eitaa logo
طنزک
358 دنبال‌کننده
390 عکس
128 ویدیو
4 فایل
محتوای کانال تولیدی است. از این که عضو می‌شوید، عضو می‌مانید و عضو می‌کنید ممنونیم. برای نقد و نظر، تبادل، پیشنهاد و انتقاد: @alibahari1373 نخستین پست کانال: https://eitaa.com/tanzac/1267
مشاهده در ایتا
دانلود
حدادعادل: پیروزی جریان اصولگرا در سایه حمایت خدا بود. پی نوشت: البته کدخدایی هم بی‌تاثیر نبود خدایی! @tanzac
وقتی پسرها آرایش می‌کنند و مردان بچه‌داری، طبعا دختران هم قمه می‌کشند! @tanzac
طرف نشسته کلی فکر کرده که چطور مردم رو ترغیب کنم به ازدواج. راه حل؟ سخت‌گیری به مجردها! حالا هی برید از قبرس وارد کنید! @tanzac
خطرناک‌ترین چیزی که توی شلوارم گذاشتم موز میز بغل بود تو عروسی پسرخالم. چطوری قمه می‌ذاری اونجا دختر؟ @tanzac
حکایت دامدار و مسکن بزغاله… یکی بود یکی نبود، بعد از خدا گرونی بود! زیر گنبد کبود، سه تا بزغاله دم بخت اما بی‌خونه بود، حالا این چرا بزغاله و اون حیوون نجس نه، به خاطر این که اینجا ما داریم کار فرهنگی می‌کنیم. شهرداری که نیست که مجسمه اون حیوونو به مناسبت سال چینی درست کنه بذاره وسط فلکه کسی هم بهش گیر نده… این رو هم بگم که اینا شنگول و منگول و حبه انگور نیستنا! هر گونه شباهت هم به شنگول و منگول و بزبز قندی، اتفاقی بوده… از بحث دور نشیم. این بزغاله‌ها دیدن مسکن گرون شده و نمیتونن بخرن. گفتن خب بیل که به کمرمون نخورده. خودمون می‌سازیم. منتها تو این طویله لامصب جمعیت زیاد شده بود. دامدار هم که این روزا با این قیمت کاه و خوراک اوضاعش خوب نیست. خلاصه بزغاله‌های قصه ما یه تیکه زمین هم نتونستن بخرن و گند زدن به داستان آموزنده ما… با این وضعیت طویله هم پول همین یونجه پلو که با خانوم بچه‌ها میخورن به زور در میاد. شیطونه میگه برن خودشونو بدن زیر دست قصاب تموم شه بره این زندگی! حالا البته شما هم زود از کوزه در نرید! کوره، کوزه حالا هرچی! تو همین هیرو ویر که هی دامدار عوض می‌شد یه بار یه دامداری ایده جالبی داد! گفت: زمینای اطراف شهر و کشاورزی‌ها رو که فراموش کنید، ما خونه براتون نمی‌سازیم. اصلا به دامدار چه که برای بزغاله خونه بسازه؟ اما میتونید برید طبقه بالای آغل خودتون یه آلونک درست کنید ما هم مجوزش رو میدیم تموم شه بره دیگه! بقیه داستان رو که دیگه خودتون می‌دونید، یکی خونه رو با کاه درست کرد و یکی با چوب و یکی دیگه هم با سنگ و سیمان و بعدم گرگه یکی رو فوت کرد و یکی رو آتیش زد و فقط موند خونه سیمانیه. تهشم نتیجه می‌گیریم شما اگه نمی‌تونی خونه بخری تقصیر خودته. من اراده کنم دوستام همه شهر رو به نامم میکنن! به منم گیر ندید که شهرو به هم می‌ریزم. کسی هم نمی‌تونه جلومو بگیره. نه مجلس می‌تونه استیضاح کنه نه قوه قضائیه بعد شیش سال دامداری کاری باهام داره! @tanzac
یه بار میگن دهه شصتی‌ها نسل سوختن، یه بار میگن هفتادی‌ها، یه بار هشتادی‌ها. کلا یه بشقاب ته‌دیگیم دور هم کشور شدیم! @tanzac
تاکسی داد زدم: «سه راه بازار.» گفت: «بپر بالا جِگَرِم.» فهمیدم بچه ناف آذره. ماشین که راه افتاد گفت: «میبینی چه وضعی واسه ملت راه انداختن؟ آدم نباس فحش بده، ولی به قرآن سگ تو روح‌شون!» لبخند کم‌جونی زدم و گفتم: «بگذریم حاجی. چه خبر؟» بی‌معطلی جواب داد: «خبر بدبختی، خبر بیچارگی، خبر یه مشت مسئول که به قرآن سگ تو روح اول و آخرشون» دیدم بنده خدا قفلی زده رو اون حیوون باوفا و بی‌خیال نمیشه. یکهو یکی داد زد: «بازار» زد رو ترمز. یه مرد سی و چند ساله بود. با لباس‎های کثیف و نامرتب. سوار که شد فهمیدم شیرین می‌زنه. راننده از توی آینه جلو یه نگاه بهش انداخت و گفت: «کُجی بودی؟» پسره با لحنی که فهمیدنش سخت بود جواب داد: «هیئت بودم. تخم مرغ دادن. الان میرم یه هیئت دیگه. اونجا پنیر خامه‌ای میدن» راننده پقی زد زیر خنده و داد زد: «زریلی (1) هستیو» همون طور که می‌رفتیم دیدم یه دختر تپل داره از تو پیاده‌رو رد میشه. سمت راننده بود. کله‌اش رو از تو پنجره کرد بیرون و داد زد: «گوشتالو بی‌بالا» دختره هم نگاه بدی کرد و گفت: «گوشتالو خالته» دیگه راننده نتونست جواب بده. چند متری فاصله گرفته بودیم. تو ماشین جوابشو داد: «خاله من پوست استخون بود بدبخت. پارسال عمرشو داد به این گوشتالو!» (1): زریلی به کسانی گفته می‌شود که با انگیزه خوردن غذا، تنها موقع شام به هیئت می‌روند. @tanzac
عفت جوانان😊
حالا نه این قدر شدید ولی حرفش قابل توجهه😁
گربه سلبریتی یکی از سلبریتی‌های نیمه‌محترم به تازگی عکسی از گربه باردارش منتشر کرده و گفته: «دارم بابا بزرگ میشم». در پی انتشار این خبر مصاحبه‌ای داشتیم با این گربه بزرگوار. با ما همراه باشید: خبرنگار: چی شد باردار شدید؟ گربه: وا خاک به سرم. این حرف‌ها چیه؟ سوال بعدی لطفا! خبرنگار: قراره اسم‌ بچه رو چی بذارید؟ گربه: والا که باباش که ذلیل‌مرده تو سطل آشغال محله، کیسه نخاله ساختمونی افتاد رو سرش و مرد. دیگه باید ببینم آقاجونش چه تصمیمی می‌گیرن. خبرنگار: خوب حالا فکر می‌کنید تصمیم آقاجون چی باشه؟ گربه: آقاجون گفته اگه دختر باشه اسمش رو می‌ذاریم پیشی کوچولو و اگه پسر باشه می‌ذاریم میشی کوچولو. خبرنگار: خیلی خوب. چه توصیه‌ای به گربه‌های هم‌سن و سال خودتون دارید؟ گربه: البته من در حدی نیستم که توصیه کنم ولی به همه میگم خودتون رو باور داشته باشید. من خودم از تو سگ‌دونی‌های جنوب شهر، استخون بلند می‌کردم الان تو خونه یه سلبریتی تو شمال تهرانم. هیچ وقت خودتون رو دست کم نگیرید. باردار بشید. نترسید. جمعیت گربه‌ها داره آب میره و این باعث سلطه سگ‌ها میشه. خبرنگار: ممنون از لطف‌تون. امیدوارم همیشه مثل سگ بچه بیارید. موفق و پیروز باشید. @tanzac
عدالت در ایام انتخابات!