eitaa logo
قیــــامـــ لله🎙
651 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
210 فایل
🔹امام روح اللـــــه: قیـــــامـــ کنید برای خدا اَلِسیم اَرا دینه خدااا🚩 دُوَتَیله کُردیمــــــ🥷 پیشمرگه خاکمان و دالِگِمانـ 🇮🇷 #ایلامــ #کرمانشاه #کردستان 🔹️امام خامنـــه ای: پرچم #آرمانـخواهی و #مطالبه_گری را زمین نگذارید. #قیام_لله🚩
مشاهده در ایتا
دانلود
مگه شیعه علی نیستی 😕 ببین امامت چی گفته و چرا 25 سال سکوت کرد بخاطر چی؟! 👇 💠امام علی ( علیه السلام) می فرماید: 👈 .. بخدا سوگند! گمان دارم اینان را از شما بگیرند، زیرا آنان بر خویش، وحدت دارند و شما در خود پراکنده اید، آنان از رهبر خود در مسیر باطل اطاعت می کنند و شما از رهبر خود در راه حق فرمان نمی برید. الان که اقای بالا اومده بر همه کنیم و رو بیاریم سرکار ... ما هشت سال دولت روحانی داشتیم کافی نیست؟! اون هشت سال هم بخاطر نداشتن منو شما بود... 👆همین حدیث نشر بدید دو نفر متحد کنید برای اتحاد جبهه انقلاب کردی .. یاالله... یاالله رفیق... بلند شو .. ✍روزنه سیاسی
🗒 قایقی باید ساخت ... (شهر در محاصرۀ تجدد) استاد مهدی جمشیدی ۱. اهل معنا می‌بینند و می‌گویند که میدان توپخانه، همچنان وضع انقباضی دارد؛ گرفته و فروبسته و تلخ و تاریک است. در آن نفس نمی‌توان کشید.‌ حزن‌آمیز و گداخته است. نور ندارد و گرفتار خفقان است.‌ بیش از صد سال پیش، شیخ‌فضل‌الله نوری را در میدان توپخانه به دار کشیدند و مردمان، به قتل وی رضایت دادند. معصیت، اجتماعی بود و بدین‌سبب، چندی بعد، جمهوری رضاخانی از راه رسید و دودمان مردمان را بر باد داد. شیخ شهید گفت که در پس صحنۀ مشروطه، فتنه‌ها نهفته است و بساط دین برچیده خواهد گفت. مشروطه، مقدمۀ شد و دیانت، به زنجیر تجدد انگلیسی افتاد. و امروز، حتی جغرافیای شهادت شیخ نیز فروبسته است. ۲. در لجن‌شهر تهران چه‌ها که نمی‌گذرد؛ به شبیه‌تر است تا شهر. غوغا می‌کند در ام‌القرا. و از در و دیوار شهر فرومی‌ریزد. خیابان، اندرونی زنان و دختران شده.برهنگی از موی سر، به نیم‌تنه و پایین‌تنه رسیده. فساد، سکۀ رایج شده. مردان، خویش را بالا آورده‌اند و نوامیس‌شان را تاراج چشم‌های خیابانی نهاده‌اند. از مردانگی‌شان، جهازات جسمی‌شان مانده و بس.رسم را آموخته‌اند. زن در این شهر، چونان شئ لذیذ شده که اگر امکان تمتع لمسی از او در میان نباشد، دست‌کم تمتع بصری، رواست.، رواج یافته و ،متروک گشته. حریم و حرمت، بر باد نسیان رفته و کثافات مکتوم، جسارت تجاهر یافته‌اند. را فرزند می‌شمارند و به خانه راه می‌دهند و در آغوش می‌گیرند. حرام و حلال و طهارت و نجاست را کنار نهاده‌اند. و، تفرج و تفریح فراغت‌شان است. سر در آخور شبکه‌های تجددی دارند و القائات آنان را نشخوار می‌کنند. استعمار، استحمارشان کرده. مسخ و مستحیل شده‌اند؛ چنان‌که موبه‌مو، آداب و رسوم تمدن ضالۀ غرب را به‌جا می‌آورند. ابلیس، چه معرکه‌‌ای به راه انداخته در آخرالزمان. مردمان، از راه رفته بازگشته‌اند و عهد قدسی را به چوب عصیان شکسته‌اند. ۳. مؤمنان در و خون‌دل می‌خورند. خوف دارند از حضور در خیابان‌ها. زبان بسته‌اند تا مبادا گرگان برهنه، هوچی‌گری کنند. در خویش فرو رفته‌اند و دلسردند از وعده‌های بی‌فرجام و معلق حاکمان. بسی شنیده‌اند و با اعتماد، بدرود گفته‌اند. کار از غمض بصر گذشته است؛ باید از خیابان حذر کنند. در امان نیستند از سیلاب لجام‌گسیختگی اصحاب زن، زندگی، آزادی. زباله‌ها و چرک‌های وجودی اینان، راهی جز عزلت، پیش رو ننهاده. وقتی نمی‌توان گفت، باید گریخت. باید کرد از. فاسقه‌های شهری، فزونی یافته‌اند و فتح سنگر به سنگر کرده‌اند. نه به تمکین می‌کنند و نه به. هم از خیرگی چشم‌های و گرسنه، لذت می‌برند و هم از دهن‌کجی به انقلاب خمینی. و حقیر و بی‌مایه‌اند. جز تن ندارند که عرضه بدارند. تن‌زده و بدن‌اندیش‌اند و با اندام‌شان، تجارت خیابانی می‌کنند. عفت می‌فروشند و هوس می‌خرند. لجن می پراکنند و فضیلت می‌سوزانند. بی‌هویت و بی‌ریشه و بوقلمون‌صفت هستند و به اندک‌بادی، فرومی‌ریزند. به وسوسه‌ای، می‌شکنند و به وعده‌ای، خام می‌شوند. ظهورات زنانه‌گی‌شان، خیابان را خفه کرده و در دل‌ها، آشوب افکنده‌اند. شهرآشوبی فاسقه‌ها، نام دیگر نافرمانی مدنی است. ۴. حاکمان، ادعای دارند، اما از عمل، بی‌بهره‌اند. مصانعه و مداهنه را برگزیده‌اند و مرعوب بازی روایت شده‌اند. حاکمان، به می‌اندیشند نه حقیقت. طمع تداوم جلوس بر کرسی دارند و بدین‌جهت، همدل با اهتمام عوام به اسافل اعضایند. دولت، علیل و عقیم است و مبدأ تساهل‌و‌تسامح. طبیب را به قدرت رساندند تا شاید وفور رأی، مشروعیت بیافریند، اما نه به این مقصد رسیدند و نه کار خلق، به‌سامان شد. درد روی درد، انباشته گشته و ستون معیشت، در آستانۀ فروریختن است. از دین گریختند تا دنیا را در آغوش بگیرند، اما از هر دو ماندند و به مرداب عجز غلتیدند. نان رفت و ایمان نیز. باران رفت و آسمان نیز. بر سر قدرت، فضیلت را معامله کردند. دین را به کنار نهادند و جانب دنیا را گرفتند. احکام شرع مقدس را بر اساس روایات جان لاکی، تفسیر می‌کنند. تجدد، سلطان درون‌شان است و تدین، لقلقۀ لسان‌شان. دولت طبیبان، راه علاج نمی‌داند و بی‌نسخه و پریشان و سرگردان است. گرداگرد خویش می‌گردد و همچنان، چشم به عنایات و کرامات واشنگتن دارد. حاجی واشنگتن‌های قجری، امروز بیشترند. عهد قجر رفت، اما روشنفکران قجری، همچنان و صاحب‌کرسی‌اند. با را بر ذکر خدا ترجیح می‌دهند و را بر عمل. بی‌طرح و معطلند و چشم‌انتظار گشایش‌های واشنگتنی، تا شاید در امتداد برجام، ننگ‌نامۀ دیگری را گردن بنهند. مخلص کلام، با چماق تکثر، بر سر تدین می‌کوبند و اضداد هویتی را برمی‌تابند. @mahdi_jamshidi60