#سوژه_سخن_طنز😂
- با 121 تماس گرفتم☎️ گفتم
- برق کوچه ما یک ساعتــــــــــه قطعه ولی اون ور خیابون برق داره!!😣
- گفت 5 دقیقه دیگه مشڪل حل میشه..🤩
-5 دقیقه بعد برق اون ور هم قطع کردن🙁😳🤣🤣
#لبخنــــــــــد😌
-شکایتی از سوی یکی مشتریان به یڪ کمپانی رسید
-اواظهار داشت یک بسته صابون خریدھ ڪه قوطی آن خالی است!
-بلافاصله با تاکید مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد.
-مهندسین راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند :
-مونیتورینگ خط بسته بندی با اشعه ایکس
-بزودی سیستم مذکور خریداری شده و مانیتورهائی با رزولیشن بالا نصب شده و دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.
- درست همزمان با این ماجرا ، مشکلی مشابھ، در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود
- اما آنجا یک کارمند معمولے، آن را به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرجتر حل کرد :
-تعبیه یک دستگاه پنکه قوی در مسیر خط بسته بندی!!!!
-تا قوطی خالی را باد ببرد!!
طبق آیات قران، بهترین راهڪار حل مشکلات استفاده از شاه کلید تقواست
خداوند می فرمایند:
- «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً»
-و هر کس از خداوند پروا کند در کارش آسانی پدید آرد.
📒سوره طلاق. آیہ۴
@saritanhamasir
——————————
#سوژه_سخن_طنز😂
مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟
میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم..
#لبخنــــــــــد😊
-رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روزی وارد مسجد شدند و مشاهده فرمودند دو جلسه تشکیل یافته است.
-یکی, جلسه ی علم و دانش است, که در آن از معارف اسلامی بحث می شود و دیگری جلسه دعا و مناجات است, که در آن خدا را می خوانند و دعا می کنند.
-پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: این هر دو جلسه خوب است و هر دو را دوست دارم,
- آن عده دعا می کنند و این عده راه دانش می پویند و به بی سوادان آگاهی و آموزش می دهند,
-ولی من این گروه دوم را بر گروه اول که صرفا به دعا و مناجات مشغولند ترجیح می دهم,
- زیرا من خود از جانب خداوند برای تعلیم و آموزش بر انگیخته شده ام.
-آنگاه رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به گروه تعلیم دهندگان پیوستند و با آنان در مجلس علم نشستند.
قال علی علیه السلام :
خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛
بهترین علم آن است که مفید باشد.
غررالحکم و دررالکلم،ص ۳۵۴
@saritanhamasir
————————— ---
#سوژه_سخن_طنز😂
-زن و شوهر با هم دعوا میکنن،
- مرده زنگ میزنه به مادرش میگه:
-مامان من میخوام زنمو تنبیه کنم چند روزی میام خونتون:
-مامانش میگه: نه پسرم زنت به یه تنبیه بزرگتر نیاز داره!
-من وبابات میایم خونتون 😂🤣🤣
فدای همـــــ😘ـــــه مادرشوهرا
#لبخند😊
-خانه اقای میرزا جواد تهرانی وسایل منظم چیده شده بود. رنگ پرده ها ساده اما متناسب. بقیه وسایل هم همچنین. علت را پرسیدند.. چون ایشان طلبه بودند..
-فرمودند: موقعی ڪه ازدواج کردم همسرم از خانواده آبرومند و متمڪنی بود.
- من چیزی زیادی نداشتم.
-هر وقت اقوام همسرم به خانه ما می آمدند خانه سر وسامان خوبی نداشت. -لذا به خاطر احترام به همسرم و رضایت او، منزل را به این صورت در آوردم.. -زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه تمایل خودم و تجملات..
-حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «پدر انسان سه تا هستند: پدری که انسان را به دنیا می آورد؛ پدری که به انسان علم می آموزد؛ پدری که انسان را تزویج می دهد»
-شاید بتوان گفت که مورد سوم از مصادیق پدر همسر به حساب می آید.
