eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.6هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
13.5هزار ویدیو
336 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 - با 121 تماس گرفتم☎️ گفتم - برق کوچه ما یک ساعتــــــــــه قطعه ولی اون ور خیابون برق داره!!😣 - گفت 5 دقیقه دیگه مشڪل حل میشه..🤩 -5‌ دقیقه بعد برق اون ور هم قطع کردن🙁😳🤣🤣 😌 -شکایتی از سوی یکی مشتریان به یڪ کمپانی رسید -اواظهار داشت یک بسته صابون خریدھ ڪه قوطی آن خالی است! -بلافاصله با تاکید مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد. -مهندسین راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند : -مونیتورینگ خط بسته بندی با اشعه ایکس -بزودی سیستم مذکور خریداری شده و مانیتورهائی با رزولیشن بالا نصب شده و دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور قوطیهای خالی جلوگیری نمایند. - درست همزمان با این ماجرا ، مشکلی مشابھ، در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود - اما آنجا یک کارمند معمولے، آن را به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرجتر حل کرد : -تعبیه یک دستگاه پنکه قوی در مسیر خط بسته بندی!!!! -تا قوطی خالی را باد ببرد!! طبق آیات قران، بهترین راهڪار حل مشکلات استفاده از شاه کلید تقواست خداوند می فرمایند: - «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً» -و هر کس از خداوند پروا کند در کارش آسانی پدید آرد. 📒سوره طلاق. آیہ۴ @saritanhamasir ——————————
😂 مجری از طرف می‌پرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم.. 😊 -رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روزی وارد مسجد شدند و مشاهده فرمودند دو جلسه تشکیل یافته است. -یکی, جلسه ی علم و دانش است, که در آن از معارف اسلامی بحث می شود و دیگری جلسه دعا و مناجات است, که در آن خدا را می خوانند و دعا می کنند. -پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: این هر دو جلسه خوب است و هر دو را دوست دارم, - آن عده دعا می کنند و این عده راه دانش می پویند و به بی سوادان آگاهی و آموزش می دهند, -ولی من این گروه دوم را بر گروه اول که صرفا به دعا و مناجات مشغولند ترجیح می دهم, - زیرا من خود از جانب خداوند برای تعلیم و آموزش بر انگیخته شده ام. -آنگاه رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به گروه تعلیم دهندگان پیوستند و با آنان در مجلس علم نشستند. قال علی علیه‏ السلام : خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛ بهترین علم آن است که مفید باشد. غررالحکم و دررالکلم،ص ۳۵۴ @saritanhamasir ————————— ---
😂 -زن و شوهر با هم دعوا میکنن، - مرده زنگ میزنه به مادرش میگه: -مامان من میخوام زنمو تنبیه کنم چند روزی میام خونتون: -مامانش میگه: نه پسرم زنت به یه تنبیه بزرگتر نیاز داره! -من وبابات میایم خونتون 😂🤣🤣 فدای همـــــ😘ـــــه مادرشوهرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😊 -خانه اقای میرزا جواد تهرانی وسایل منظم چیده شده بود. رنگ پرده ها ساده اما متناسب. بقیه وسایل هم همچنین. علت را پرسیدند.. چون ایشان طلبه بودند.. -فرمودند: موقعی ڪه ازدواج کردم همسرم از خانواده آبرومند و متمڪنی بود. - من چیزی زیادی نداشتم. -هر وقت اقوام همسرم به خانه ما می آمدند خانه سر وسامان خوبی نداشت. -لذا به خاطر احترام به همسرم و رضایت او، منزل را به این صورت در آوردم.. -زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه تمایل خودم و تجملات.. -حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «پدر انسان سه تا هستند: پدری که انسان را به دنیا می آورد؛ پدری که به انسان علم می آموزد؛ پدری که انسان را تزویج می دهد» -شاید بتوان گفت که مورد سوم از مصادیق پدر همسر به حساب می آید. @saritanhamasir ——————————
😂 ‏خیلی جاها خانواده مانع پیشرفتمون شده😕 - - - مثلا من خودم یه بار داشتم مهاجرت میکردم آمریکا، سوار هواپیما که شدم بابام بیدارم کرد گفت پاشو برو نون بگیر 🙈😂😐 🙃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ورودی سال 77 رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف بود. از سال سوم به دنبال فعالیت‌های پژوهشی بود. یک روز آمده بود توی اتاق و گفت: - پاشو بریم یه چیزی نشونت بدم. یک ماهی‌تابه برداشت و رفتیم توی حیاط خوابگاه. دست کرد توی جیبش و یک پاکت آورد بیرون. ماده خمیری مانند سفیدی را انداخت توی ماهی‌تابه. کبریت بهش زد و گفت «در رو!»🏃🏻‍♂🏃🏻‍♂ دویدیم پشت درخت‌ها. چند ثانیه بعد یک دفعه ماهی‌تابه گَر گرفت. مثل فشفشه این طرف و آن طرف می‌رفت. آتشـــــ🔥 که تمام شد، رفتیم سر وقت قابلمـه. قدر یک کف دست سوراخ شده بود..👀 مصطفی از اینترنت یک جور سوخت موشک را پیدا کرده بود؛ داشت درصد مواد را آزمایش می‌کرد.✌️🏾😉 📚خاطـرات شهیـد هستہ ای شهید مصطفے احمدی ࢪوشنـــــ☀️ @saritanhamasir --- --- --- --- --- --- --- ---
😂 -از دوستم پرسیدم تعلیم رانندگی چطور بود؟ -میگه فضا، فضای معنوی بود -به هر سمتی می‌پیچیدم همه داد میزدن -یا علی😂😂 - یا ابوالفضل😂😂 -سه برادر بر سر تقسیم شترهایشان به اختلاف افتادند و چون نمی توانستند در این مورد توافق نمایند و کارشان به نزاع کشیده شد، - تصمیم گرفتند که نزد حضرت علی ؏ آمده تا برای آنها قضاوت نماید. -سه برادر نزد حضرت آمده و عرض کردند: ما سه برادر هستیم و هفده شتر از پدر به ارث برده ایم، قرار است که برادر بزرگ نصف شترها، برادر دیگر یک سوم شترها و برادر کوچک تر یک نهم شترها را صاحب شود. - اما چون شترها را نمی توان تکه تکه کرد در تقسیم آنها درمانده شده ایم. -امام ؏فرمودند: اگر اجازه دهید، من یک شتر از شترهای خودم را به شترهای شما اضافه می کنم و سپس آنها را تقسیم می نمایم. وقتی شتر امام را به شترها اضافه کردند، برادرها صاحب هجده شتر شدند. آنگاه امام ؏ فرمودند: برادر بزرگ تر نصف شترها مال اوست،نصف هجده شتر می شود 9 شتر، برادر دیگر که یک سوم سهم او می شود، یک سوم هجده شتر می شود 6 شتر و برادر کوچک که یک نهم سهم دارد، یک نهم هجده شتر می شود 2 شتر. 9 و 6 و 2 شتر می شود هفده شتر و حالا شتر من را به خودم برگردانید.. -قران ڪریم -سورھ حجرات آیه ۹: -و اقسطوا... بھ عدالت رفتار ڪنید @saritanhamasir ——————————
😂 -ﺁﯾـﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺗﻌـﺪﺍﺩ ﻣــﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻫــﺮ ﺷــﺨﺺ -ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻃــﻮﻝ ﻋــﻤﺮ ﺍﻭﺳـﺖ؟ 😳 -ﻣﻨــﻢ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘــﻢ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ 😂😂😁🏃🏻‍♂🏃🏻‍♂ 😌 -دو پیرمرد نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند. -اولی گفت: به مقدار ١٠ قطعه طلا به این شخص قرض دادم -و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی می گوید طلب تو را -از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر -دومی گفت: من بدهکاری را ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده ام. قاضی گفت دست راست خود را بلند کن و قسم یاد کن. -پیرمرد گفت یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. -سپس عصا را به مرد مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعات طلا را به این شخص داده ام. -طلبکار گفت: حال که قسم خورد پس حتما داده و من فراموش کرده ام. قاضی اجازه مرخصی داد، پیرمردبده کار عصای خود را از دیگری گرفت. در -این موقع قاضی عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد. -وقتی دیواره اش را تراشید، ناگاه دید که ده قطعه طلا در میان عصا جاسازی شده است!! -به طلبکار گفت: بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، حیله کرد که قسم دروغ نخورد.. -قاضی عصا را گرفت و به طلبڪارداد.. -پیامبر اڪرم ﷺ می فرمایند: دروغ، روزى را ڪم مى كند. 📚نهج الفصاحه ص 373 ، ح 1087 @saritanhamasir ——————————
😂 -مردم جدیدا خیلی مذهبی تر شدن! خودم شاهدم از سوپر مارکت میان بیرون -میگن یا خدا از مرغ فروشی که میان بیرون -میگن یا حسین از قصابی میان بیرون -میگن یا پیغمبر -امروزم خودم رفتم لنت ترمز بخرم یه قیمتی گفت که اومدم پشت ماشین نوشتم ... بیمه ابوالفضل ...😂✋ 😌 -مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. -آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. - مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. -روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. -هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. - او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. -مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم.. پیامبر اکرم ﷺ می‌فرمایند: -هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آن را نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمی‌شود. @saritanhamasir
😂 -تو ایران یه خوبی که داره کارها جمعیه... -یهو همه با هم میرن دلار میخرن -یهو همه با هم میرن سکه میخرن -یهو همه با هم میرن تو صف ثبت‌نام خودرو -یهو همه با هم میرن تو بورس -یهو همه با هم میریم به فنا😂🔥 😌 خداوند در آیه 103 آل عمران می فرماید: - "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا -و همگى به ریسمان الهی، چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دل هاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید." در واقع اصلی ترین عامل اشتراک و پر قدرت ترین ان، ایمان به خداوند است. و چنان قلب های مؤمنان را با هم مهربان و همسو می کند که گویا همه آنان روح واحدی دارند.. این اتحاد می تواند به انتخابات صحیح و گزینش اصلح توسط اکثریت و در نتیجه، کاهش مشکلات مردم کمک کند ان شالله.... متحد باشیم✌️🏾🤞🏾 @saritanhamasir ———————————
😂 حیف نون تو محرم سیگار میکشید بهش میگن: نکش گناه داره میگه: من عین شما نمی تونم بیخیال باشم ... اعصابم از دست یزید داغونه 😂😂 😌 -انساني عاقلی بود که به او زید مجنون میگفتند.. به اين خاطر اینکه هر انسان اديبي را به سکوت وا مي داشت -وقتۍ خبر تخريب بارگاه سیدالشهدا ؏ را شنيد، اندوهش شديد گرديد پاي پياده و ديوانه وار از مصر خارج شد، تا به کربلا رسید...بارگاه را خراب کرده و اب را بر ان جاری کرده بودند که شخم کنند اماهرچه اب میرفت باز قبر پنهان نمیشد..فردی که مسئول شخم زدن از طرف متوکل عباسی بود توبه کرد و به دست متوکل کشته شد. وزید بسیار غمگین شد. یک روز زید دید سر وصداییست و کسی باشکوه تشییع می شود..پرسید و گفتند: کنیز متوکل بوده. زید از غربت امام گریست و نامه ای به متوکل نوشت که: خدا اهل فساد و آنکه را بر اين دنياۍ فاني ايمان دارد، لعنت کند. - وقتي متوکل آن را خواند به شدت خشمگين شد و دستور داد او را زنداني کنند. چون شب فرا رسيد متوکل خوابی دید که برخاست و زيد را از زندان آزاد کرد و خلعت بسيار گرانبهايي به او پوشانيد و گفت: هر خواسته اي داري، بگو. زيد گفت: خواسته ام عمارت و ساختن قبر حسين ؏ است و اينکه کسي متعرض زائران آن حضرت نشود. متوکل دستور اين کار را صادر کرد و زيد با شادي بيرون آمد و در شهرها مي گرديد و مي گفت: هر کس قصد زيارت قبر حسين را دارد براي هميشه در امان است. بحار ج 45 ص 403 @saritanhamasir
😂 رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم : آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده .. اومدم اینجا حسابشو برسی! دکتره میگه : یعنی میگی بکشمش؟! 🤔🤔 نه ، گفتم دکتری ، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه .. !! 😂😂😂😂😂 حکیمی نصرانی به نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: آیا در کتاب پروردگارتان ( قرآن مجید) یا در سنت پیامبرتان چیزی از طب یافت می شود؟ امام (علیه السلام) فرمود: آری، در کتاب پروردگار ما این آیه وجود دارد: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا(اعراف31)🍀 و در سنت پیامبر ما نیز این حدیث وجود دارد الاسراف فی الاکل رأس کل داء و الحمیته منه اصل کل دوآء اسراف در غذا خوردن سرآمد تمامی بیماری هاست و پرهیز نمودن سرآمد تمامی داروهاست.نصرانی پس از شنیدن این سخنان ایستاد و گفت: به خدا قسم کتاب پروردگارتان و سنت پیامبرتان دیگر چیزی از طب را برای جالینوس حکیم باقی نگذاشته است 📚تفسیر مجمع البیان ツک @saritanhamasir ——————————
😂 -مردم جدیدا خیلی مذهبی تر شدن! خودم شاهدم از سوپر مارکت میان بیرون -میگن یا خدا از مرغ فروشی که میان بیرون -میگن یا حسین از قصابی میان بیرون -میگن یا پیغمبر -امروزم خودم رفتم لنت ترمز بخرم یه قیمتی گفت که اومدم پشت ماشین نوشتم ... بیمه ابوالفضل ...😂✋ 😌 -مرد فقیرى بود که همسرش کره میساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. -آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. - مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. -روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. -هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. - او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. -مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم. یقین داشته باش که: به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم.. پیامبر اکرم ﷺ می‌فرمایند: -هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آن را نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمی‌شود. @saritanhamasir
😂 -تفاوت ژلوفن با استامینوفن میدونی چیه ??? . .. . . . . . - ﮊﻟﻮﻓﻦ ﻣﯽ ﮔﻪ : ﺳﺮﺕ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻡ؟ -ﺍﺳﺘﺎﻣﯿﻨﻮﻓﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﮔﻪ: ﺗﻮﮐﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ😂!!! اهالي روستايي به دليل بي‌آبي تصميم گرفتند براي نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحاني روستا رفتند و از او خواستند تا زماني براي نماز باران مشخص نمايد. روحاني به آن‌ها گفت: روزي با پاي برهنه همه بيرون از آبادي همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزي كه تمام اهالي براي دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحاني به جمعيت نگاهي كرد و توجه او به يك پسر بچه جلب شد كه با چتر آمده بود. روحاني جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمي خواني؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين پسر بچه اعتقاد واقعي به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشاره‌اي به پسر بچه‌اي كه با چتر آمده بود.. خداوند در قران ڪریم می فرمایند: ومن یتوڪل علی الله فهو حسبه هرکس توکل برخداوند کند خداوند برای او کافیست.. @saritanhamasir ——————————