eitaa logo
طنزیم
8.8هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
32 فایل
🔴از طنزیم باد مسئولین تا مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... زیر قیمت بازار!😎 در تلگرام، بله و ایتا با شناسه @Tanzym_ir راه راه: instagram.com/rahrahtanz نطنز: instagram.com/natanz_ir 📢تبلیغ وتبادل: @tanzym_tabligh ارتباط با ادمین: @tanzym_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
روز چهارم حبس خدایا! نمی‌شود غل و زنجیر مرا باز کنی و در عوض پابند الکترونیک بدهی؟ 🔺️میلاد سعیدی🔺️ طنزیم| @tanzym_ir
روز پنجم حبس گاهی برای خودت چای بریز و گوشه‌ای بنشین و به کاشته‌هایت که می‌رویند نگاه کن. فاز جواد عزتی در زخم کاری گرفته‌ام‌. لطفاً غل و زنجیرم را باز کنید تا یک نخ سیگار بکشم و به تماشای روزه خواران و همرهان جانم بنشینم. 🔺مجتبی قبادی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز ششم حبس یادش بخیر؛ روزگاری بود که نماز می‌خواندم و روزه می‌گرفتم؛ ولی حضرت حق با من بد کرد؛ اگر روزه می‌خواستی و نماز، من که بودم؛ من برایش آتش بودم ولی او خاک دوست داشت. بی‌خیال؛ ولم کنید تا بروم مردم را گمراه کنم؛ لذتی که در کرم ریختن است در عبادت نیست. 🔺مجتبی قبادی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز هفتم حبس الان که با فراغ بال بیشتر به دنیا نگاه می‌کنم، با خودم می‌گویم خدا را شکر که دوباره این غل و زنجیرها را به من بستند تا از شر بعضی از این آدمیزاد‌های از خودم شیّادتر راحت شوم. با وجود بعضی از این‌ها، دیگر کم‌کم می‌توانم به فکر بازنشستگی هم باشم؛ کسی پارک خوب سراغ ندارد؟ 🔺علی‌اکبر مدرس‌زاده🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز هشتم حبس سال‌های پیش وقتی به روز آخر سال می‌رسیدیم، با بچه شیطان‌ها می‌نشستیم گزارش‌ کار یک سال را جمع و جور می‌کردیم و از آمار گناهانی که آدمیزاد با وسوسه‌های بی‌وقفه‌ی ما در طول یک سال انجام داده، لذّت می‌بردیم. اما امسال روز آخر سال افتاده وسط ماه رمضان و بخشش الهی، دارد هرچه در طول یک سال رشته‌ایم را پنبه می‌کند؛ همان بهتر که در حبسم و این بدبختی را به چشم نمی‌بینم. 🔺محمدرضا رضایی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز نهم حبس امروز به‌مناسبت نوروز درخواست مرخّصی دادم، ولی توسّط میله‌ای بسیار داغ و دردناک درخواستم را رد کردند. من خودم از جنس آتشم، آتش‌های این‌ها از جنس چیست که این‌طور می‌سوزاند؟! حیف شد، امروز وسوسه‌خورش خیلی ملس بود؛ کافی بود به بهانه‌ی تحویل سال ملّت را وسوسه کنم که فقط یک شیرینی نخودی بخورند؛ واقعاً حیف شد. 🔺محمدرضا رضایی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز دهم حبس هیییی! یادش بخیر، هرسال در همین روز با بچه‌ شیطان‌ها سالگرد حمله به فیضیه را جشن می‌گرفتیم. واقعاً عجب جنایتی بود! یکی از اقدامات شاخص دوران شیطان‌گری‌ام بود. اصلاً بعد از همان جنایت بود که مجمع‌الشیاطین بالأتّفاق رأی دادند که به محمدرضا پهلوی دکترای افتخاری ابلیس‌لیسی بدهیم؛ عجب دوران طلایی بود که جلوی چشممان خاکستر شد. 🔺محمدرضا رضایی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز یازدهم حبس آخ... آخ... انگار نه انگار که فقط چند روز گذشته؛ دلم قیلی‌ویلی می‌ره برای یه گول درست و حسابی. حاضرم هرکاری بکنم، فقط یه لحظه برم تو جلد یکی؛ حداقل یه وسوسه کوچولو تا یه کرمک ریز بریزه. 🔺 محمدعلی النجانی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز دوازدهم حبس ای‌وای... بدبخت شدم! امروز هرکاری کردم که خودم رو گول بزنم و اعمال منحط انجام بدم، نشد که نشد. فکر کنم دارم از دوران اوج خارج می‌شم. باید بشینم یه بار دیگه جزوه‌های دست‌نویس «چگونه وسوسه‌گر باشیم» رو مرور کنم. 🔺 محمدعلی النجانی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز سیزدهم حبس هیییی! یادش به‌خیر، پنجم عید هم رسید. هر سال این روز می‌رفتم بانک، سیستم بانک رو قطع می‌کردم و یه عطش سنگین چایی می‌انداختم توی دل کارمندایی که داشتن کار می‌کردن... حالا امسال، این‌جا... این آتیشه چقدر داغه حالا... اه. 🔺 علیرضا عبدی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز چهاردهم حبس خدا هیچ قلدری رو ذلیل نکنه! امروز یه دختر بچه ۹ ساله روزه‌اولی اومده می‌گه بیا و توبه کن! این هیچ، مصیبت این‌جاست که این‌قدر قشنگ گفت که وسوسه شدم واقعا توبه کنم. خدایا من جنِّ حسابی از این در برم بیرون، تو محل آبرو برام نمی‌مونه‌ها! 🔺 علی‌اکبر مدرس‌زاده 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
روز هجدهم حبس من که فعلا زنجیر به دست و پا نشستم یک کناری و دارم تماشا می‌کنم. اما بالاغیرتا، احساس می‌کنم بعضی آدم‌ها دیگر خودکفا شده‌اند و به من نیازی ندارند. من هم نباشم، خودشان بساط را پهن می‌کنند. بدم نمی‌آید یک دوره‌ی چندساعته پیششان بروم کلاس. البته بدجوری‌ام حسودی‌ام شده، حیف که دست و پایم بسته وگرنه با همین غل و زنجیر می‌کوبیم وسط فرق سرشان. 🔺فرزانه فولادی🔺 طنزیم| @tanzym_ir