@saritanhamasir
——————————
#سوژه_سخن_طنز😂
خیلی جاها خانواده مانع پیشرفتمون شده😕
-
-
-
مثلا من خودم یه بار داشتم مهاجرت میکردم آمریکا، سوار هواپیما که شدم بابام بیدارم کرد گفت پاشو برو نون بگیر 🙈😂😐
#لبخنــــــــــد🙃
ورودی سال 77 رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف بود.
از سال سوم به دنبال فعالیتهای پژوهشی بود. یک روز آمده بود توی اتاق و گفت:
- پاشو بریم یه چیزی نشونت بدم.
یک ماهیتابه برداشت و رفتیم توی حیاط خوابگاه. دست کرد توی جیبش و یک پاکت آورد بیرون. ماده خمیری مانند سفیدی را انداخت توی ماهیتابه. کبریت بهش زد و گفت «در رو!»🏃🏻♂🏃🏻♂
دویدیم پشت درختها. چند ثانیه بعد یک دفعه ماهیتابه گَر گرفت. مثل فشفشه این طرف و آن طرف میرفت. آتشـــــ🔥 که تمام شد، رفتیم سر وقت قابلمـه. قدر یک کف دست سوراخ شده بود..👀
مصطفی از اینترنت یک جور سوخت موشک را پیدا کرده بود؛ داشت درصد مواد را آزمایش میکرد.✌️🏾😉
📚خاطـرات شهیـد هستہ ای
شهید مصطفے احمدی ࢪوشنـــــ☀️
@saritanhamasir
--- --- --- --- --- --- --- ---
#سوژه_سخن_طنز😂
-از دوستم پرسیدم تعلیم رانندگی چطور بود؟
-میگه فضا، فضای معنوی بود
-به هر سمتی میپیچیدم همه داد میزدن
-یا علی😂😂
- یا ابوالفضل😂😂
#لبخنــــــــــد
-سه برادر بر سر تقسیم شترهایشان به اختلاف افتادند و چون نمی توانستند در این مورد توافق نمایند و کارشان به نزاع کشیده شد،
- تصمیم گرفتند که نزد حضرت علی ؏ آمده تا برای آنها قضاوت نماید.
-سه برادر نزد حضرت آمده و عرض کردند: ما سه برادر هستیم و هفده شتر از پدر به ارث برده ایم، قرار است که برادر بزرگ نصف شترها، برادر دیگر یک سوم شترها و برادر کوچک تر یک نهم شترها را صاحب شود.
- اما چون شترها را نمی توان تکه تکه کرد در تقسیم آنها درمانده شده ایم.
-امام ؏فرمودند: اگر اجازه دهید، من یک شتر از شترهای خودم را به شترهای شما اضافه می کنم و سپس آنها را تقسیم می نمایم. وقتی شتر امام را به شترها اضافه کردند، برادرها صاحب هجده شتر شدند.
آنگاه امام ؏ فرمودند: برادر بزرگ تر نصف شترها مال اوست،نصف هجده شتر می شود 9 شتر، برادر دیگر که یک سوم سهم او می شود، یک سوم هجده شتر می شود 6 شتر و برادر کوچک که یک نهم سهم دارد، یک نهم هجده شتر می شود 2 شتر. 9 و 6 و 2 شتر می شود هفده شتر و حالا شتر من را به خودم برگردانید..
-قران ڪریم
-سورھ حجرات آیه ۹:
-و اقسطوا... بھ عدالت رفتار ڪنید
@saritanhamasir
——————————
#سوژه_سخن_طنز😂
-ﺁﯾـﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺗﻌـﺪﺍﺩ ﻣــﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻫــﺮ ﺷــﺨﺺ
-ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻃــﻮﻝ ﻋــﻤﺮ ﺍﻭﺳـﺖ؟ 😳
-ﻣﻨــﻢ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘــﻢ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ 😂😂😁🏃🏻♂🏃🏻♂
#لبخنــــــــــد😌
-دو پیرمرد نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند.
