ♻️همه می دانستند یک هفته ای است بدون خداحافظی به خانه پدرم آمده ام. به همین خاطر وقتی من و صمد را با هم، و شوخ و شنگ می دیدند، با تعجب نگاهمان می کردند. ⚠️⚠️ هیچ کس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من داشته باشد. خودم هم فکر می کردم صمد از ماجرای پیش آمده خبر ندارد. جلو در خانه که رسیدیم، ایستاد و آهسته گفت: «قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. ❤️🌹 🔶خیلی عادی رفتار کن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی کن. من با همه صحبت کرده ام و گفته ام تو را می آورم و کسی هم نباید حرفی بزند. باشد؟!» ✅ نفس راحتی کشیدم و وارد خانه شدیم. آن طور که صمد گفته بود رفتار کردم. ⚜مادرشوهر و پدرشوهرم هم چیزی به رویم نیاوردند. کمی بعد رفتیم اتاق خودمان. صمد ساکی را که گوشه اتاق بود آورد. با شادی بازش کرد و گفت: «بیا 🌹❤️ ببین برایت چه چیزهایی آورده ام.» گفتم: «باز هم به زحمت افتاده ای.» خندید و گفت: «باز هم که تعارف می کنی. خانم جان قابل شما را ندارد.» 💢💢 دو سه روزی که صمد بود، ❤️بهترین روزهای زندگی ام بود. نمی گذاشت از جایم تکان بخورم. می گفت: «تو فقط بنشین و برایم تعریف کن. دلم برایت تنگ شده.» ☺️❤️ هر روز و هر شب، جایی مهمان بودیم. اغلب برای خواب می آمدیم خانه. ادامه دارد...✒️ 🎀 @saritanhamasir 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ♥️ @saritanhamasir ♥️ شما همان خورشیدی که ضُحی میگردد... و فرا میگیرد تمامی زمین را ... در آغوش فشارَد در آن هنگامه زمان صاحب خود را ... ب شما و روز قشنگِ شما سلام... اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✍ #نکات_دعای_عهد 23 «مشتاق ظهور»💕 🔶وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ؛ خدایا در فرج مولای‌ ما تعجیل بفرما! ✅ه
24 «دعاگوی معشوق»💕 📖 وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ... خدواندا ! آسان فرما بیرون آمدن او را و فراخ فرما راه او را... ❇️ در این‌ فراز دعا از خداوند‌ می‌خواهیم خودش اسباب آمدن مولایمان را تسهیل‌ فرماید و به عنایت خویش مردم را آماده ی‌ خدمت به مولایمان کند 💠و خودش به ایشان اجازه ی خروج فرماید و دشمنان او را خوار و ذلیل کند و‌ سایر اسباب ظاهری و باطنی را برای ایشان فراهم کند تا‌ حضرت در آن زمان ، فکرشان درگیر آنها‌ نباشد. ♨️ و به هیچ وجه، تنگی برای آن حضرت نباشد؛ نه در معاش و نه در سلطنت و نه در حکمرانی و نه در حضر و نه در سفر و نه در جنگ و نه در صلح و نه در تکلیف و نه در علوم و معارف و همچنین غیر اینها از هر چه که تصور شود... 🌷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺صحبت های شنیدنی حاج محمود در شب شهادت امام صادق علیه السلام در ارتباط با سرود " " ═•☆✦𑁍❧♥️❧𑁍✦☆•═ ⬅️ 🎥 : ⚠️🌹 حاضرم همه روضه‌هایم را بدهم یک سلام فرمانده این بچه‌ها را بگیرم ❌ با خداداگان ستیزه مکن ✅ که خدا داده را خدا داده.... 📛 خودتونو ضایع نکنید جلو سیلی که امام زمان راه انداخته🌊 اللهم عجل لولیک الفرج أللّھمّ؏ـجِّلْ‌لولیِّڪ‌ألْفرج‌بحِّق‌الزینب؏ •☆═•✦❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✦ @saritanhamasir