1.98M
🔞شنیدن این صوت ممنوع است برای افراد زیر ۱۸ سال
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
موضوع: اگر بچه ها رابطه جنسی مان را ببینند، چکار کنیم؟
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
https://eitaa.com/tar_va_pod
528.4K
سلام خدا قوت
اگر شخصی که جزء ارحام درجه یک هست بنابر توقعاتی که داره مثلا چرا دعوتش نکردیم به منزلمان وقهر کنه و چند بار تماس گرفتیم جواب نداده وقتی جویا شدیم گفتند از دستت ناراحت شده این جا وظیفه ماچیست
چکار کنیم که جزء قطع کننده رحم نباشیم
آیا اینقدر تماس بگیریم تا جواب بده ؟
اگر چندماه هم گذشت وخودش هم تماس نگرفت وظیفه چیست ؟
https://eitaa.com/tar_va_pod
یاد خدا ۱۵.mp3
11.76M
#استاد_شجاعی | #استاد_عباسی_ولدی
✘ چرا بعضیا خستگی ناپذیرند،
و بعضیا همیشه کسل و فشل و خسته؟
✘ چرا بعضیا صاحب همت و دغدغههای بلندند،
و بعضیا مشغول خاله بازی
https://eitaa.com/tar_va_pod
1.85M
موضوع: ۷ سالشه من از پدرش جدا شدم و دخترم با من زندگی میکنه آسیب نبودن پدر هر روز داره پررنگ تر میشه
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
https://eitaa.com/tar_va_pod
1.32M
سلام خداقوت من همش میخام تمرکز کنم که باخدا یا امام زمان حرف بزنم دردمو بگم ولی نمیتونم تا کمی حرف میزنم فکرم میره جای دیگه و آخرش هم نمی تونم حرف بزنم بعدازظهر مثله حمد میخونم بدونه تکون دادنه لب حفظی نمی تونم فکرم جای دیگه میره
https://eitaa.com/tar_va_pod
هدایت شده از مهارتکده(وسواس،اضطراب و..)
«اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ»
«خدا از هر سختی و اندوهی نجاتت میدهد»
https://eitaa.com/vasvasee
سلام خدمت شما بنده يه دختر6ساله ویه پسر 9ساله دارم دارم ميخواستم یه توصیه درباره نماز خون شدم بچه هام بگین میخوام ازالان تابه سن تکليف برسه کم کم آمادشون کنم که وقتی به سن تکلیف رسید برانماز صبح ش نگران نباشم خودشون بیشتر تمایل به نماز داشته باشن چطوری میتونم ازالان امادشون کنم؟واگه میشه برام سن تکلیف شرعی شونو حساب کنید ممنون میشم
سلام سن شرعی رو با این لینک در بیارید
https://hadana.ir/age/
#راهکار_های_تربیتی جهت نمازخوان شدن فرزندانمان:
1⃣ خودتان الگوی خوبی باشید. اگرشمانمازعاشقانه و اول وقت نخوانید انتظار نداشته باشید فرزندتان نمازخوان شود.زیرا به قول استادفرزانه حقیر، بچه های ما آنطور که میخواهیم نخواهند شدبلکه آنطورکه هستیم خواهند شد.
2⃣ بعدازنماز کودک یکی دوساله به بالا رادرآغوش بگیرید و رفتاربامحبت تری با او داشته باشید تافرزند ببیندشما هر وقت نماز میخوانید مهربانتر میشوید و به این وسیله به نماز علاقه مند میشود.
3⃣ او را از کودکی به نماز جماعت و نماز جمعه و حرم و مساجدو مراسم مذهبی ببرید مخصوصا اگر برایش این مکانها را با جایزه وخاطره و تشویقی شیرین کنید.
4⃣ امر به نماز را درست وقتی فرزند به سن بلوغ رسید نگذارید بماند باید چند سال قبل از سن تکلیف او را مشتاق به نماز کنید و نماز را به آموزش دهید.
5⃣ برای مشتاق کردن کودک به نماز قبل سن تکلیف برای دختران یک چادر نماز و جانماز و مهر و تسبیح قشنگ وبرای پسرهم همین ها غیر از چادر را تهیه کنید.
6⃣ تا زمانی که به سن خاصی نرسیده و نماز برایش واجب نشده او را همیشه مجبور به نماز خواندن نکنید. مثلا میتوان قبل از اذان با کودک کمی بازی کرد بعد موقع اذان که شد بگویید دخترم اذان میدهند من میخواهم نماز بخوانم تو چه؟
دستور ندهیم پیشنهاد بدهیم.
7⃣ از کودکی هر وقت نماز میخواند به او محبت بیشتری کنید و نماز خواندنش را برای دیگران و در جمع خانواده و فامیل تعریف کنید و تشویق و تحسینش کنید.
8⃣ با خانواده های مذهبی و دوستان خوب معاشرت و رفت و آمد کنید.
9⃣ با ورود فرزندتان به دوره ی نوجوانی برای او دلیل بیاوریدکه چرا نماز بخوانیم ولی کوتاه بگویید و سریع رد شوید. انتظار تاثیر زود و سریع نداشته باشید زیرا نوجوان در دوران خامی است تا پخته شود و حرف شما را بفهمد زمان میبرد.
🔟 نسبت به نماز خواندنش یا نخواندنش حساسیت زیادی نشان ندهید و مدام به او گیر ندهید .حساسیت زیاد جلو تفکر او را میگیرد و نماز با اجبار فایده ندارد بگذارید از درون مسئولیت پذیر شود.
1⃣1⃣ در دوران نوجوانی فرد دچار سردرگمی است و به دنبال انتخاب راه و هویت خود است به او راه درست را دهید و بگذارید زمان بگذرد و راهش را انتخاب کند. مدام نصیحتش نکنید بدتر گیج و کلافه می شود.
2⃣1⃣ از روش غیر مسقیم استفاده کنید مثل اهداى کتاب و سی دی و نرم افزار . هم میتوانید به او هدیه کنید و یا جایی جلو چشمش قرار دهید تا خودش ببیند واستفاده بکند.
3⃣1⃣ نوجوان به دلیل تغییرات هورمونی رشد دچار کمی سستی و احساس خستگی است خوابش زیاد شده و اکثرا سنگین خواب میشوند. شاید شمافکر کنید او تنبل شده . برای نماز صبح او را با دعوا و داد بیدار نکنید . او را با محبت و نوازش و بوسه و صدازدن با القاب زیبا مثل دختر عریزم و... بیدارش کنید. یک بار هم شایدکافی نباشد پس صبورانه یک بار قبل نماز خودتان و یک بار بعد نماز او را با محبت بیدار کنید.
4⃣1⃣ در جلو جمع مدام او را امر به خواندن نماز نکنید. پنهانی و با لحن پر از محبت به او یادآوری کنید.
5⃣1⃣ گاهی نوجوان به دلیل دیده نشدن با نماز نخواندن میخواهد خود را نشان تان دهد. پس او را ببینید و به او توجه کافی بکنید.
6⃣1⃣ هیچ گاه بچه های نمازخوان را سرش نکوبید و او را با آنها مقایسه نکنید، مقایسه اثر عکس دارد و او هم از نماز بدش می آید و هم از آن بچه ی نمازخوان.
7⃣1⃣ وقتی به سن تکلیف رسید برایش جشن عبادت بگیرید.
8⃣1⃣ نقل داستانهای شیرین و در حد سن کودک و نوجوان از نماز بزرگان و استفاده از اشعار و احادیث زیبا
9⃣1⃣ ترک مستحبات در ابتدای کار و طول ندادن نماز و رعایت توانایی کودک و نوجوان
0⃣2⃣ تقویت عشق و علاقه به اهل بیت که یکی از راههای جلب انسان به عبادت و نماز
https://eitaa.com/tar_va_pod
👈 میگفت: دختر چهار سالهم با عصبانیت میپرسه پس بابا کجاااست؟ چرا نمیااااد؟
و من هر چی براش توضیح میدم که خودت که به بابا زنگ زدی... گفت که رفته برات مداد شمعی خریده و تند تند داره راه میاد که اون رو برسونه دستت!
اما فایده نداره و بازم داااد میزنه که چرا بابا نمیرسه؟
👈 میدونین جریان چیه؟
اینکه وقتی بچه سؤالی رو میپرسه که چند بار جوابش رو از شما و یا به صورت تلفنی از پدرش شنیده، احتمالاً دیگه نیاز به شنیدن جواب تکراری شما نداره. پس چرا سؤالش رو تکرار میکنه؟
چون احتمالاً با تکرار سؤالش میخواد حرفهای دیگهای بزنه که نمیتونه و بلد نیست و دایرهی واژگانش یاری نمیکنه!! حالا این یعنی چی؟
👈 یعنی اون احتمالاً میخواد بگه که درونش چه خبره و چی میگذره. میخواد بگه که چقدر ذوق مدادشمعیهاش رو داره... که چهجوری دلش داره واسه دیدن مدادشمعیهای جدیدش تاپ تاپ میکنه... که چقدر بیتاب دیدن اوناست... که چقدر این انتظار کشیدن براش سخته... که چقدر دلش میخواد همین الان بابا برسه... که چقدر مشتاقه صدای زنگ خونه رو بشنوه و...
وقتی میگم شنوایی فعال به معنیِ شنیدنِ ناگفتههاست، منظورم یه همچین چیزهاییه!
👈 پس اگه من و شمای مادر تو این لحظه به جای توضیحات تکراری، یکی دو تا از جملات زیر رو بگیم، احتمالاً کمک بیشتری به خودمون و فرزندمون میکنیم:
✅ واسه دیدن مدادشمعیهات ذوق داری؟
✅ فکر کنم دلت میخواد همین الان بابا زنگ خونه رو بزنه.
✅ کاش یه چوب جادو داشتیم که با چرخوندنش بابا با مداد شمعیهات فوری ظاهر میشد.
✅ انگار منتظر موندن برات سخت شده، آره؟
اینطوری احتمال اینکه بچه احساس شنیده شدن و درک شدن کنه بیشتر میشه و آمادگی پیدا میکنه که با و یا بدون کمک ما، تا رسیدن بابا خودش رو سرگرم کنه.
#تربیت_کودک
https://eitaa.com/tar_va_pod
گرایش به کره ای.mp3
40.32M
#محتوا
#متوسطه
✅ گرایش به موسیقی و سریال کُره ای بین جوانان.
✅بی تی اس. اکسو . بلک پینک
https://eitaa.com/tar_va_pod
1.09M
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
موضوع: #قلب_شکسته را با این ۳ حرکت پانسمان کنید و به زندگی عادی باز گردید
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
https://eitaa.com/tar_va_pod
هدایت شده از مهارتکده(وسواس،اضطراب و..)
2.32M
خدا هست...♥️
اتفاقهایی که برامون میفتن، غالباً نه خوب مطلقن، نه بد مطلق! اونها مثل آجرهایی هستن که به سمتمون پرتاب میشن. و این ماییم که انتخاب میکنیم باهاشون پل بسازیم، یا دیوار!
کافیه اتفاقات رو برنامه ای سمت مربی عالم بدونیم که می خواد ما رشد کنیم.
#دیدگاه_توحیدی
#درمان_اضطراب
#ترس
#ضیایی_فر
https://eitaa.com/vasvasee
در شب ولادت حضرت علی ع خواندن این داستان واقعی خالی از لطف نیست:
طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!
🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد:
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید:
اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!!
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید:
"سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!"
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:
"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید."
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟
پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است!
پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست.
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید!
چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
*به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند*
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
https://eitaa.com/tar_va_pod