-اولی گفت: به مقدار ١٠ قطعه طلا به این شخص قرض دادم
-و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی می گوید طلب تو را
-از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر
-دومی گفت: من بدهکاری را ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده ام.
قاضی گفت دست راست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
-پیرمرد گفت یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم.
-سپس عصا را به مرد مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعات طلا را به این شخص داده ام.
-طلبکار گفت: حال که قسم خورد پس حتما داده و من فراموش کرده ام.
قاضی اجازه مرخصی داد، پیرمردبده کار عصای خود را از دیگری گرفت. در -این موقع قاضی عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد.
-وقتی دیواره اش را تراشید، ناگاه دید که ده قطعه طلا در میان عصا جاسازی شده است!!
-به طلبکار گفت: بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، حیله کرد که قسم دروغ نخورد..
-قاضی عصا را گرفت و به طلبڪارداد..
-پیامبر اڪرم ﷺ می فرمایند:
دروغ، روزى را ڪم مى كند.
📚نهج الفصاحه ص 373 ، ح 1087
@saritanhamasir
——————————
#سوژه_سخن_طنز😂
-مردم جدیدا خیلی مذهبی تر شدن!
خودم شاهدم
از سوپر مارکت میان بیرون
-میگن یا خدا
از مرغ فروشی که میان بیرون
-میگن یا حسین
از قصابی میان بیرون
-میگن یا پیغمبر
-امروزم خودم رفتم لنت ترمز بخرم یه قیمتی گفت که اومدم پشت ماشین نوشتم ...
بیمه ابوالفضل ...😂✋
#لبخنـــــد😌
-مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.
-آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
- مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
-روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. -هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.
- او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
-مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم..
پیامبر اکرم ﷺ میفرمایند:
-هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آن را نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمیشود.
@saritanhamasir
#سوژه_سخن_طنز😂
-تو ایران یه خوبی که داره کارها جمعیه...
-یهو همه با هم میرن دلار میخرن
-یهو همه با هم میرن سکه میخرن
-یهو همه با هم میرن تو صف ثبتنام خودرو
-یهو همه با هم میرن تو بورس
-یهو همه با هم میریم به فنا😂🔥
#لبخنــــــــــد😌
خداوند در آیه 103 آل عمران می فرماید:
- "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا
-و همگى به ریسمان الهی، چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دل هاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید."
در واقع اصلی ترین عامل اشتراک و پر قدرت ترین ان، ایمان به خداوند است. و چنان قلب های مؤمنان را با هم مهربان و همسو می کند که گویا همه آنان روح واحدی دارند..
این اتحاد می تواند به انتخابات صحیح و گزینش اصلح توسط اکثریت و در نتیجه، کاهش مشکلات مردم کمک کند ان شالله....
متحد باشیم✌️🏾🤞🏾
@saritanhamasir
———————————
#سوژه_سخن_طنز😂
حیف نون تو محرم سیگار میکشید
بهش میگن: نکش گناه داره
میگه: من عین شما نمی تونم بیخیال باشم ... اعصابم از دست یزید داغونه 😂😂
#لبخنـــــد😌
-انساني عاقلی بود که به او زید مجنون میگفتند.. به اين خاطر اینکه هر انسان اديبي را به سکوت وا مي داشت
-وقتۍ خبر تخريب بارگاه سیدالشهدا ؏ را شنيد، اندوهش شديد گرديد پاي پياده و ديوانه وار از مصر خارج شد، تا به کربلا رسید...بارگاه را خراب کرده و اب را بر ان جاری کرده بودند که شخم کنند اماهرچه اب میرفت باز قبر پنهان نمیشد..فردی که مسئول شخم زدن از طرف متوکل عباسی بود توبه کرد و به دست متوکل کشته شد. وزید بسیار غمگین شد. یک روز زید دید سر وصداییست و کسی باشکوه تشییع می شود..پرسید و گفتند: کنیز متوکل بوده. زید از غربت امام گریست و نامه ای به متوکل نوشت
که: خدا اهل فساد و آنکه را بر اين دنياۍ فاني ايمان دارد، لعنت کند.
- وقتي متوکل آن را خواند به شدت خشمگين شد و دستور داد او را زنداني کنند.
چون شب فرا رسيد متوکل خوابی دید که برخاست و زيد را از زندان آزاد کرد و خلعت بسيار گرانبهايي به او پوشانيد و گفت: هر خواسته اي داري، بگو. زيد گفت: خواسته ام عمارت و ساختن قبر حسين ؏ است و اينکه کسي متعرض زائران آن حضرت نشود. متوکل دستور اين کار را صادر کرد و زيد با شادي بيرون آمد و در شهرها مي گرديد و مي گفت: هر کس قصد زيارت قبر حسين را دارد براي هميشه در امان است.
بحار ج 45 ص 403
@saritanhamasir
#سوژه_سخن_طنز😂
رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم :
آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده ..
اومدم اینجا حسابشو برسی!
دکتره میگه : یعنی میگی بکشمش؟! 🤔🤔
نه ، گفتم دکتری ، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه .. !! 😂😂😂😂😂
#لبخنــــــــــد
حکیمی نصرانی به نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: آیا در کتاب پروردگارتان ( قرآن مجید) یا در سنت پیامبرتان چیزی از طب یافت می شود؟
امام (علیه السلام) فرمود: آری، در کتاب پروردگار ما این آیه وجود دارد: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا(اعراف31)🍀
و در سنت پیامبر ما نیز این حدیث وجود دارد الاسراف فی الاکل رأس کل داء و الحمیته منه اصل کل دوآء
اسراف در غذا خوردن سرآمد تمامی بیماری هاست و پرهیز نمودن سرآمد تمامی داروهاست.نصرانی پس از شنیدن این سخنان ایستاد و گفت:
به خدا قسم کتاب پروردگارتان و سنت پیامبرتان دیگر چیزی از طب را برای جالینوس حکیم باقی نگذاشته است
📚تفسیر مجمع البیان
ツک
@saritanhamasir
——————————
#سوژه_سخن_طنز😂
-مردم جدیدا خیلی مذهبی تر شدن!
خودم شاهدم
از سوپر مارکت میان بیرون
-میگن یا خدا
از مرغ فروشی که میان بیرون
-میگن یا حسین
از قصابی میان بیرون
-میگن یا پیغمبر
-امروزم خودم رفتم لنت ترمز بخرم یه قیمتی گفت که اومدم پشت ماشین نوشتم ...
بیمه ابوالفضل ...😂✋
#لبخنـــــد😌
-مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.
-آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
- مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
-روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. -هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.
- او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
-مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم..
پیامبر اکرم ﷺ میفرمایند:
-هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آن را نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمیشود.
@saritanhamasir
#سوژه_سخن_طنز😂
-تفاوت ژلوفن با استامینوفن میدونی چیه ???
.
..
.
.
.
.
.
- ﮊﻟﻮﻓﻦ ﻣﯽ ﮔﻪ : ﺳﺮﺕ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻣﮕﻪ ﻣﻦ
ﻣﺮﺩﻡ؟
-ﺍﺳﺘﺎﻣﯿﻨﻮﻓﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﮔﻪ: ﺗﻮﮐﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﯽ
ﻣﯿﺸﻪ😂!!!
#لبخنـــــد
اهالي روستايي به دليل بيآبي تصميم گرفتند براي نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحاني روستا رفتند و از او خواستند تا زماني براي نماز باران مشخص نمايد. روحاني به آنها گفت: روزي با پاي برهنه همه بيرون از آبادي همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزي كه تمام اهالي براي دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحاني به جمعيت نگاهي كرد و توجه او به يك پسر بچه جلب شد كه با چتر آمده بود. روحاني جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمي خواني؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين پسر بچه اعتقاد واقعي به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشارهاي به پسر بچهاي كه با چتر آمده بود..
خداوند در قران ڪریم می فرمایند:
ومن یتوڪل علی الله فهو حسبه
هرکس توکل برخداوند کند خداوند برای او کافیست..
@saritanhamasir
——————————