eitaa logo
طنزیم
8.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
30 فایل
🔴از طنزیم باد مسئولین تا مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... زیر قیمت بازار!😎 در تلگرام، بله و ایتا با شناسه @Tanzym_ir راه راه: instagram.com/rahrahtanz نطنز: instagram.com/natanz_ir 📢تبلیغ وتبادل: @tanzym_tabligh ارتباط با ادمین: @tanzym_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مزاح الدین
خبر حمله‌ی داعش اون سال از مسجد کوفه حرکت کردیم. برای اینکه به طریق (راه) اصلی برسیم از یه سری روستا رد می‌شدیم. تو یکیشون که برای نماز مغرب وایسادیم شب هم نگهمون داشتند. جاتون خالی عجب جایی بود. چهارتا خونه وسط بیابون. حتی برای دستشویی از ترس سگا جرئت نداشتی بیرون بیای. فقط تو خونه یه لامپ ضعیف وصل بود که نمی‌دونم برقش رو چطور تامین می‌کردند. ولی واقعا دمشون گرم! به نظر می‌اومد اصلا اوضاع خوبی ندارند. تو اون اوضاع تخم‌مرغ و نون تنوری‌ای که جلومون گذاشتن خیلی ارزش داشت و از خجالت از گلو پایین نمی‌رفت. ما هم که ماشاءالله کم نبودیم؛ نزدیک چهل نفر. تصمیم گرفتیم جمع بشیم و قبل از خواب زیارت عاشورا بخونیم. بسم الله و گفتم .... الحمدلله خوب هم گرفته بود، داشتم تو ذهنم مرور می‌کردم که بعدش دم نوحه رو بگیرم و خلاصه ... که دیدم از بیرون صداشون بلنده و دارن با هم صحبت می‌کنند. عراقی‌ها هم که ماشاءالله وقتی با هم معمولی مکالمه می‌کنند، همچین داد و بیداد می‌کنند که فکر می‌کنی دعوا شده. منم که دستم، نه ببخشید، دهنم بند خوندن بود یکی از دوستان رو فرستادم ببینه چه خبره. برگشت و آروم زیر گوشم گفت: «حاجی می‌گن داعش داره میاد.» حالا حسابش رو بکن، سال‌هایی که داعش هنوز فعال بود، وسط بیابون، دور از جمعیت، خبر داعش ... چشمتون روز بد نبینه، زیارت عاشورا رو ادامه دادم، ولی چه زیارت عاشورایی؟ همش تو ذهنم مرور می‌کردم که اگه حمله کردن بگم چیکار کنند بچه‌ها. پناه بگیرند؟ گارد حمله بگیرند؟ داد بزنم علیکم بالفرار؟ دیگه رنگ به رخ ما نمونده بود. زیارت تموم شد ولی خبری از داعش نبود! بلند شدم اومدم بیرون ببینم چی شده، دیدم دوتا همسایه‌ها انگار که با هم رقابت کنند یکیشون اومده گیر داده که اینا زیادن بگو ده یازده‌تاشون بیان خونه ما. عراقی‌ها به زبان محلی به یازده میگن اِدعَش. آخه برادر من، ادعش کجااا داعش کجاااا! 🔸یاسر پناهی‌ فکور🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
طنزیم
#پویش_خاطرات_اربعین خبر حمله‌ی داعش اون سال از مسجد کوفه حرکت کردیم. برای اینکه به طریق (راه) اصلی
🔶 با جست‌و‌جوی هشتگ می‌تونین همه‌ی خاطرات پویش اربعین رو از کانال مزاح‌الدین بخونین: 🔹 @mezahoddin
طرف اومد امتحان گواهی‌نامه داد، رد شد. بعد رفت اون طرف خیابون، توی ایستگاه اتوبوس منتظر موند تا اتوبوس بیاد. چیه؟! انتظار داشتین بره سوار ماشینش بشه؟ نه جانم! الان تا گواهی‌نامه نداشته باشی نمی‌تونی برای خرید ماشین ثبت‌نام کنی. 🔺فاطمه بوجار🔺 طنزیم| @tanzym_ir
تندیس درخواست‌نشده‌ترین دعا هم می‌رسه به جمله‌ی «خدایا یه عقلی هم به من بده». 🔺زهرا جاودانی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
پیام‌های بازرگانی جنبش (۱) 🔺سید محمد سالم🔺 طنزیم| @tanzym_ir
یه نفر هرروز می‌اومد رستوران دو پرس چلوکباب سفارش می‌داد و هم‌زمان از هردو می‌خورد. ازش پرسیدم چرا دوتادوتا سفارش می‌دی؟ خب یه سینی بزرگ سفارش بده. گفت که یکی‌ش برای خودمه یکی‌ش برای رفیقم که نیومده. یه روز اومد و فقط یه پرس سفارش داد. پرسیدم رفیقت اومده و برای خودش سفارش داده که یه غذا خواستی؟ گفت: «نه! خودم امروز سیرم.» 🔺خدیجه رفیعی وردنجانی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
اِصبر! 🔺علی شهبازی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
رفتن به ‏مکانیکی این‌طوریه که «یه فیلر برام بگیری رفتم»، ولی «آره دیگه، بده سرسیلندر رو تراش بدن، تعمیر روغن‌سوزی‌ش اساسی بشه». 🔺محمدحسین صادقی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
انا... 🔺مرضیه قاسمعلی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
«تو کیوتی» چیست؟ شکل دیگری است از جمله‌ی «حالا اون‌قدرا هم بد نیستی» که برای آرام‌کردن مخاطب در مواقعی که فکر می‌کند زشت است، به‌کار می‌رود. 🔺فاطمه بوجار🔺 طنزیم| @tanzym_ir
زائران حساس 🔺فاطمه بحرکاظمی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
بابای رفیقم هیچ‌وقت کاری رو به‌صورت دستوری به بچه‌هاش نمی‌گه. مثلا می‌گه: «هر وقت حالش رو داشتی، برو ماشین رو از تعمیرگاه بیار، تا یه ربع دیگه.» 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir