#کینه_عمری
کینه قدیمی عمر نسبت به خالد بن ولید
خالد و عمر پسر خاله بودند
و در کودکی با یکدیگر بازی میکردند که خالد ساق پای عمر را شکست.
گرچه معالجه کردند و پای عمر خوب شد؛
اما بعضی همین مسأله را موجب دشمنی بین آنها و برکناری خالد از امارت شام پس از مرگ ابوبکر و به قدرت رسیدن عمر ، دانستهاند
📚البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۶، ص۲۶۷؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۳، ص۲۱۳.
✓دستور عمر به برداشتن عمامه از سر خالد
و برگرداندن نصف مال او به بیت المال:
زمانی که عمر خالد را عزل کرد و ابوعبیده جراح را به جای او گمارد دستور داد اگر از کارش توبه نکرد عمامه را از سر او بردار:
عمر نامهای به ابوعبیده نوشت که
اگر خالد اشتباهش را پذیرفت پس او بر امارت خود باقی است
و اگر نپذیرفت پس او عزل میشود پس عمامه او را از سرش بردار
و مال او را دو نصف کن.
پس زمانی که ابوعبیده این مطلب را به خالد گفت، خالد گفت:
مهلت بده تا با خواهرم مشورت کنم - خواهرش زن حارث بن هشام بود- پس با او مشورت کرد
پس خواهرش به او گفت:
عمر تو را اصلا دوست ندارد و حتما تو را عزل خواهد کرد
حتی اگر اشتباهت را بپذیری
خالد به او گفت:
به خدا قسم راست گفتی. (واشتباهش را نپذیرفت)
پس ابوعبیده مال او را تقسیم کرد ح یک لنگه کفشش را برداشت و دیگری را گذاشت.
----------------
📖ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۳.
📖أبوالفرج، سیره حلبیه، ج۳، ص۲۷۹.
#کینه_عمری
🔥جنایت خالد بن ولید در زمان خلافت ابوبکر:
قتل 1200 نفر از مسلمین به علت نپذیرفتن خلافت ابوبکر
بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) عدهای از سران قبایل از به رسمیت شناختن ابوبکر خودداری کردند،
لذا ابوبکر خالد را به نزد ایشان فرستاد.
یکی از ایشان مجاعة بن مراره از رؤسای بنی حنیفه است.
او در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) اسلام آورد
و همراه گروهی به نزد حضرت آمدند و رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) به عنوان هدیه زمینی را در یمامه به وی هدیه دادند.
🔥خالد به سرزمین ایشان هجوم برد و ۱۲۰۰ نفر از ایشان را کشت
و سپس در همان جا در حالی که مجاعه در اسارت بود، دختر او را از وی خواستگاری کرد!!
مجاعه به او گفت:
"کمی صبر داشته باش!
تو که پشت مرا شکستهای
و به همین سبب پشت خود را نیز در نزد صاحبت (ابوبکر) شکستی (آبروی خود را بردی)".
باز خالد گفت:
"ای مرد!
دخترت را به ازدواج من در بیاور!"
او به ناچار قبول کرد.
این خبر به ابوبکر رسید
و نامهای به این مضمون برای خالد نوشت:
"به جان خودم قسم،
ای خالد
تو بیکاری که فرصت برای ازدواج با زنها داری،
در حالی که در کنار تو خون هزار و دویست مرد از مسلمانان ریخته شده که هنوز خشک نشده است".
وقتی خالد این نامه را خواند،
گفت:
"این کار شخص بدخوی کوچک است" و مقصودش عمر بود‼️
-----------------------
📚تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۱۹؛
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۱۹۶.
🔥
🚩حکایت قلاده ی آهنین آسیاب و خالد بن ولید لعنهما الله ...
🎈 قلاده ای از محور آهنین آسیاب که امیرالمؤمنین علیه السلام بر گردن خالد بن ولید ملعون پیچاندند....
❤️در کتاب الثاقب فی المناقب آمده است :
از عبد الله بن عبّاس و جابر بن عبد الله روایت شده است:
روزى پيش ابوبكر و عمر حاضر بوديم كه خالد بن وليد آمد،
درحالیکه میله و محور آهنین آسياب در گردن او پيچيده شده بود
و بسيار ناله و شکایت میکرد از عملی که (مولا) علی(علیه السلام) با او کرده است.
ابوبكر از خالد پرسيد:
چه اتفاقی افتاده و چرا طوق ضخیم به گردن داری؟
خالد گفت:
به طائف بودم و در طلب جستجوی افراد بیدین با سپاه خود بودم،
که در راه برگشت، با على و عمّار و مقداد و ابوذر غفارى و ابن العوام و دو جوان ديگر که با علی بودند، مواجه شدم،
درحالیکه کنار چشمه آبی نشسته بودند.
على جامه رسول الله (صلی الله علیه و آله) به تن داشت
و اسبهایشان هم آنجا بسته بودند. چون مرا دید عتاب بسيار تند و سختی به من کرد.
من به همراه لشگرم از اسب پیاده شدیم .
علی به من گفت:
تا کی شيعه مرا اذیت میکنی؟
غرور جنگآوری مرا گرفت و به اتکاء لشگرم حاضرجوابی و درشتی كردم.
به این دلیل،
علی بسیار غضبناک شد
و چون شير غرّان به من گفت:
تو كه باشى كه نام من در دهان تو بگردد
و بد من و مواليان و شیعیانم بگويى؟
من سریعاً م سوار اسب شدم.
على هم جهید و مرا از اسب فرو كشيد
و به زور به آسياب حارث بن كلده برد و سنگ آسياب را بلند كرد
و محور آهنین آسياب از سنگ بیرون كشيد
و به گردن من پیچاند
و مرا با این قلاده مضحکه مردم گرداند.
آن میله آهنين در دست علی مثل خمیر و شمعِ در آفتاب، نرم بود.
لشگر من از ترس هیبت علی و غضب او، چنان هراسان و متواری شدند كه گویا ملک الموت را دیدهاند.
ای ابوبکر،
اکنون که نزد تو هستم، از یکصد مرد از شجاعان عرب درخواست کردم که با کمک هم این طوق را از گردن من باز کنند ولی نتوانستند.
پس مرا يقين شد كه این عمل علی، از سحر هاشميان هست
و مرا جادو کرده...‼️
-----------------
📚منبع: الثاقب فی المناقب، ص ۱۶۶-۱۶۸
#دشمنان_اهل_بیت
#تقویم_تاریخ
#تقویم_تبری
#تبری
#خالد_بن_ولید
🪴السلام علیک یا اباصالح المهدی...
#سلام_و_عرض_ادب_صبحگاهی
یقین دارم ای ماه آخر میایی
شبی از دل ابرها در میایی
تو جمع تمامی ایّام خوبی
پس از یازده ماه دیگر میایی
چنان حال ما بیتو بد شد که تنها
تو از عهدهی کار ما برمیایی
در این روزگار پر از ناامیدی
امیدم بود زنده اخر"میایی"
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه
ا ﷽ ا
🍀خلقت نوری حضرت صدّیقهی طاهره سلاماللهعلیها
🔸قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ اَلْأَرْضُ وَ اَلسَّمَاءُ
🔹از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله روایت شده که
فرمودند:
نور فاطمه(علیهاالسّلام) قبل از خلقت زمين و آسمانها، آفريده شد...
----------------------------
📚معاني الأخبار ج ۱، ص ۳۹۶
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
•┈┈••✾••┈┈•
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅
قسمت اول
🔹روزى خدمت حضرت صادق
عليه السّلام عرض کردند که:
عمّار دهنى روزى براى اداء شهادت نزد قاضى کوفه ابن ابى ليلى حاضر شد،
قاضى گفت:
اى عمّار ما تو را شناخته ايم و چون رافضى هستى شهادتت را نمى پذيريم.
عمّار ناگهان به پا برخاست و بدنش لرزيد و آن قدر گريه کرد که گريه به او مهلت نمى داد.
ابن ابى ليلى گفت:
اى عمّار تو مردى هستى از اهل علم و حديث،
اگر بر تو ناگوار است که به تو رافضى گويند از رافضى بودن بى زارى بجوى، در آن حال از برادران ما هستى و شهادت تو را البتّه خواهيم پذيرفت. #ادامه_دارد
📚
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅
قسمت دوم
🔹عمّار گفت:
اى مرد اشتباه فهميدى نظر من آنچه که تو تصوّر کردى نبود
ليکن من هم بر خودم و هم بر تو گريستم،
امّا گريه بر خودم به جهت آنکه نسبت شريفى را به من دادى که من اهل آن نيستم،
گمان کردى من رافضى هستم،
واى بر تو
☀️ امام صادق براى من حديث کرد که:
اوّلين کسانى که رافضى ناميده شده اند همان ساحرانى بودند که مشاهده معجزه موسى را نموده
و عصاى او را نگريستند
و به او ايمان آوردند
و از او پيروى کردند
و امر فرعون را به دور افکندند و تسليم تمام مشکلاتى شدند که بر آنها وارد شد.
فرعون آنها را رافضى ناميد،
چون دين و آئين او را به دور ريختند. #ادامه_دارد
📚
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅
قسمت سوم
🔹پس رافضى کسى است که:
به دور اندازد تمام آن چيزهائى را که بر خدا ناپسند است
و به جاى آورد تمام کارهائى را که خدا به او امر کرده است.
و کجا مثل چنين کسى در اين زمان پيدا مى شود؟
و علّت گريه من آن بود که اين اسم شريف را بر خود ببندم
و تلقّى به قبول کنم
و خداوند که از دل من آگاه است مرا مورد عتاب و مؤاخذه خود قرار دهد
🔆و بگويد:
اى عمّار
آيا تو رفض کننده باطل و بجاآورنده طاعات من هستى
که اين لقب را به خود بستى؟
و در اين صورت اگر با من مسامحه کند لا اقلّ از درجات من کم کند
و اگر مسامحه نفرمايد مرا مورد عذاب شديد خود قرار دهد
مگر آنکه به برکت شفاعت مواليان من مرا به آنها ببخشد.
#ادامه_دارد
📚
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅
قسمت چهارم
🔹و امّا جهت گريه من بر تو آن بود که:
دروغ بزرگى گفتى
و مرا به اسمى که سزاوار آن نيستم خواندى،
بر تو رحمت آوردم
و شفقت نمودم که عذاب خدا به تو برسد که بهترين اسم ها و شريف ترين لقب ها را به پست ترين از بندگان او نهادى،
چگونه بدن تو طاقت عذاب اين کلمه تو را دارد!
☀️حضرت صادق عليه السّلام چون اين را شنيدند
فرمودند:
اگر فرضا عمّار گناهانى را به اندازه آسمانها و زمين مرتکب شده بود
هر آينه به پاداش اين کلام حقّ در مقابل اين قاضى جائر محو و نابود مى شد،
و آن قدر اين گفتار درجات او را نزد خداى تعالى بالا برد که هر ذرّه به اندازه خردل از طاعات او را چندين هزار برابر دنيا نمود»
📚«امام شناسی» ج ۳ ص ۱۱۴
#سلام_و_عرض_ادب_صبحگاهی
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#اشعار_مهدوی
#منتظر_ظهور
سلام بر تو به هنگام هر سپیده دمان
سلام بر تو شبانگاه و هر سحرگاهان
سلام بر تو که فرمانروای عرشی تو
سلام بر تو به تعداد قطرهی باران
سلام بر تو سلامی جامع وکامل
سلام بر تو سلام و درود بیپایان
سلام بر تو یگانه امید! ای منجی!
سلام بر تو بهار آفرین، بعد خزان
سلام بر تو بهتعداد برگهای درخت
سلام سلام بهتعداد ذرههای جهان
سلام بر تو سلام انبیا ورسل
سلام بر تو سلامِ حضرت رحمن
بهوسعت همهی کهکشان سلام و درود
به حضرت تو امام و ولیعصر و زمان
سلام بر تو بهتعداد غنچهی گلها
درود بر تو: درودی سپید و جاویدان
تویی ستارهی مغرب، تو کوکب ثاقب
تویی مه تابان، تویی تو شمس نهان
نمینشیند بهدلم لفظ و حرف و مجاز
بهمدحت تو منم لال در بيان و زبان
چقدر؟ چطور؟ چگونه كنم تو را توصيف؟
بگو بگو بهمن عاجز، ای اَبَر انسان
چگونه وصف کنم مر تو را بهاین الفاظ؟
چسان ثناي تو حامد كند بهشعر و بیان؟
تو برتری و فراتر ز لفظ فرمانده
بیا بهنابودی شرک و ریا تو فرمان ده
🔆
💢عظمت و برکت ولادت امام معصوم سلام الله علیه...
#معرفة_الامام
🔻امام صادق سلام الله علیه
فرمودند:
إِنَّ فِي اَللَّيْلَةِ اَلَّتِي يُولَدُ فِيهَا اَلْإِمَامُ لاَ يُولَدُ مَوْلُودٌ إِلاَّ كَانَ مُؤْمِناً،
وَ إِنْ وُلِدَ فِي أَرْضِ اَلشِّرْكِ نَقَلَهُ اَللَّهُ إِلَى اَلْإِيمَانِ بِبَرَكَةِ اَلْإِمَامِ.
همانا در شبى كه امام سلام الله علیه متولد مىشود،
هيچ فرزندى به دنيا نمىآيد مگر اينكه مؤمن باشد
و اگر در سرزمين شرك به دنيا بيايد خداوند او را به بركت امام به ايمان مىكشاند.
----------------------
📚الأمالي (للطوسی)، ص ۴۱۲
☀️
.🌻السلام علیک یا اباصالح المهدی...
#سلام_و_عرض_ادب_صبحگاهی_خدمت_امام_زمان
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟
همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم
امام عصر، امام زمان، مباد دمی
دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه