زندان و شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام
امام کاظم ( علیه السلام ) با انتخاب شیوه های درست مخفی کاری ، توانست در عصر حاکمانی مانند منصور دوانیقی ، مهدی و هادی عباسی جان به سلامت برد ، اما هارون که خود را در تمام زمینه ها موفق و در جبهه مبارزه با شیعیان و علاقه مندان اهل بیت شکست خورده می دانست ، امام ( علیه السلام ) را دستگیر و زندانی کرد و درنهایت به شهادت رسانید ، هارون فکر می کرد که تا مرکز رهبری این جبهه را از کار نیندازد همه کوششهایش بی فایده خواهد بود از این رو تصمیم گرفت که امام کاظم ( علیه السلام ) را باز داشت کند .
د ژخیمان هارون امام ( علیه السلام ) را در مسجد پیامبر( صلی الله علیه وآله ) هنگامی که مشغول نیایش و نماز بود ، دستگیر کردند و حرمت خانه خدا و حرم پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) را مراعات نکردند .
هارون برای مخفی نگاه داشتن تبعید امام دو کجاوه ترتیب داد ، یکی را به مقصد کوفه و دیگری را به مقصد بصره روانه کرد و بدین وسیله خواست محل تبعید امام را پوشیده نگاه دارد تا مردم ودوستدارانش امکان دسترسی به آن حضرت را نداشته باشند وهمواره امام را از زندانی به زندان دیگر منتقل می کردند.
آن بزرگوار درآغاز در زندان می فرمود :
خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم . ( ۱ )
اما در آخرین زندان که زندانی مخوف و تحت مراقبت سندی بن شاهک بود می فرمود :
ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات می دهی ، ای خدائی که آتش را ازبین آهن و سنگ رهائی می بخشی ، ای خدائی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدائی که بچه را از میان پرده رحم نجات می بخشی ، ای خدائی که روح را ازمیان حجابها خلاص می کنی ، مرا از دست هارون خلاص کن . (۲ )
در زندان سندی بن شاهک اوضاع و احوال بر امام بسیار سخت می گذشت و از مناجات های آخرین امام در این زندان به وضوح دریافت می شود که شدت شکنجه و اذیت و آزاری که بر امام هفتم شیعیان وارده می شده تا به چه حدی بوده است و در روایات دیگر نقل شده که امام را درسیاه چالهای زندان شکنجه می دادند و غل و زنجیر آهنین به پای مبارک حضرت می بستند .
اما همانگونه که خورشید ازپشت ابربه نور افشانی و گرمادهی می پردازد وموجب حیات جانداران می گردد ، آثار وبرکات وجودی امام هفتم نیزحتی درزندان موجب جان بخشیدن به دلهای آگاه وخداشناس می گردید و روزبروز بر میزان علاقه مردم به خاندان عصمت وطهارت افزوده می شد. ومظلومیت حضرت برمحبوبیت ایشان می افزود.
سرانجام هارون که بسط وگسترش تشیع راخطری جدی برای تاج وتخت خودمی دید تصمیم به قتل امام گرفت و به سندی بن شاهک دستور داد تا امام را مسموم نماید.
او نیزمقداری خرمای زهر آلود در نزد آن حضرت گذاشت و آن حضرت ده عدد از آن خرما را خورد .
سندی بن شاهک گفت : بیشتر بخورید .
آن حضرت فرمود :
حَسبُکَ قَد بَلَغتَ ما یَحتاجُ اِلیهِ فِیما اُمِرتَ بِهِ
همین مقدار کافی است و با همین مقدار تو به آنچه مأمور بودی و مقصود تو بود نائل شدی
امام کاظم ( علیه السلام ) سه روز براثرآن مسمومیت در بستر بیماری بودند سپس به شهادت رسیدند .
سندی بن شاهک ( برای ظاهر سازی ) چند نفر قاضی و افراد عادل نما را احضار کرد تا گواهی دهند که حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) مسموم نشده است ، و هیچگونه بیماری وناراحتی مزاجی ندارد.
امام کاظم ( علیه السلام ) متوجه آنها شد وفرمود : « گواهی دهید که من مدت سه روز است که مسموم شده ام ، ظاهراَ سالم هستم ولی مسموم شده ام و بزودی براثر این مسمومیت از دنیا می روم ، در آخر روز سوم از دنیا رفت ( ۳ )
( ۱ ) سوگنامه آل محمد ، ص 106
( ۲ ) عیون اخبارالرضا ، ج1 ، ص 94
( ۳) بحار ، ج 48 ، ص 247، عیون المعجزات ، ص 95 ، ترجمه ارشاد مفید ، ج 2 ،
🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
.«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خاکسپاری امام کاظم ( علیه السلام ) در مقبره قریش
جنازه آن امام مظلوم وشهید را به محل نگهبانان و نوکران دولت عباسی آوردند ، مردم اجتماع کرده بودند . سلیمان بن ابی جعفر ( یکی از پسران منصور دوانیقی که عموی هارون بود ) در قصر خود که در کنار رود دجله قرار داشت ، صدای مردم را شنید و از جریان اطلاع یافت ، علامان خود را جمع کرده و به آنها گفت : با ضرب و زور جنازه را بگیرید تا با احترام آن رابه قبرستان بنی هاشم و قریش روانه سازیم
سلیمان با سرو پای برهنه بیرون آمد و گریبان چاک کرد وکنار جنازه آمد ، دستور داد ندا کنند : « هرکه می خواهد نظر کند بر طیب پسر طیب ، بیاید به جنازه حضرت موسی بن جعفر( علیه السلام ) نظر کند » همه مردم بغداد اجتماع کردند ، و با ناله و شیون جنازه را تا قبرستان قریش تشییع نمودند .
سلیمان برحسب ظاهر دستور داد با کفنی که به دو هزار و پانصد دینار خرج آن شده بود و همه قرآن را برآن نوشته بودند، آن حضرت را کفن کردند و با احترام به خاک سپردند .
هارون برحسب ظاهر در ضمن نامه ای برای عمویش سلیمان کار او را ستود و نوشت که سندی بن شاهک ملعون آن کارها و ظلمها را بدون رضایت من به حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) کرده است ، و من از روش تو خشنود شدم.
انوار البهیه ، محدث قمی ، ص 215
🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
.«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
احادیثی پیرامون عید نوروز :
در بین احادیثی که درباره نوروز وجود دارد دو حدیث معروفتر از بقیه هستند که یکی از آنها از معلی بن خنیس روایت شده که اخباری را ارائه می دهد و دیگری که در کتاب دعائم الإسلام مطرح شده که به آداب هدیه دادن و هدیه گرفتن اشاره دارد . ما عین روایت اول را خدمت عزیزان عرض خواهیم کرد:
از معلی بن خنیس روایت است که گفت : به محضر امام صادق علیه السلام در روز نوروز وارد شدم که فرمود:
می دانی امروز چه روزی است ؟ گفتم : فدایتان شوم ، این روز روزی است که عجم آن را بزرگ می دارند و در آن هدیه می دهند . ابوعبدالله صادق علیه السلام گفت :
قسم به بیت عتیقی که در مکه است ( کعبه ) این نیست مگر برای امری قدیمی که آن را برایت می گویم تا آن را بفهمی . گفتم : ای سید من! اگر این از جانب شما آموخته شود برای من دوست داشتنی تر است از اینکه اموات من زندگی کنند و دشمنان من بمیرند .
پس حضرت فرمود :
ای معلی ! روز نوروز روزی است که:
۱٫ الله از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت کنند و بر او شریکی قرار ندهند
۲٫ به رسل و حججش ایمان آورند و به ائمه علیهم السلام ایمان آورند
۳٫ اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن گرفته اند و زینت زمین در این روز آفریده شده
۴٫ روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت
۵٫ روزی است که در آن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین را بر شانه هایش گذاشت تا بتهای قریش را از بالای بیت الحرام سنگ زند و بشکند و همینطور است درباره ابراهیم علیه السلام
۶٫ روزی است که نبی صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش امر کرد که با علی علیه السلام به اسم امیرالمؤمنین بیعت کنند و در آن روز بیعت دوم واقع شد
۷٫ آن روزی بود که علی علیه السلام به اهل نهروان ظفر یافت و ذوثدیه ( صاحب دو پستان ) را کشت
۸٫ روزی است که قائم ما و ولاة الأمر ظهور می کنند و آن روزی است که قائم ما علیه السلام بر دجال ظفر می یابد و او را در زباله دانی کوفه به دار می کشد و روز نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن در پی فرج هستیم برای اینکه آن روز از ایام ما و ایام شیعه ماست که عجم آن را حفظ کرده در حالی که شما آن را ضایع کردید .
و فرمود : نبی ای از انبیاء از پروردگارش سؤال کرد که چگونه این قومی را که خارج شده اند زنده می کند که خداوند به او وحی کرد که بر قبور آنان آب بپاشد. در این روز که اولین روز از سال ایرانیان است پس زنده شدند و زندگی کردند در حالی که تعدادشان سی هزار نفر بود و بدین سان پاشیدن آب در نوروز سنت شد .
منبع : ( مستدرک الوسائل ج : ۶ ص : ۳۵۳ ، بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ یوْمِ النَّیرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْسِ أَنْظَفِ الثِّیابِ وَ الطِّیبِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فِیهِ ) .
حدیث دوم :
پیامبرصلی الله علیه وآله :
فَنَیرِزُوا إن قَدَرتُم کُلَّ یَومٍ یَعنی تَهادَوا و تَواصَلُوا فِی اللَّهِ
اگر میتوانید هر روز را نوروز کنید ؛ یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید
دعائم الإسلام ، ج ۲ ، ص ۳۲۶
حدیث سوم :
امام صادق علیه السلام :
إذا کانَ یَومُ النَّیروزِ فَاغْتَسِل وَ البَسْ أنظَفَ ثِیابِکَ
هرگاه نوروز فرار رسید ، غسل کن و پاکیزهترین لباسهایت را بپوش
وسائل الشیعه ، ج ۵ ، ص ۲۸۸
حدیث چهارم :
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: در نوروز غسل کن و تمیزترین لباسهاى خود را بپوش و به بهترین عطر خود را خوشبو کن و این روز را روزه بگیر.
(وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۱۷۲ و ؛۱۷۳ میزان الحکمه، ج ۷، ص ۱۳۳
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۶رجب:
سال روز رحلت مؤمنِ قریش، یار و پشتیبان رسول خدا «صلی الله علیه و آله » و پدر والا مقام أمیرالمؤمنین حضرت أبوطالب « سلام الله علیه» است
نسب حضرت ابوطالب عليه السلام
نام مبارك آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبدالمطلب، و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عائذ است. ابوطالب عليه السلام با عبدالله پدر پيامبر صلي الله عليه و آله و زبير بن عبدالمطلب برادر ابويني بودند، يعني از طرف پدر و مادر يكي بودند و ساير اولاد جناب عبدالمطلب با اين سه بزرگوار فقط از پدر يكي بودند.
پيامبر صلي الله عليه و آله در وفات ابوطالب عليه السلام
هنگامي كه حضرت أمير المؤمنين عليه السلام خبر وفات ابوطالب عليه السلام را به پيامبر صلي الله عليه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: «يا علي برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر روي سرير نهادي به من خبر بده». هنگامي كه آن حضرت دستورات پبامبر صلي الله عليه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روي سرير گذاشت، پيامبر صلي الله عليه و آله خودشان تشريف آوردند و چون نظر مباركشان بر نعش عموي بزرگوارشان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: «اي عمو، صله رحم و مهرباني كردي و جزاي خير ديدي. اي عمو، در كوچكي مرا كفالت كردي و در بزرگي مرا نصرت و حمايت نمودي».
بعد به مردم رو كردند و فرمودند: «سوگند به خدا كه اذن شفاعت ميدهم در روز قيامت به عمويم كه جن و انس از آن شفاعت تعجب كنند». با رحلت ابوطالب عليه السلام جبرئيل نازل شده به پيامبر صلي الله عليه و آله عرض كرد: «ياور تو از دنيا رفت، هجرت كن».
(بحار الانوار: ج 19، ص 69)
أمير المؤمنين عليه السلام در زمان حيات خود نائب ميگرفت كه براي عبدالله و آمنه و ابوطالب عليهم السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصيت فرمودند كه نايب براي حج از طرف آن بزرگواران بگيرند.
(وقايع الايام: ج 1، ص 303)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
ایمان ابوطالب
حضرت باقر(عليهالسلام) فرمود: «لَو وَضَعَ ايمانُ اَبي طالب في كَفَّةِ مِيزانِ، وِ ايمانُ هذَا الخَلقِ فيِ الكَفَّةِ الاُخري لَرَجَّحَ اِيمانُه؛ اگر ايمان ابوطالب در يك كفه ترازو قرار داده شود، و ايمان همه خلايق در كفه ديگر آن نهاده گردد، ايمان ابوطالب بر ايمان آن ها برتري مي يابد
. شرح نهج البلاغه: ابن ابي الحديد:ج ۱،
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۷رجب:
بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله
مبعث مبارك پيامبر صلي الله عليه و آله در سن 40 سالگي و آغاز نزول قرآن بر پيامبر صلي الله عليه و آله در اين روز بوده است.
(اعلام الوري: ج 1، ص 46. مصباح المتهجد: ص 750. مسار الشيعة: ص 37. تهذيب: ج 6، ص 2. العدد القوية: ص 337. زاد المعاد: ص 36. فيض العلام: ص 328)
اين روز يكي از اعياد بزرگ است، و روزي است كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله به رسالت مبعوث گرديد و جبرئيل عليه السلامبر پيامبري آن حضرت نازل شد.
(زاد المعاد: ص 36)
غير شيعه مبعث را در 17 يا 18 يا 24 ماه رمضان و بعضي در 12 ربيع الاول ميدانند.
در اين روز صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت و نيز زيارت آن حضرت و امير المؤمنين عليه السلاموارد شده است.
(زاد المعاد: ص 40)
ساليان سال بود كه از بعثت انبياء عليهم السلام ميگذشت، و هر قوم و قبيلهاي با عقيدههاي مختلف خود زندگي ميكردند و در حجاز و مكه آن روز بسياري بت ميپرستيدند: بت سنگي، فلزي، چوبي، و گاهي از جنس خرما. دختران را زنده به گور ميكردند. اكثر قبايل در حال جنگ و خونريزي بودند. دنيا غرق در گمراهي و ضلالت بود. تا اينكه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله گذشت. خداوند آن حضرت را به پيامبري مبعوث فرمود، و جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و وحيهاي الهي را با آداب و مراسمي مخصوص به آن حضرت رسانيد كه در كتب روائي با سندهاي مختلف ذكر شده است.
طبق بعضي روايات
(منتهي الامال: ج 1، ص 47)
هنگامي كه آن حضرت از كوه حرا بر ميگشتند انوار جلال و عظمت ايشان را فرا گرفته بود، بحدي بود كه هيچكس را ياراي آن نبود كه به آن حضرت نظر كند. از كنار هر درخت و گياه و سنگ كه ميگذشت در برابر آن حضرت خم ميشدند و به زبان فصيح ميگفتند: «السلام عليك يا نبي الله، السلام عليك يا رسول الله».
هنگامي كه آن حضرت داخل خانه حضرت خديجه سلام الله عليها شدند، از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد. خديجه سلام الله عليها عرض كرد: اي محمد، اين چه نور است كه از شما مشاهده ميكنم ؟ آن حضرت فرمودند: اين نور پيامبري است. سپس خطاب به حضرت خديجه سلام الله عليها فرمودند: بگو: «لا اله الا الله محمد رسول الله». خديجه سلام الله عليها عرض كرد: سالهاست من پيامبري شما را ميدانم. سپس به وحدانيت خداوند متعال و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله شهادت داد.
در اين هنگام آن حضرت فرمودند: «اي خديجه ! احساس سرما ميكنم. جامهاي بر من بپوشان». حضرت جامه بر خود كشيد و خوابيد. از جانب حقتعالي ندا رسيد: «يا ايها المدثر، قم فانذر و ربك فكبر. ..»
(سوره مدثر: آيه 1)
«اي جامه به خود پيچيده، برخيز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و تكبير بگو و پروردگارت را به بزرگي ياد كن».
آن حضرت برخاست و انگشت مبارك در گوش خود گذاشت و فرمود: «الله اكبر، الله اكبر» پس صداي آن حضرت به همه موجودات رسيد، و همه با او موافقت كردند.
(منتهي الامال: ج 1، ص 47)
پيامبر صلي الله عليه و آله سه سال پنهاني مردم را به خداي يكتا دعوت ميفرمود، و پس از سه سال جبرئيل آمد و عرض كرد: «خداوند متعال امر فرموده كه دعوت خويش را آشكار فرمائي». سپس آن حضرت از كوه صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علني نمودند.
(بحار الانوار: ج 19، ص 174 - 186)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
«کانال تقویم شیعه »
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
اهداف و فواید بعثت پیامبران
از دیدگاه قرآن کریم چرا خداوند پیامبران را فرستاد و از این کار چه هدفی را دنبال میکرد؟
فرستادن پیامبران برای تحقق هدف آفرینش انسان است،
1 ـ تثبیت و تکمیل توحید در جامعه؛
هدف از آفرینش آدمی، آشنایی با مبدأ و معاد است. کسی که به مبدأ، شناخت و معرفت ندارد، در حد حیوان توقف کرده است. حیوانات و نباتات در پرتو غرایز به کمال مطلوب از آفرینش شان میرسند، ولی آدمی ـ با این که از نیروی عقل و فطرت هم برخوردار است ـ تنها با تکیه به عقل نمیتواند به کمال مطلوب خود برسد. گواه این سخن، تاریخ پرنشیب و فراز جامعه انسانی است، که پیوسته در منجلاب شرک و بت پرستی غوطهور بوده، مگر آن که پیامبر بیرونی به کمک پیامبر درونی شتافته است و او را در مسیر توحید قرار داده است. در عصری که پیش رفت تکنولوژی هوش از سر بشر ربوده است، عدهای به پرستش و کرنش در برابر چیزهایی مشغولند که آدمی از گفتن و نوشتن آنها شرم دارد.
باید پیامبران الهی بیایند تا بشر را از پستی و ذلّت شرک و بتپرستی، به توحید فرا خوانند. قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ٰ. . . ﴾؛[1] و در حقیقت، در میان هر امّتی فرستادهای برانگیختیم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. . . .
قرآن هر یک از پیامبرانی را که نام میبرد، نخستین برنامه، سخن و پیام آنان را دعوت به توحید معرفی میکند.[2]
حضرت امیر مؤمنان، علی در همین زمینه میفرماید: خداوند پیامبران را برانگیخت تا آن چه را که بندگان خدا درباره توحید و صفات خدا نمیدانند فرا گیرند و به ربوبیت و یگانگی خدا پس از انکار، ایمان آورند.[3]
2 و 3. تعلیم و تربیت:
﴿هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ ٰ﴾؛[4] او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت، تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. هم چنین در آیه شریفه ﴿رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا . . . ﴾؛[5]پروردگارا، در میان آنها پیامبری از خودشان مبعوث کن، تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی [و بر این کار قادری].
از دو آیه فوق، چهار موضوع استفاده میشود: «تلاوت آیات الهی»، «تعلیم کتاب»، «تعلیم حکمت» و «تزکیه و پاک سازی و تربیت»؛ یعنی نخست باید گوشهای انسانها با کلمات حق آشنا شود، تا از اعماق این کلمات، محتوای کتاب را درک کنند و بعد به حکمت یعنی اَسرار آن آشنا شوند و به دنبال همه اینها روح و جسمشان پاک و پاکیزه شود.
قرآن کریم ثابت میکند برای تعلیم و تربیت مردم، وجود پیامبران: ضروری است.[6]
4. برپایی قسط و عدل:
﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ٰ...﴾؛[7] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق و قوانین عادلانه] نازل کردیم، تا مردم به عدالت قیام کنند. در این آیه به سه مسئله اشاره شده است: «بینات» که به معنای دلایل روشن است و شامل معجزات و دلایل عقلی حقانیت دعوت انبیا و اخبار پیامبران پیشین میشود و «کتاب» که به کتابهای آسمانی اشاره است و شامل: بیان معارف، عقاید، احکام و اخلاق میباشد و «میزان» که به معنای قوانینی است که معیار سنجش نیکیها از بدیها و ارزش از ضد ارزش و حق از باطل است.
ضرورت بعثت انبیا و تجهیز انبیا: به آنها اجازه میدهد که مردم را برای اقامه عدل بسیج کنند.
5. آزادی انسانها:
﴿الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ ٰ. . . ﴾؛[8] آنها که از فرستاده [خدا]، پیامبر «امّی» پیروی میکنند، کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است مییابند و آنها را به معروف دستور میدهد و از منکر باز میدارد؛ پاکیزهها را برای آنها حلال میشمرد؛ ناپاکیها را تحریم میکند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر میدارد. . . .
برگرداندن آزادی واقعی به انسانها وجود انبیا را ضروری مینماید.
[1] . سوره نحل، آيه 36.
[2] . سوره عنكبوت، آيه 36 و سوره اعراف، 85 و 65.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 143.
[4] . سوره جمعه، آيه 2.
[5] . سوره بقره، آيه 129.
[6] . بقره، آیه 151 ﴿کَمَا أَرْسَلْنَا فِيکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ ...﴾.
[7] . حديد، آيه 25.
[8] . اعراف، آيه 157.
«کانال تقویم شیعه »
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با غارحرا محل عبادت پیامبر اکرم صلی الله علیه
۲۸رجب:
خروج امام حسين عليه السلام از مدينه به سوي مكه
در اين روز در سال 60 ه امام حسين عليه السلام از مدينه منوره متوجه مكه شدند.
(ارشاد: ج 2، ص 34. اعلام الوري: ج 1، ص 435. بحار الانوار: ج 44، ص 329)
بنابر قولي شب 29 رجب آن حضرت از مدينه خارج شدند.
(فيض العلام: ص 329)
در اين سفر همراه ايشان عقيله بني هاشم زينب كبري، برادرشان حضرت ابوالفضل العباس، ام كلثوم، علي اكبر و ديگر اهل بيت عليهم السلام بودند. خواهران سيد الشهداء عليه السلام با عقيله بني هاشم سلام الله عليها 13 نفر بودند.
بانوان ديگر از منسوبين حضرت، عليا مخدره ام كلثوم صغري دختر زينب كبري سلام الله عليها كه با شوهرش به كربلا آمد و ديگري خواهر أمير المؤمنين عليه السلام جمانه دختر ابوطالب عليه السلام. همچنين 9 كنيز با حضرت از مدينه خارج شدند و 10 نفر غلام با حضرت بودند. چند نفر از همسران امام مجتبي عليه السلام و 16 نفر از اولاد دختر و پسر امام مجتبي عليه السلام و خانواده مسلم بن عقيل عليه السلام و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند.
لوازم و سواري هائي كه داشتند عبارت بود از 250 اسب، 250 ناقه. از اين تعداد، 70 ناقه براي حمل خيمهها، 40 ناقه براي حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق، 30 ناقه براي حمل مشكهاي آب، 12 ناقه براي جامهها و دراهم و دنانير، 50 ناقه براي حمل 50 هودج تعبيه شده براي حمل مخدرات و علويات و اطفال و ذراري و خدمتگزاران و كنيزان، و بقيه شتران براي حمل وسائل مختلف كه مورد لزوم بود.
(از كتاب مدينه تا مدينه: ص 77 تا 90. براي اطلاع بيشتر به كتابهاي «بيت الاحزان» عبدالخالق بن عبدالرحيم يزدي، قمقام زخار، معالي السبطين، ابومخنف، رياض القدس، بحار الانوار، تاريخ اعثم كوفي مراجعه شود)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa