#قانون #عدم_اجرا #جمعیت
😓 وزیر کشور: قانون جوانی جمعیت موفق نبوده،اگر موفق بود قطعا این روند کاهشی باید جایی متوقف میشد.
آقای وزیرکشور محترم
چرا روند کاهشی فرزندآوری را به قانون خوب جوانی جمعیت ربط میدهید؟!
مقصر مسئولین اجرایی هستند که یا قانون را اجرا نمیکنند یا ناقص اجرا میکنند!!!
مگر حضرت آقا درتعریف از قانون جمعیت نفرمودند مسئولین موظف هستند از تمام امکانات کشور جهت جلوگیری از پیری جمعیت استفاده کنند؟!
مگر آقا نفرمودند حل مسأله جمعیت بر تمام مسئولین فرضِ فوری است؟!
تو را به خدا کوتاهیهای خودمان را گردن قانون نیندازیم.
محمدمسلم وافی
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
پروردگارا !
فرزندانم را محب و دوستدار من قرار بده و بر من عطوف و مهربان بگردان
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
AudioCutter_14011007_42947_1281k(4).mp3
1.14M
#استاد_عالی
✅ از مولفه های قدرت در یک کشور، جوان بودن آن کشور است. فرزندان مایه افتخار خانواده و عامل اقتدار کشور هستند.
🔹سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین عالی در حسینیه امام خمینی (ره)، ١۴٠١/١٠/٧
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعی ترین سوپرایزی که دیدین🥲
قربون اشک شوقت بشم مادر❤️
خانواده مون ۴ نفره میشه🥹
منتظر موندم روز مادر بشه این لحظه قشنگ با شما شریک بشم
الهی هر کی ارزوشو داره خدا دامنشو سبز کنه🌱
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ رجزخوانی سرتیپ یحیی سریع برای اسرائیل و آمریکا
🔹اگر دشمن خط قرمزهایی دارد، ما آن خط قرمزها را هم نداریم.
🔹به اهدافی ضربه خواهیم زد که نه دشمن، نه حتی خود ملت یمن و دیگر ملتها فکرش را هم نمیکنند.
📌 #خبر_فوری_سراسری
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
♨️ رجزخوانی سرتیپ یحیی سریع برای اسرائیل و آمریکا 🔹اگر دشمن خط قرمزهایی دارد، ما آن خط قرمزها را
الهی به حق حضرت زهرا سلام الله علیها پیروز باشند.
اسلام واقعی را که رسالتش به فرمان الهی و رسولش در حق طلبی و دفاع از مظلومین و محبت به انسانهاست را در فرزندان حضرت زهرا(س) و علی مرتضی(ع) باید دید.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
14.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊در حقــوقِ زن طلبکــاریم ما.....
🌷بخشی از شعر خوانی آقای رسولی در مراسم عروسی زوج مقاومت در
#هیاتِ #دختران_انقلاب
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
جامعه ایرانی یک نمونه خاص case study جذاب برای مطالعه جامعه شناسی و رفتارشناسی است. قشری که تمام سال زیر پرچم جناب زرتشت و کوروش سینه می زنند و در برابر اسلام که از منطقه حجاز عربی آمده است موضع دارند، به میلاد حضرت مسیح(ع) که خود او بشارت دهنده نبوت پیامبر اسلام بوده است و متولد همین "بیت لحم" براساس اسناد مسیحیان می باشد کشش و میل نشان میدهند در حالیکه مسیح را هم نمی شناسند.
جمعیت ارامنه و مسیحیان در ایران عدد بسیار اندکی است اما چرا هر سال در پاساژها و مغازه ها وسایل نمادین کریسمس بیشتر و بیشتر میشود؟ تِم کریسمس! درخت کریسمس! تعطیلات کریسمس!
چون اولا پول ساز است. یعنی نظام سرمایه داری این قدرت را دارد تا در شما ولع خرید چیزی را بوجود بیاورد که شما اصلا به آن نیاز ندارید. هر جا پول باشد سرمایه داری برای جمع آوری سودش فرهنگ را عوض میکند. مثلا در طول سال میلیونها دلار ارز از کشور بخاطر غذا سگ و گربه خارج میشود! شهر به شهر پت شاپ اضافه میشود. ناخن گیر سگ، لباس گربه و... خلا عاطفی انسانِ تنهاشده و حس فرمانبرداری انسان تنها را همین سگ جبران میکند.
دلیل دیگر احساس تحقیر هویتی است.
در مقایسه با هویت دیگری خود را پایین تر میدانند
و با شببه آن شدن یک سطح خود را بالا می آوردند.
اگر ما خودمان تاریخ و تمدن نداشتیم، اگر خودمان نوروز بزرگ و آن رسومات را نداشتیم، خیلی دلمان از اینکه برخی در حال بالا رفتن از درخت کریسمس شده اند نمی سوخت ولی ما خودمان تاریخ و تمدن و رسومات خاص خودمان را داریم.
با احترام از این درخت تقلید بالا نروید.
#علیرضا_زادبر
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 واقعی ترین دوربین مخفی دنیا...
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_پنجم #تردید در میان عمل انجام شده قرار گرفته
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_ششم ۱
💍💞خوشبخت ترین زن عالم
...صیغه محرمیت چند شب بعد خوانده شد.
بدون هیچ مراسمی فقط پدربزرگها و مادربزرگم بودند و از طرف آنها فقط اعضاء خانواده خودشان ...
من با چادر و روسری سفید بدون هیچ آرایشی سوار ماشین پدرم شدم وقتی که وارد محضر شدیم مسعود رو دیدم که کت و شلوار مشکی براقی پوشیده بود با پیراهن سفید دامادی ، به چشمم #زیباترین و جذاب ترین مرد عالم می آمد .
آنقدر از داشتن مسعود خوشحال بودم که بی محلی مادر و خواهر و همسر برادرش به چشمم نمی آمد.
صیغه محرمیت که خوانده شد خواهر کوچک مسعود کر کشید و نقل پاشید و مسعود یک انگشتر #سنگین زیبا دستم کرد. از سنگینی انگشتر متعجب بودم . بعد از محضر خانواده ها به خانه خودشان رفتند .
من سوار ماشین مسعود شدم داخل ماشین چادرم رو عوض کردم آن شب اولین شام دو نفره رو با هم خوردیم در آن لحظات آیا زنی خوشبخت تر از من در عالم بود؟!!
حیف که نمی دانستم دنیا به این صورت نخواهد ماند.
پدرم مرد روشنفکری بود و برای باهم بودن من و مسعود ایرادی نمی گرفت .
تقریبا هر روز با مسعود بیرون بودیم و شب مرا به خانه می رساند و می رفت حتی دانشگاه هم خودش مرا می برد و می آورد.
در شرکت هم به همه خانمها نهار دادیم و من به اتاق مسعود نقل مکان کردم.
کارم جدی تر شد و هر دو احساس خوبی از این همکاری مؤثر داشتیم .
کشف شخصیت مسعود برایم جذاب بود خوش روتر از چیزی بود که فکر می کردم چنان رابطه خوبی با پدر و مادرم برقرار کرد که گاهی #حسادت می کردم اما من با گذشت یک ماه نتوانسته بودم با خانواده مسعود ارتباطی برقرار کنم .
یک شب به اصرار من بعد از شام رفتیم منزل آنها ، خانه ویلایی با صفایی داشتند وضع مالیشان از ما بهتر بود اما نه آنقدر زیاد که مرا اذیت کند.
مادرش باز تصنعی قربان صدقه ام میرفت و با تیپ اسپرت و موهای هفت رنگش در خانه پذیرایی می کرد. جوان تر از سنش به نظر می رسید یا شاید با آرایش و سبک لباس پوشیدنش اینطور به چشمم می آمد.
می گفت قرص اعصاب مصرف می کند و خیلی حوصله مهمان ندارد.
یکبار از مسعود پرسیدم : چرا منو به فامیلاتون نشون نمیدی؟
با حالتی متعجب گفت خب هنوز که دیر نشده به وقتش عزیزم...
-آخه نه خاله هات نه عموهات هیچ کس منو ندیده ...
+ بذار جشن نامزدی که گرفتیم همه رو می بینی و اونا هم عروس قشنگ ما رو می بینن ...
تازه فامیلای ما چندان تحفه هم نیستنا ...
یک روز جمعه ازش خواستم که مرا برای زیارت به امامزاده صالح (ع) ببرد .
جلوی در گفت که تا به حال اینجا #نیامده ، می خندید و می گفت : ما ازون خانواده هاش نیستیم .
بعد از زیارت در حیاط با صفای امامزاده روی سکوها نشستیم ، به مسعود گفتم :
_ خدا رو شکر می کنم که همسری به خوبی تو قسمتم کرد ...
+ از کجا می دونی من خوبم ؟
_ معلومه دیگه ...
ازت ممنونم تو این مدت خیلی به من خوش گذشته ...
چشمکی زد و گفت : به من بیشتر ...
_تو حرم دعا کردم که خدا کمکمون کنه و همیشه همینقدر خوب و خوشبخت بمونیم .
مسعود آرام تر از همیشه شده بود و فقط با سر تأیید می کرد ، نمی دانم در ذهنش چه می گذشت .
دو ماه تمام شد .
به خانواده ها اعلام کردیم که نظر ما برای ازدواج #قطعی است .
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🇮🇷 شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با کانال تنها مسیر آرامش همراه شوید 👇
🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh