فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند نوزاد شهید حمزه جهاندیده هنگام شنیدن صدای آقاش...😍
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
✅خانواده های چند فرزندی
💖معمولا در خانواده هایی که چند فرزند دارند پذیرش نوزاد جدید ، عضو جدید خانواده و کودک جدید راحت تر صورت میگیره.
👦بچه هایی که تک هستند ، تک فرزند یا تک نوه یا تعداد محدود هستند ،
😔 ممکنه ورورد نوزاد جدید بیشتر اذیتشون کنه . شاید چون تا قبل از این کانون همه توجهات بودند و همه چیز در انحصار اون ها بوده. همه چیز از جمله توجه پدر ، مادر ، پدربزرگ و مادر بزرگ و اطرافیان... بنابراین پذیرش یک عضو جدید براشون سخت تره و بیشتر انحصار گرا هستند . البته این مسأله هم مثل باقی مسائل مطلق نیست ولی عمومیت زیادی داره.
👨👩👧👦اما در خانواده های پر جمعیت ، چون از اول همه چیز مشترک بوده ،
💖 بچه ها پذیرش بیشتری نسبت به ورود عضو جدید و نوزاد جدید دارند و به تبع اون حسادت و حساسیت کمتری هم دارند.
💖در این خانواده ها معمولا مشارکت و تعامل بین بچه ها بهتره و رشد فردی و اجتماعی بهتر شکل میگیره.
#فرزند_آوری
🦋دوستاتون رو به کانال خانواده بزرگ ما دعوت کنید
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فرزندآوری!
چقدر به خدا اعتماد داریم؟
♻️ خبرنگار از زن ۴۴ساله آمریکایی که در ۲۲سالگی ازدواج کرده و حالا پس از گذشت ۲۲سال، ۱۸ فرزند داره، میپرسه: بازم بچه دار میشی؟!
این مادر آمریکایی جواب میده: من و شوهرم خیلی وقت پیش تصمیم گرفتیم اجازه بدیم خدا برای ما تصمیم بگیره!
این مادر با اینکه از اوج جوانی تا الآن در سن میانسالی، هر سال باردار بوده، هیچگونه آسیب جسمی و روحی ندیده،
همه زایمانهای او، زایمان طبیعی و بدون هیچ دارویی بوده!
۱۴ تا از زایمانهای این مادر آمریکایی در منزل و با حضور یک قابله خانگی انجام شده!
برخی در این سالها به پیروی از سازمان بهداشت جهانی طوری تبلیغ کردند و به خوردِ زنان ما دادند که باورشان شود این نوع فرزندآوری برای زن ضرر دارد!
استفاده از ماما و قابله در منزل در بسیاری از کشورهای جهان از جمله اکثر کشورهای اروپایی مجازه.
و نکته آخرو بگم!اینکه خبرنگار از آقا میپرسن هدفتون بچه ی زیاده!میگه نه هدفمون اینه که ببینیم خدا برامون چی میخواد،خواست خدارو پیدا کنیم و زندگی کنیم...!
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دختری به دنیا بیاید به زباله انداخته میشود و اگر زنده بماند مثل برده فروخته میشود....
😍دختری مسلمان شده از #هندوستان که در جمع #دختران_انقلاب برای جریان #مقاومت کار میکند
#هیأت_دختران_انقلاب
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🍁🍂🍁🍂🍁 🍂🍁🍂 🍁 #داستان (اختصاصی جهاد تبیین) #هم_نفس_با_داعش قسمت ٣۶ من باید دوباره به حلب سفر میک
🍁🍂🍁🍂🍁
🍂🍁🍂
🍁
#داستان
(اختصاصی جهاد تبیین)
#هم_نفس_با_داعش
قسمت ٣٧
نغمه (قسمتی که از زبون نغمه تعریف میشه)
جلو در خونهی عمه بودم، مردم با لباس مشکی جلو در ایستاده بودن و به من نگاه میکردن.... در نیمه باز بود.. حلش دادم و رفتم تو، صدای گریه و شیون از تو خونه میومد.
ترس تمام وجودمو گرفته بود... رفتم داخل، رو دیوارا پارچه ی سبز زده بودن... همه دور تا دور یه تابوت نشسته بودن... رفتم نزدیک تر... بابام، مامانم، نفیسه، و عمه و شوهر عمه کنار تابوت نشسته بودن و گریه می کردن...
روی تابوت پرچم ایران بود.. از برآمدگی هاش می شد تشخیص داد سر پیکر کدوم سمته...
رفتم و نزدیک سمت شونه ها و سرش نشستم... دستمو کشبدم رو پرچم و گرفتمش... دستام می لرزید و توان زیادی نداشتن... با همون دست بی جونم پارچه رو گرفتم و از رو سرش کشیدم، دیدم امیده.... نفسم بالا نمیومد... قلبم از جاش کنده میشد... واقعا امید بود...
_ امید.... امید...
همه داشتن گریه می کردن...
صورتش سفید و رنگ پریده شده بود.. زخم رو گونه ی راستش قلبمو می سوزوند.
صدام در نمیومد با صدای گرفته زمزمه کردم
_ بیمعرفت مگه قرار نبود با هم به همه چیز برسیم... مگه قرار نبود پشت و پناه هم باشیم.... می دونی ثانیه ها رو برا برگشتنت میشمردم؟؟. می دونی چقدر منتظرت بودم که برگردی؟... به خیالت رفتی و راحت شدی... هان؟
بی معرفت من دوست داشتم... چرا نفهمیدی؟؟؟ چرا نموندی؟... این بود رسمش؟
مامانم اومد بالا سرم... نغمه جان پاشو..
_ نمیخوام بلند شم مامان... نمی خوام،
با التماس گفتم بذار برا بار آخر یه دل سیر نگاش کنم .... مامان دیگه کی میشه دیدش.
_ بلند شو مامان... داری خواب میبینی
_ خوابه؟ خوابه؟
_ آره بیدار شو!
با پاشیده شدن آب رو صورتم از جا پریدم و افتادم به نفس نفس زدن
_ خدا رو شکر... خدا رو شکر که خواب بود...
_ انشاء الله که خیره... پاشو یه آبی به دست و صورتت بزن.
هنوز چشام خیس بود و فهمیدم تو خواب داشتم گریه میکردم البته نه به اندازهی خوابی که دیدم...اما یادآوری چیزی که دیدم باعث شد بازم گریم بگیره
_ هیچی نیست عزیزم.. خواب دیدی...
***
با نفیسه داشتیم میرفتیم کتاب فروشی؛
_ نغمه خیلی نگران امیدم، قبل رفتنش می فت دعا کن برنگردم شفاعتت میکنم، اما من دوست ندارم الآن شهید بشه.
من خیلی بیشتر از نفیسه نگران بودم، اما باید یه چیزی میگفتم روحیش عوض بشه
_ الکی میگه... اون داداشتو که من میشناسم شهیدم بشه بهمون میگه من نمیتونم تو درگاه خدا پارتی بازی کنم، خودتون سعی کنین لنگون لنگون خودتونو برسونین بهشت
خندش گرفت...
_ آره... راست می گی... نغمه یه سوالی بپرسم راستشو میگی؟... الآن نظرت در مورد امید عوض نشده؟ گاهی خودمو میذارم جای تو می گم شاید بترسی که امید چیزیش بشه بعد ازدواجتون....
_ الآن به عنوان خواهر شوهر احتمالی آیندم میپرسی یا به عنوان دوستم؟
_ دوستت
_ از وقتی فهمیدم امید عضو سپاه قدسه و مدافع حرمه دید خیلی بهتری نسبت به قبل ازش دارم.. نه اینکه فکر کنی چون خودم مذهبیم واسه این می گما... حتی اگه خودمم مذهبی نبودم بازم هیچ عیبی برام نداشت که با همسرم که داره برا امنیت کشورم و مسلمونا و آدمای بی گناه کار می کنه، تو شرایط متفاوتی زندگی کنیم ...
مامانم میگه برا اینکه بدونی خواستگارت برا ازدواج مناسب هست یا نه ببین میخوای پسر خودت شبیهش بشه یا نه... نفیسه اون روزی که مامانم این حرفو زد نفهمیدم چی میگه ولی امروز میفهمم منظورشو.
_ اگه شهید بشه چی؟
_ خب سختیای خودشو داره، تنهایی و دل تنگی و هزار جور سختی دیگه داره ولی نداشتنش یه سختی داره که مجبورت می کنه چشمتو رو همه چیز ببندی.. که نمی گم چون بعدا اگه ما قسمت هم شدیم برام خواهر شوهر بازی در میاری
_ بگو...
من به نفیسه نگفتم ولی جواب من حسرت نداشتنش بود ... فکرشو بکن کسی که این همه نکات مثبت تو وجودش داره رو رها میکنی تا از دستش ندی بعد میشه شریک زندگی یکی دیگه، خیلی برام سخت بود که امیدو کنار یه دختر دیگه ببینم... این از دست دادن خیلی عذابش بیشتره.. اون شهادته از دست دادن نیست، چون این دنیا آخرش نیست... ولی این از دست دادنه یه از دست دادن واقعیه...
#ادامه_دارد
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh