➖💢ولی اگه بگه خسته شدم از این وضعیت زندگيمون
➖💢چرا فلان خونه و ماشین و درآمد رو نداریم؟
⭕️اون مرد برای اینکه خانمشو راضی کنه به هر کاری دست میزنه
و دنبال هر لقمه ی حرومی ميره
♨️❌
🔰ما میخوایم تو خونمون امام جامعه تربیت کنیم.
از امام جماعت بگیر تا فرماندهی سپاه حضرت؛✨
یا هر نوع ریاستی که باشه✔️
یه مدیر مدرسه اگه پدر مادر خوبی داشته باشه
چقدر خوبه,
گل هست اون مدیر☺️🌹
"آدم" زیر دستش تربیت میشه.
👆✨✅✅✅
🔴یکی از فرماندهان سپاه یزید ملعون؛
بعد از اینکه اسرای کربلا رو آزاد کردند به یزید گفت:
⇟ ⇟ ⇟
➖حالا که همه چی تموم شده اجازه میدی یه تعریفی بکنم از این اسرا؟
⇤یزید ملعون اجازه داد.
♦️گفت:
➖ ما این همه شهر به شهر این بچه ها رو
↫تازیانه زدیم و
↫ فحش دادیم و
↫بهشون اهانت کردیم؛
ولی یکی از این بچه ها برای یکبار هم کوچکترین بی ادبی و توهینی نکرد.😭👆✨
تازیانه ميخوردند مودبانه نگاه میکردند✔️
این خانواده اینطور بودند⇈
👆🍃✅
⇐در آخرین شب این بچه ها به امام حسین نگاه ميکنند؛
✨ و باید بگن بابا ما قرار بود تو شهر جدمون امیرالمومنين باشیم
✨اونجا حکومت کنیم ولی الان چرا آواره صحرا شدیم؟
🔰ولی هیچ کس حرف و اعتراضی نداره
همه آرام و راضی و ساکت نشستن.
🔹یه غمی تو دلشون هست ، گاهی با احترام به پدر نگاهی میکنند😭
➖ما یه مسافرت ببریم بچه هامون رو تو اتوبوس یا هواپیما ،
یه مقدار که بگذره کلافه میشن!
شروع میکنن به بهانه گیری و گریه !
هی میگن چرا نمی رسیم ؟
چرا برنميگرديم خونه خسته شدیم؟؟😢
تازه نه بهشون آفتابی میخوره نه تشنه ميشن!
😭👆✨😭✨
⇦خانواده امام حسین یه خانواده شهر نشین بودند
⇦این خانواده شاه نشین بودند
⇦این خانواده؛ خانواده پیغمبر بودند
صحرا نشین نبودن؛ براشون سخت بود تو صحرا 😭😭😭
🔺شب های محرم تو خونه نشینید؛
به امام حسین بگید :
یا ابا عبدالله تو و خانوادت آواره باشید من و خانوادم تو خونه بشينيم؟؟
😭😭😭😭😭
بگو با بچم اومدم،
این صدای یا حسین بخوره به بچه ما کافیه✔️
بچه تو بغل مادرش باشه و
مادرش های های گریه کنه
اين بچه میگه حسین کيه😭😭😭😭؟؟؟
👈از بچگی باید این سوال براش ایجاد بشه👌
🔸یکی گفت من بچه کوچیک دارم نمیتونم هیئت برم!😞
⇜گفتم اتفاقا چون بچه کوچیک داری برو!!!☺️
➖میگفت بچه گریه میکنه مردم رو اذیت میکنه!!
🔸گفتم مردم وقتی صدای بچه تو رو بشنون؛
گریشون میگیره به یاد علی اصغر حسين😭
🔰شب اولی که کاروان رسید به کربلا
وقتی زینب میخواد پیاده بشه یک طرف عباس ایستاده؛
یک طرف علی اکبر ناقه رو گرفته؛
اینقدر با احترام عمه سادات رو پیاده میکنن✅
⭕️امان از شب عاشورا و فرداش...
زینب یه نگاه به کشته ها میکنه....
عباسم ،
علی اکبرم منو به کدوم نامحرمی سپردین...😭😭😭😭
...الا لعنت الله علی القوم الظالمین ...
🖤 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh