*تُلمبهات را زمین بگذار!*
«الهام علیاف» رئیسجمهور آذربایجان در نشستی گفت: «ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا هموطنان ما که به سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جدا شدهاند، زبان و سنت و فرهنگ ما را حفظ کنند و به اندیشه آذربایجانیگری وفادار بمانند و هرگز با سرزمین تاریخی خود قطع رابطه نکنند.»
در پی این اظهارات، «عهدنامهی گلستان» ضمن خوردن یک ورق کامل از قرص متوکلوپرامید، خطاب به علیاف گفت: «تو علاوه بر تاریخ، بقیهی درسهایت را هم در حالیکه با پاها از میلهی بارفیکس آویزان بودهای، خواندهای یا فقط همین یک فقره است؟!»
وی در ادامه تصریح کرد: «اساساً راههای زیادی برای گُنده بهنظر رسیدن وجود دارد، اما توی این 209 سال که از عمرم میگذرد، با چشم خود دیدهام که تزریق باد به خود از طریق تلمبهی دستی، راه چندان ایمنی نیست. پس تلمبهات را زمین بگذار.»
عهدنامهی گلستان در پایان افزود: «یکی از راههای التیام دردهای مربوط به هویت تاریخی، ساختن سریال است. جومونگ را ندیدهای؟! خب دست در جیبت کن و یک سریال جومونگاُف برای خودت بساز! این که هزینهاش کمتر است. اینجوری که تو داری بیکله قمپز ردیف میکنی، یکهو پِخات میکنند، بعد میبینی بهجای آذربایجان، تبعهی قطب جنوب شدهای ها!»
سخنگوی سازمان بینالمللی چاییشیرینبازان نیز ضمن انتقاد از اظهارات علیاف گفت: «چاییشیرینبازی اخیر باکو برای معشوقهای غربی و اسرائیلیاش ضمن نقض استانداردهای چاییشیرینبازی، اصلاً تأثیرگذار نبود!»
#روزنامه_وطن_امروز
🔺فاطمه بحرکاظمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*تک یا پاتک؟*
از: حراست اداره کل آموزش و پرورش واشنگتن
به: حراست دانشگاه تربیت معلم
با سلام و آرزوی تربیت نیروی نخبه و کماندو
با عنایت بر افزایش گنگسترها و گولاخهای مدرسهای، مستدعی است که در جهت آموزشهای لازم برای نگهداری، حمل و تیراندازی نومعلمان، با سازمان FBI همکاریهای لازم را مبذول فرمایید. تغییر چارت رشتهها برای دارا شدن دروس نظامی اجباری است.
از: حراست اداره کل آموزش و پرورش واشنگتن
به: آماد و پشتیبانی ارتش کشور
با سلام و آرزوی آمادگی دفاعی کامل.
با توجه بر لزوم استفاده از جنگافزارهای نوین و عظیم در مدارس، لطفاً برای هر مدرسه، تانکی ،نفربری چیزی اختصاص دهید.
از: حراست اداره کل آموزش و پرورش واشنگتن
به: ادارهی بوفههای مدارس
با سلام و آرزوی جاداری بوفههای شما
با عنایت بر تغییر کاربری بوفههای مدارس از فروش مکدونالدِ فیک به زاغهی مهمات، لطفاً زیربنا و تعداد قفسههای خود را جهت امانت دادن اسلحه به معلمان، اعلام کنید. یخچال بستنیها برای وینچستر، قفسههای چیپس و پفک برای یوزی و زیر میز پیشخوان، کلاشینکف پیشنهاد میشود. درضمن امانت دادن سلاح گرم، برای عموم همکاران، تنها با کارت پرسنلی امکانپذیر است.
از: حراست اداره کل آموزش و پرورش واشنگتن
به: سازمان نوسازی مدارس
با سلام و آرزوی بودجهای پرملات
با توجه بر رسانهای شدن عکس و فیلمهای در و دیوار زخمی و پر از گلولهی مدارس، همکاری لازم با سازمان مالهکشی و گچکاری برادران جیمزپور را انجام دهید.
#روزنامه_وطن_امروز
🔺️ علیرضا عبدی🔺️
طنزیم|@tanzym_ir
*التماس نفت*
آلمان با تحریم نفتی روسیه، وارد مذاکره با ایران برای تأمین سوخت شده است.
#روزنامه_وطن_امروز
🔺️سولماز محمودینسب🔺️
طنزیم|@tanzym_ir
*رو که نیست...*
طرف مذاکرهکنندهی ایرانی: چرا عکس پروفایلت پسرخالهی کلاه قرمزیه اولاف؟
اولاف شولتس صدراعظم آلمان: اَااااا از کجا فهمیدی منم؟ خیر سرم با این پروفایل استتار کرده بودم.
- از اونجا که دفعه پیش عکس پروفایلت کپسول گاز بود، بعدش عکس پیک نیکی گذاشتی ، روسای کشورها فکر کردن از غصه سوخت زمستون پیکنیکی شدی، بعدش مجبور شدی عکس تاپاله بذاری. اونموقع همه شناختنت
- دیگه خودت در جریانی دیگه داداش، بین خودمون بمونه یه چند گالن نفت داری به ما بدی؟ عوضش ...
- دست به جیب نشو که ناراحت میشم جون اولاف....حالا اگه تحریم دارویی نمیکردین تو در قوطی داروها کلی نفتالین میریختم، میگفتم نفتش رو استخراج کنین واسه خودتون
- یاااادش بخیر، اون تحریم رو تابستون گذاشتیم، گرم بودیم. به نظرم تحریم فقط، زمستون
- حالا اگه از اغتشاشگرا دفاع نمیکردین یکم راه داشت..
- گول «شعار ما همه باهم هستیم» رو خوردیم. گفتیم کشورو میگیرن ما هم این وسط نفت میبریم، گاز میبریم... نشد متاسفانه... همش شعار.... همش شعار
- باز اگه تحریم گروه هفت نبود شاید یه لیوان برات پر میکردم دست خالی نری
- هفت نفر به یه نفر؟؟!! خدایی انصاف نبود.
- حالا اگر تحریم ۳۱ مقام و سازمان وابسته به جمهوری اسلامی ایران نبود.....؟
- میگم جای دیگه نفت کوپنی سراغ داری؟
- هست ولی فقط به آشنا میدن
(مخاطب اولاف عکس پروفایلش را به ذغال تغییر داد)
#روزنامه_وطن_امروز
🔺سمیه قربانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*شرفیابی جناب نوبل خدمت ظلالسلطان*
روز یکشنبه اول شهر جمادیالثانی
امروز باید به هامبورگ برویم. قرار است جناب فردریش وزیر اعظم انرژی آلمان ما را به دیدار یکی از مشهورترین دانشمندان ببرد. به نزد جناب نوبل که رسیدیم حالت غریب نورانیت از چهرهشان هویدا بود. توضیح دادند به جهت “نوبل پرایز” جنابشان شهرهی مشرق و مغرب و ینگهی دنیا هستند. ملتفت نورانیتشان شدیم.
به جناب فردریش گفتیم به جهت مصالحه و بخشش شهرهای هرات و خوارزم و خیوه و بلوچستان و سرخس و حصار پرایزی هم برای ما در نظر بگیرد، گفتند فعلا جناب اسکندرخان مقدونی و چنگیزخان مغول در اولویتند، انشالله تعالی عمر سلطان دراز باد و جایزهها برای وی پسانداز.
بسی لعنت عضدالملک مورخ فرستادیم که در قضیهی اسکندر و چنگیز تاریخ را وارونه به ما گفت، پایمان به تهران برسد فلکش میکنیم.
از جناب فردریش پرسیدیم مخارج جایزه از کجا تامین میشود؟ ما که با این همه مصالحه و بخشش نصف ایران هنوز بدهکار صغیر و کبیریم. گفتند به سفارش والدهاش در کنار جایزه دادن اندکی مواد گرمازا هم اختراع میکند.
گفتیم پس شما چرا انقدر سگ لرز میزنید؟ گفتند گرمایشش مناسب طبع اروپاییان نیست. بیشتر به کار شرقیها میآید. گفتیم حالا نام این اختراع گرمازای طبعسنج چیست. پاسخ دادند دینامیت. گفتیم اعوذبالله من المیتة الحاریه.
گویند اختراع دینامیت در سنهی ۱۸۶۵ اتفاق افتاد
#روزنامه_وطن_امروز
🔺مرضیه سادات ال ایوب🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*در ذکر مفتخوری بریتانیا و شکرخوری شاهان*
آن صاحب سبیل قجری، آن عاشق دبلیوسی فرنگی، آن زننده مُهر مشروطیت، آن حیفکننده Oil مملکت، آن دارنده فوبیای تاریکی، آن حملکننده رولور خارجی، مظفرالدینشاه قاجار - دامّت ریختوپاشاتُه - از نوادر دودمان خود بود و البته مانندش در جد و آبایش بسیار بود.
از خصایص وی این بود که چند ماه به چند ماه به فرنگ رفتی و به وقت برگشتن، چون اصحاب کهف، همه چیز صد ورژن جلوتر یافتی.
نقل است «دارسی» از مظفرالدینشاه نفت خواست. مظفرالدینشاه گفت: «بویور*! کل ایران حفر کنید، هر کجا نفت زد بالا از برای شما، مثقالی هم بگذارید برای ما. مکتوب کنید 16 درصد به اضافه ۲۰ هزار لیره، خداوند برکت دهاد!» دارسی با خود فکر کرد اگر از ایزد منان چیزی دیگر طلب کردی، خداوند استجابت نمودی. ندا آمد: «چیز دیگر مثلا چی داداش؟!» پس از اشتهای وافر خود شرمگین شد و به شاه گفت: «وِری گود! فقط چند سال برای ما باشد؟» مظفرالدینشاه گفت: «رُندش کنید.» و تعلل کرده، گفت: «مثلا ۶۰ سال.» و اینچنین کردند.
نقل است رضاشاه - سانسوره الله غضبه و فُحشه - چون کنار بخاری رفت یادش آمد مملکت نفت هم داشت. گفت: «راستی! فلانفلانشدهها! پس سهم ما کجا رفت؟!» ملازمان گفتند: «کمپانی انگلیسی میبرد.» رضاشاه گفت: «بخاری هم که خاموش شدهاست... بیاوردید آن سند قرارداد دارسی فلانشده را!» آوردند و در بخاری بینداخت و گفت: «حالا شد!» در خبر آمدهاست در سنه ۱۳۱۲ بریتانیا به دیوان لاهه شکایت برد، چنانکه طفل تخس مقصر به والد بیخبر خود ببرد. لاهه گیس و گیسکِشی به طرفین واگذار کرد. در نهایت رضاشاه - دامّت قمپزه - توافق کرد همان مثقال نفت را کمی زیاد کنند، در عوض مدت امتیاز که تا سنه ۱۳۴۰ بود، به ۱۳۸۶ تمدید نمایند و اینچنین ننگ مظفرالدینشاه گربهشور کرد. تُربۀ علی رأسه.
*بویور: بفرما
#روزنامه_وطن_امروز
🔺سمیه قربانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*اروپا و اغتشاش؟!*
#روزنامه_وطن_امروز
🔺نازنین اسماعیلزاده کرمانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir