eitaa logo
تنها مولود کعبه🏴
505 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1هزار ویدیو
69 فایل
تنها مولود کعبه
مشاهده در ایتا
دانلود
.📚 بسیار مهم ♥️ نیکی به پدر و مادر ♥️ می گوید : من بودم و آوردم و بعد به مشرف شدم . بعد از اعمال خدمت عليه السلام رسیدم و گفتم : من بر دين مسيح بوده ام كه حال ، اسلام آورده ام . فرمود : در اسلام چه ديده اى ؟ گفتم : اين ، سخن خداوند عز و جل كه : « مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْاءِيمَانُ وَ لَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ تو ، نه كتاب را مى شناختى و نه ايمان را؛ ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه را بخواهيم ، با آن هدايت مى كنيم » * فرمود : به راستى خداوند ، تو را كرده است و آن گاه سه بار فرمود : خداوندا ! او را هدايت كن . سپس فرمود : هر چه مى خواهى ، بپرس ، اى فرزندم ! گفتم : و و خانواده ام مسيحى هستند و مادرم نابيناست . من با آنها هستم و در ظرف هاى آنان غذا مى خورم . آیا اشکالی دارد ؟ فرمود : آيا مى خورند ؟ . گفتم : نه و به خوک ، دست نمى زنند . فرمود : اشکالی ندارد . مراقب مادرت باش و به او نيكى كن ، و اگر از دنيا رفت ، او را به ديگرى وا مگذار . خودت ، كار [ دفن ] او را به عهده بگير و به كسى نگو كه نزد من آمده اى ، تا آن كه ـ إن شاء الله ـ در نزد من آيى . در مِنا نزد ايشان رفتم و مردم ، چنان دور ايشان جمع بودند كه گويا او معلّم خُردسالان است . اين شخص از او مى پرسيد و آن شخص از او مى پرسيد . هنگامى كه به كوفه رسيدم ، به مادرم كردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را از شپش ، پاك مى كردم و به او خدمت مى نمودم . مادرم به من گفت : اى پسرم ! تو وقتى بر دين من بودى ، اين چنين با من رفتار نمى كردى . اين ، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى بينم ؟! گفتم : مردى از فرزندان پيامبرمان ، مرا به اين رفتار ، فرمان داده است . مادرم گفت : آيا اين شخص ، خود ، پيامبر است ؟ گفتم : نه ؛ بلكه پسر پيامبر است . گفت : پسرم ! اين شخص ، پيامبر است و اين از وصاياى پيامبران است . گفتم : مادر ! پس از پيامبر ما ، پيامبرى نيست ؛ بلكه او فرزند پيامبر است . گفت : فرزندم ! تو ، بهترين دين است . آن را برای من هم عرضه كن . من آن دين را بر او عرضه كردم و او اسلام را پذيرفت و [مسائل] دين را به او آموختم . او نماز ظهر ، عصر ، مغرب و عشا را خواند . آنگاه دچار عارضه اى شد . گفت : اى فرزندم ! آنچه را به من آموختى ، دوباره برايم باز گو . من دوباره برايش بازگو كردم . او به آن ، اقرار كرد و از دنيا رفت . صبح هنگام ، مسلمانان او را غسل دادند و من بر او نماز خواندم و در قبرش گذاشتم . * سوره شورى ، ۵۲ 📚منبع : كافی ، ج ۲ ، ص ۱۶۰ بحارالأنوار ، ج ۴۷ ، ص ۳۷۴ 🌹🌹🌹🍇
.📚زائری که امام حسین (ع) با تبسم جواب سلامش را داد عالم زاهد و وارسته، مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشکور قدس سره فرمود: در عالم رؤيا ديدم در مطهر حضرت عليه السلام مشرف هستم و آن حضرت نيز در آنجا تشريف دارند. در اين اثناء يک نفر معدي (دهاتي) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت نيز با جوابش دادند. فرداي آن شب که شب جمعه بود، به حرم امام حسين عليه السلام مشرف شدم و در گوشه ي حرم توقف کردم. ناگهان آن جوان عرب معدي را که در خواب ديده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد، با لبخند به آن حضرت سلام کرد! ولي حضرت سيدالشهداء عليه السلام را نديدم و مراقب آن جوان عرب بودم تا از خارج شد. به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام عليه السلام پرسيدم. و تفصيل خواب خود را نيز برايش نقل کردم و سپس گفتم: چه کرده اي که امام عليه السلام با لبخند به تو جواب مي دهند؟ جوان گفت: من و پيري دارم و در چند فرسخي زندگي مي کنيم. شبهاي جمعه که براي زيارت مي آمدم، يک هفته پدرم را سوار بر الاغ مي کردم و مي آوردم و يک هفته هم مادرم را مي آوردم. تا اينکه شب جمعه اي نوبت پدرم بود، چون او را بر الاغ سوار کردم؛ مادرم گريه کرد و گفت: مرا هم بايد ببري! شايد تا هفته ي ديگر زنده نباشم! به مادرم گفتم: امشب باران مي بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذيرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر دوش کشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم امام حسين عليه السلام رسانيدم. چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ديدم و سلام کردم. آن بزرگوار نيز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال، هر شب جمعه که به کربلا مشرف مي شوم، حضرت امام حسين عليه السلام را مي بينم و ايشان با تبسم جوابم را مي دهند. 📚منبع : داستانهاي شگفت ص 255 - کرامات الحسينيه ج 1، ص 97.
فرد سرشناسی در جاهلیت نبوده است ✔️ 👈 شاهد این قضیه سخنی است که عُمَر بنْ خَطابْ در دوران خلافت خود به پسرش ، عبدالله بن عمر ، در مورد ابوبکر می گوید و او را پَستِ بنی تَیم لقب می‌دهد؛ 😝😁💯 در همین زمینه میتوان به سخن 🔥 ، در ماجرای سقیفه نیز اشاره کرد ، او زمانی که شنید ابوبکر به خلافت رسیده ، گفت : چه شده است که ❌ ترین قبیلهء قریش و بی مقدارترین آنان این امر را گرفته اند؟! ❌ از سوی دیگر مکالمه ابوبکربا بن عاصم مِنقَری نشان می‌دهد که صرفنظر از قبیله ، خود او نیز ارزش اجتماعی نزد مشرکان دوران جاهلیت نبوده است‌.😁💯 در این ماجرا هنگامی که ابوبکر 🔥 از قیس که ۱۲ دختر خود را زنده به گور کرده بود به طعنه می‌پرسد: چرا دختران خود را زنده به گور کرده‌ای؟ از قیس پاسخ میشنود که: ❌ترسیدم که چون تو بزایند و از خود به یادگار بگذارند!❌ حتی زمانی که به قحافه - ابوبکر🔥 - خبر خلافت پسرش رسید ، او با تعجب پرسیده بود : قبائل قریش_ به خلافت او راضی شدند ⁉️ آنگاه خدا را شکر کرده که می‌تواند هر آن چه بخواهد انجام دهد و ذلیل را عزیز و عزیز را ذلیل کند! 📕اختصاص شیخ مفید ص۱۳۰ 📚شرح نهج ابن ابی الحدید ۱۷۷/۱۳ اخبار الموفقیات زبیر بن بکار ۲۴۳/۱ 🌺🌼 🌼🌺
💠 یک اسم متشکل از چهار حرفست، اما همه انسانیت و همه که خداوندمتعال در سوره احزاب آیه 35 برای مرد و زن شمرده است؛ الگوی و و ، اسوه و و ، ونمونه . بانویی است که در زبان را در دهان دارد، و همه اخلاق در وجودش جمعست و نه فقط زنان مسلمان؛ بلکه امّت اسلام از زن و مرد به چنین بانویی افتخار دارد. ☀️🌿