eitaa logo
حمیدرضا ترقی
361 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
67 فایل
باسلام ،بصیرت در این دوران و در همه‌ی دورانها به معنای این است که شما خط درگیری با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیری است؟ 
مشاهده در ایتا
دانلود
عاری، حاشیه‌های دنباله‌ای، به حاشیه بردن بسیاری از منویات رهبر معظم انقلاب به خصوص در مسائل معیشتی و سیاست‌زدگی مفرط نمایندگان مجلس در کنار گاف‌های روزانه نمایندگان تازه‌کار باع آن شده که مجلس یازدهم به نوعی بزرگترین «پاشنه آشیل» جبهه انقلاب معرفی شود؛ مجلسی که قابلیت بسترسازی برای تحقق دولت جوان و حزب‌الهی را داشت امروز به نوعی یکی از عوامل کمرنگ شدن تحقق این آرمان رفیع شده و به نوعی که «حاشیه» و «مجلس یازدهم» مانند نخ‌های فرش ایرانی در هم تنیده‌اند. نقش و نگار حاصل از این تارو پاد در اذهان عمومی (و به خصوص بدنه اجتماعی جبهه انقلاب) «نقش ِ ناکارآمدی» شده است. این فضای ناامیدی از عملکرد دولت انقلابی آینده با توجه به وضعیت امروز مجلس قابلیت تهی کردن آمال و آرزوی تحقق دولت جوان و حزب‌الهی را در فراسوی ذهن «جریان حزب‌الله» دارد.    ناهماهنگی تشکیلاتی: جبهه انقلاب به خصوص در میان بدنه اجتماعی نخبه، شاهد اختلاف‌نظرهای کلانی میان دو نهاد اصلی «شورای وحدت» و «شورای ائتلاف» هستند. علاوه بر عملیات روانی روزانه جریان اصلاح‌طلب علیه جبهه انقلاب و بازنمایی تمام اختلاف نظرها، خطر کمرنگ شدن علاقه قشر جوان‌تر جبهه انقلاب نسبت به فضای تشکیلاتی نیز وجود دارد. از این‌روی شاید در وهله اول غیررسانه‌ای شدن این اختلافات به عنوان یک راه‌برون رفت سطحی و سریع باید در نظر گرفته شود. اما در وهله دوم، ایجاد فضای گفتگو و حل اختلافات باید در دستورکار قرار گرفته تا صدمات این وحدت‌شکنی با عاملیت برخی گروه‌ها کمتر شود. در این صورت گروه و یا افراد وحدت‌شکن در یک جبهه حداقلی قرار گرفته و اساساً قدرت تأثیرگذاری خود را از دست خواهند داد.  
تبیین و روشنگری👆
🌸گل ، بوی بهشت را ز احمد دارد 💖این بوی خوش از خالق سرمد دارد 🌸گویند که گل عطر محمد دارد 💖نور و شعف از وجود احمد دارد عزیزان التماس دعا 🌸🎊 عید مبعث مبارک🎊🌸
  امیرحسین جعفری جریان اصول‌گرا در کنار اصلاح‌طلبی یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور است که می‌توان گفت سپهر سیاسی ایران با این دو جریان معنا و مفهوم می‌یابد. گذشته این جریان به راست سنتی جمهوری اسلامی و تضادهای ایدئولوژیک بخشی از روحانیت در زندان‌های زمان شاه برمی‌گردد که در سیاست‌های اقتصادی با طیف چپ خط امامی اختلاف نظرات جدی داشتند. سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ در آستانه انتخابات حساس و مهم ریاست‌جمهوری 1400 برای نقد و بررسی آنچه در اردوگاه اصول‌گرایی می‌گذرد با حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی اصول‌گرا و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و نماینده مجلس پنجم شورای اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در «اصفهان زیبا» می‌خوانید. از دیدگاه شما ریشه تضادهای سیاسی در جمهوری اسلامی دقیقا به چه زمانی برمی‌گردد؟ ریشه اختلافات به قبل از انقلاب در شیوه مبارزه و جریان‌های سیاسی برمی‌گردد. یک جریان روحانیت انقلابی طرفدار امام بود و دو جریان التقاطی اسلام با گرایش به غرب و اسلام با گرایش به شرق که این سه جریان در مبارزه با رژیم شاه هم جهت بودند، اما در مبانی اعتقادی تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای داشتند. این سه جریان بعد از انقلاب در ابتدا پیرامون تعیین نوع حکومت اختلاف نظرهایی با امام پیدا کردند، ولی به‌هرحال در نهایت نظام جمهوری اسلامی را پذیرفتند و سعی کردند در قالب قانون اساسی دیدگاه‌های خودشان را وارد کنند که بعضی از این‌ها به دنبال اسلام حداکثری بر اساس نظریه امام بودند و برخی به دنبال نظریه اسلام حداقلی و بعضی به دنبال جداکردن نهاد دین از سیاست بودند که این سه جریان در قانون اساسی دیدگاه‌های خودشان را سعی کردند مطرح کنند، اما آنچه به عنوان قانون به تصویب رسید، قانون مبتنی بر اسلام حداکثری بود که در اصل چهارم و صد و ده متبلور شد. بنابراین بعد از تصویب قانون اساسی ما شاهد فعالیت سیاسی این سه جریان در داخل کشور بودیم منتهی با این دیدگاه که تا زمانی‌که حضرت امام حضور داشتند این‌ها جرئت بروز و ظهور و فعالیت برخلاف ساختار نظام نداشتند. اگر چه در برخی مطبوعات مسائلی طرح می‌شد اما در نهایت تفاوت فکر باعث انشعاب در روحانیت مبارز کشور شد. روحانیت مبارز کشور به دو دسته تقسیم شد؛ یک جریان معتقد به فقه حکومتی حضرت امام و دیگری به فقه حکومتی مرحوم نائینی و آیت‌الله منتظری گرایش پیدا کردند و بر همین اساس، روحانیت مبارز محور تشکل‌های سیاسی معتقد به فقه حکومتی امام شد و جریان روحانیون مبارز محور جریان‌های سیاسی معتقد به فقه آیت‌الله نائینی و آیت‌الله منتظری شد. پس از پیروزی انقلاب طیف اصول‌گرای امروزی عمدتا در چه تشکل‌هایی بروز  داشت؟ طیف اصول‌گرا در تشکل‌های وابسته به روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و جریان طیف آیت‌الله راستی ظهور و بروز کرد. مجاهدین انقلاب هم دچار انشعاب شد، طیفی طرفدار بهزاد نبوی و طیفی طرفدار آیت‌الله راستی شدند. مجموعا مجاهدین انقلاب تقسیم به چند گروه شد و به همراه گروه‌های ذیل روحانیت در طیف اصول‌گرا جای گرفتند. انشعاب سازمان مجاهدین انقلاب در سال 61 را زمینه بروز تضادها در جمهوری اسلامی می‌دانید؟ تحلیل شما از این اتفاق چیست؟ می‌شود گفت که انشعاب درون مجاهدین انقلاب به مواضع سوسیالیستی بهزاد نبوی و طرفداران او در داخل مجاهدین انقلاب و اختلاف نظری که جناح آقای راستی در بعد اقتصادی داشتند برمی‌گردد. آن‌ها معتقد به دولتی‌کردن اقتصاد بودند و در دولت آقای موسوی نیز همین سیاست را دنبال کردند. طیف آقای راستی نیز در همکاری با حزب جمهوری اسلامی نظر دیگری را داشتند. این انشعاب نشان داد اختلافات زیربنایی قبل از انقلاب در این جریان وجود دارد. چرا در دهه 60 این طیف تحت عنوان راست سنتی به حاشیه رفته بود؟ دهه 60 دورانی بود که طیف چپ در کشور در زیر سایه آقای موسوی از یک قدرت اجرایی خاصی برخوردار بود، دولت دست آن‌ها بود و مجلس سوم نیز تقریبا همراه و هم‌جهت با آن‌ها با ریاست آقای کروبی حرکت می‌کرد و عملا سیاست‌های خاص دولت‌سالاری را دنبال می‌کردند. این دیدگاه‌ها در بحث بند ج و قانون کار نیز پیش آمد که دیدگاه‌های طرفداران اسلام حداکثری یا فقه جواهری در داخل مجلس معتقد به این بودند که خلاف اسلام هست و یک بحثی هم درباره آقای موسوی بود که رأی به ایشان را امام به مجلس واگذار کرد و آن‌ها به‌خاطر طرفداری از آقای موسوی جناح مقابلشان را محکوم به مخالفت با امام کردند و فضایی به نام اسلام آمریکایی علیه جریان سنتی به وجود آوردند که به‌مرور توسط امام این فضا شکسته شد و نامه‌ای که مرحوم شهید بهشتی و آقای هاشمی به امام نوشتند در واقع قدری این جریان را به مرور در افکار عمومی جامعه اصلاح کرد و امام با حمایت از آیت‌الله مهدوی کنی اجازه ندادند که این تهمت‌ها به جریان سنتی تحمیل شود. پس از فوت امام و با روی کار آمدن دولت هاشمی راست سنتی به قدرت رسید، اما طیف
راست با هاشمی نیز از میانه راه به تضاد برخوردند، اختلاف راست سنتی با هاشمی بر سر چه بود؟ اختلاف راست سنتی با آقای هاشمی به چند موضوع برمی‌گشت، یکی اینکه آقای هاشمی با رهبری انقلاب در سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی اختلاف نظر پیدا کردند و در جهت تحقق عدالت که مورد تأکید مقام معظم رهبری بود، دولت به شکل دیگری عمل می‌کرد و سنت‌های عدالت‌گرایانه انجام نمی‌شد و اقتصاد بازار آزاد پیگیری شد؛ نکته دوم اینکه به سمت اشرافی‌گری حرکت کردند که مغایر با نظرات رهبری بود و نکته سوم در رابطه با سیاست‌های فرهنگی لیبرالی بود. دولت به جای اینکه به محتوای فرهنگی کشور بپردازد به سمت افزایش کرسی‌های دانشگاهی و افزایش تعداد فضاهای آموزشی و سخت‌افزاری رفت، اما به محتوا توجهی نکرد و موجب شبیخون فرهنگی در آن مقطع علیه انقلاب شد. البته در کنار این مسائل فساد اقتصادی هم که پدید آمد ناشی از اشرافی‌گری بود که بعد از جنگ در مدیران رخ داد. در مجلس پنجم راست سنتی محور قدرت قرار گرفت، اما اختلاف و تنش کمی با دولت اصلاح‌طلب آقای خاتمی داشت چه تفاوت‌هایی بین اصول‌گرایی دهه 70 با مجلس اخیر ایجاد شده است؟ در آن مقطع رقیب اصلی آقای خاتمی رئیس مجلس بود و طبیعتا وقتی که رقیب رئیس جمهور مستقر، رئیس مجلس است باید فضا را آرام نگه دارد. مطبوعات هم در آن مقطع تمام و کمال از دولت آقای خاتمی حمایت می‌کردند. رئیس مجلس ناچار بود برای حفظ آرامش در کشور بعد از انتخابات دوم خرداد از اصطکاک با دولت پرهیز کند و مجلس را به گونه‌ای هدایت کند که رفتار آن کارشکنی در مسیر دولتی که با رأی بالا بر سر کار آمده تلقی نشود و بتوانند از کلیت نظام در آن شرایط صیانت کنند. در آن مجلس اصول‌گراها تقریبا حدود 134 نفر بودند اما باقی را کارگزاران و مستقلین تشکل می‌دادند و یک اکثریت شکننده در مجلس در اختیار اصول‌گرایان بود. دولت آقای هاشمی توانسته بود با دخالت در انتخابات و کمک به بعضی نمایندگان جناح کارگزاران تعداد قابل توجهی از نمایندگان را به مجلس بفرستد که کاملا از دولت آقای خاتمی حمایت می‌کردند و به سمت او گرایش داشتند. طبیعتا این اتفاق موضع‌گیری‌های مجلس را دچار سختی می‌کرد. در مجلس یازدهم حدود 220 نفر همه نیروهای اصول‌گرا هستند و اقلیت بسیار محدودی از جناح مقابل در مجلس حضور دارند که طبیعتا قدرت مانور اصول‌گرایان را افزایش می‌دهد و شرایط بعد از دوم خرداد که ما یک اکثریت شکننده داشتیم امروز به یک اکثریت غالب تبدیل شده است. در دوره مجلس ششم و شورای اول که اصول‌گراها از قدرت خارج شدند مشغول چه فعالیت‌هایی بودند؟ اصول‌گراها بعد از شکست در مجلس ششم و اولین انتخابات شوراها با یک بازنگری کار را شروع کردند. لذا بعد از انتخابات شورای شهر فعالیت‌هایشان را مجددا آغاز کردند و با سامان‌دهی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب توانستند در شوراها موفقیت به دست بیاورند و زمینه رأی‌آوری در مجلس هفتم را فراهم کنند. در آن مقطع شورای هماهنگی نیروهای انقلاب برنامه گسترده‌ای را به لحاظ تحلیل شرایط و راهکارهایی جذب کرد که می‌توان قشر خاکستری را طراحی کرد و توانست بعد از مجلس ششم موفقیت‌های متعددی را به دست بیاورد و بتواند در عرصه سیاسی قدرت بیشتری در جذب سرمایه اجتماعی جذب کند. گفته می‌شود احمدی‌نژاد در انتخابات سال 84 گزینه اصلی نبود و جدی گرفته نمی‌شد چطور شد که او کاندیدای اصول‌گرایان شد و اصولا احمدی‌نژاد اصول‌گرا بود یا خیر؟ احمدی‌نژاد در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب عنصر فعالی برای انتخابات شورای شهر بود ولی به محض اینکه به شهرداری رسید به سمت حرکت مستقل رفت. در انتخابات ریاست‌جمهوری و در بین نیروهای اصول‌گرا به خاطر شناختی که از ایشان در دوران دانشجویی و انقلاب فرهنگی داشتند، زیاد اعتمادی به ایشان نبود. از طرف دیگر، تحلیل اصول‌گراها این بود که دوران گذار از دولت اصلاحات به یک دولت با ادعای دولت اسلامی که 180 درجه گفتمان متفاوتی دارد به‌سرعت در یک انتخابات امکان‌پذیر نیست، لذا معتقد بودند باید در این شرایط فردی را که بین این دو باشد مطرح کنند تا مردم این دوران گذار را با آن طی کنند و بعد به یک دولت اسلامی دست یابند. لذا تحلیل اکثریت این بود که آقای لاریجانی یا قالیباف مناسب این شرایط و دوران گذار هستند، ولی آقای احمدی‌نژاد با روشی که در تبلیغات انتخاباتی اتخاذ کرد و حمایت برخی از جریان‌های مذهبی مانند آقای مصباح که به کمک او آمدند موجب شد میانبر بزند و جامعه به خاطر عملکرد او در شهرداری از ایشان حمایت کند. طبیعتا در روزهای آخر انتخابات برخی از نیروهای اصول‌گرا وقتی دیدند در نظرسنجی‌ها احمدی‌نژاد توانسته موقعیت مناسبی را کسب کند و احتمال رأی آوری او بسیار بالاست، در آن شرایط تعدادی از تشکل‌های اصول‌گرا به سمت حمایت از ایشان رفتند ولی باقی همچنان مردد ماندند و بالاخره ایشان به پیروزی رسید. تقریبا در دوره اول آقای
احمدی‌نژاد بهایی به اصول‌گراها نداد و به‌صراحت اعلام کرد رأی ما متعلق به اصول‌گراها نیست و متعلق به خودم هست و در طول دوران دولت میدانی به احزاب اصول‌گرا نداد. پس از وقایع سال 88 آیا در اردوگاه اصول‌گرایان اختلاف و انشعابی رخ داد؟ چه بحث‌هایی مطرح بود؟ در سال 88 مقابل این حرکت دو جریان در اصول‌گرایی وجود داشت؛ یک جریانی که کاملا آن رخداد را محکوم می‌کرد و جریانی که در برابر حوادث ساکت بود و موضع شفاف نداشت. جریان اول تلاش کرد سران اعتراضات را قانع به پذیرش اشتباه کند. اما چون جریان دوم از احمدی‌نژاد آسیب دیده بود، احساس می‌کرد مخالفت با اعتراضات در جبهه حمایت از احمدی‌نژاد قرار می‌گیرد و لذا سعی کرد با سکوت و عدم موضع‌گیری راهش را جدا کند و این اختلاف منجر به این شد که بخشی از نیروهای اصول‌گرا در معرض سربازگیری اصلاح‌طلبان قرار بگیرند و به جبهه آن‌ها بپیوندند. در سال 92 قالیباف، جلیلی و دکتر ولایتی کاندیدای اصول‌گرایان بودند؛ اما دکتر ولایتی کنار نکشید، علت آن چه بود؟ مردم وقتی از یک دولت به‌خصوص در پایان دوره دوم ناراضی می‌شوند به طور طبیعی در طی این سال‌ها دیده‌ایم نوعا به جبهه مقابل رأی می‌دهند و عملکرد آقای احمدی‌نژاد در دولت دهم مشکلاتی را به وجود آورد و شیوه‌هایی را دنبال کرد که هم اصول‌گرایان از او ناراضی بودند و هم اصلاح‌طلبان آسیب‌های زیادی از او دیدند و لذا یک هجمه وسیع مانند الان که اصلاح‌طلبان به دولت آقای روحانی حمله می‌کنند و او را زیر سؤال می‌برند. یک چنین وضعی در همان مقطع بین اصول‌گرایان با آقای احمدی‌نژاد پدید آمده بود که البته اصل این پازل را اصلاح‌طلبان درست کرده بودند که اصول‌گراها نیز همه نقاط مثبت احمدی‌نژاد را نادیده بگیرند و قلم قرمز روی همه رکوردهایی که در دولت اول زده بود بکشند و نکات مثبت را نبینند.  از طرف دیگر، بین نامزدهای مطرح در انتخابات 92 تفاهم و توافق روی یک نفر صورت نگرفت و آقای ولایتی دچار اشتباه محاسباتی شد و تصور کرد رأی دارد و می‌تواند در انتخابات رقابت کند و هرچه نظرسنجی به ایشان نشان داده می‌شد فکر می‌کردند ساختگی است، علی‌رغم اینکه آقای مهدوی کنی تلاش کردند ایشان به نفع آقای قالیباف کنار برود، اما ایشان پاسخی نداد و در صحنه باقی ماند. لذا رأی بین مجموعه نامزدهای اصول‌گرا پخش شد و نتوانستند هیچ‌کدام انتخابات را به دور دوم بکشانند. این تصور وجود دارد که وجود فضای ترس از جلیلی باعث ریزش آرای اصول‌گرایان شد، چرا جلیلی کاندیدای اصول‌گرایان بود؟ علت شکست اصول‌گرایان در 92 را چه می‌دانید؟ علت شکست تکثر نامزدها بود. از سوی دیگر، اصول‌گرایان سرمایه اجتماعی خود را در دولت احمدی‌نژاد از بین بردند و معتقدم برخی دستاوردهای دولت احمدی‌نژاد با تخریب غیرمنصفانه از دست رفت.  آیا فوت آیت‌الله مهدوی کنی و تغییرات ایدئولوژیک ناطق نوری باعث تضعیف اصول‌گرایان شد؟ آیت‌الله مهدوی کنی تا چه حد محوریت اصول‌گرایان بود؟ شخصیت‌هایی مثل آقای مهدوی کنی یا آقای عسگراولادی لنگرهای اصول‌گرایی در استراتژی ریش‌سفیدی بودند. تا زمانی‌که این نوع شخصیت‌ها زنده بودند در جهت ایجاد انسجام و وحدت می‌توانستند ریش‌سفیدی کنند و نقش مؤثری در ایجاد وحدت داشتند. ولی از انتخابات 92 این نقش کم‌رنگ شد و بی‌توجهی به دیدگاه‌های آقای مهدوی کنی در بدنه اصول‌گرایی موجب شد حرکت اصول‌گرایی به سمت ایجاد یک شورای حل اختلاف مورد قبول بدنه سوق پیدا کند و در واقع خرد جمعی جایگزین ریش‌سفیدی بین اصول‌گرایان شود. همین مسئله موجب شد نقش ریش‌سفیدان کاهش پیدا کند. لذا در زمان فوت آقای مهدوی کنی و عسگراولادی ریش‌سفیدی نقش حساس و مهمی در معادلات وحدت بین اصول‌گراها نداشت و تشکیلات ائتلاف و شورای هماهنگی حرف اول را می‌زد. در انتخابات 96 آقای میرسلیم درنهایت به نفع رئیسی کنار نرفت.  آیا مؤتلفه و راست سنتی از صحنه معادلات سیاسی اصول‌گرایان خط خورده‌اند؟ مؤتلفه به سیاستی رسید که سیاست کارکرد درست حزبی بود و حزب معتقد بود که اگر ما بخواهیم یک انتخابات حزبی داشته باشیم و برای جامعه این مسئله را جا بیندازیم که نامزدهای حزبی به لحاظ کارکردی و حکمرانی می‌توانند موفق‌تر از نامزدهای غیرحزبی و تک‌نفره باشند برای آینده کشور و نظام می‌تواند بسیار مفید و مؤثر باشد و از آشفتگی که در ثبت‌نام‌ها و مطرح‌شدن نامزدها و کیفیت کابینه و کادر اداری کشور وجود دارد خود را نجات دهیم و برای اولین بار نامزدی را به عنوان کاندیدای حزبی معرفی و مورد حمایت قرار دارد تا زمانی‌که وحدت در بین همه نیروها پدید آید و اعتقادش نیز بر این بود که این نامزد می‌تواند در کنار دیگر نامزدها دیدگاه‌های حزب را برای جامعه تبیین کند و نشان دهد صاحب برنامه و طرح برای مشکلات کشور است و از یک پشتوانه خرد جمعی و حزبی برای اداره کشور برخوردار است. اعتقاد ما این است که حزب موفق بود و توانست در کن
ار نامزدهای دیگر دیدگاه‌های خودش را به عنوان یک حزب مطرح کند و مسئولیتی را که می‌خواهد انجام دهد. آقای میرسلیم به نحو مطلوبی این هدف را انجام داد. اما زمانی‌که همه نیروهای اصول‌گرا روی یک نفر به وحدت رسیدند. در آن مقطع دو تحلیل وجود داشت؛ اول اینکه آقای میرسلیم به نفع آقای رئیسی کنار برود، دوم اینکه اگر ایشان کنار برود سبد رایی که دارد نه‌تنها به سبد رأی آقای رئیسی نمی‌ریزد، بلکه ممکن است به سبد رأی آقای روحانی اضافه شود. بر اساس این تحلیل حزب اعلام کرد نامزد اصلی ما آقای رئیسی است و آقای میرسلیم اختیار با خودشان است که چه تصمیمی بگیرند. لذا آقای میرسلیم کناره‌گیری نکرد تا آرای او به سبد آقای روحانی اضافه نشود و در عرصه باقی ماند تا حدود 500 هزار رأی را برای خودش نگه دارد. همواره این تحلیل از سوی برخی سیاسیون مطرح است که وقتی میزان مشارکت در انتخابات کاهش می‌یابد جناح اصول‌گرا پیروز می‌شوند، مانند انتخابات اسفند 98؛ این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟ نگاه واقع‌بینانه نسبت به این مسئله صورت نمی‌گیرد، اولا در شرایطی که اصلاح‌طلبان انتخابات را به علت اینکه امکان رأی‌آوری‌شان پایین است علنی و غیرعلنی تحریم می‌کنند. در چنین انتخابات‌هایی اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند مشارکت را پایین بیاورند. به طور طبیعی در چنین شرایطی آن قشری از جامعه که تحت تأثیر جناح‌بندی‌های سیاسی رأی می‌دهند، مشارکتشان را کاهش می‌دهند و کسانی بیشتر در صحنه باقی می‌مانند که بر اساس تکلیف دینی و اسلامی رأی می‌دهند و کاری به تحریم انتخابات و نامزدها ندارند و به طور طبیعی به اصول‌گراها رأی می‌دهند و زمانی‌که این قشر در صحنه می‌مانند، رأی‌آوری اصول‌گراها قطعی‌تر است، اما این مسئله دلیل بر این نمی‌شود که نیروهای اصول‌گرا فقط در شرایط کاهش مشارکت رأی می‌آورند. رأی 16 میلیونی آقای رئیسی در سال 96 را با رأی 7 میلیونی آقای ناطق در سال 76 مقایسه کنید متوجه می‌شوید که پایگاه رأی اصول‌گرایان ضعیف نشده است. بنابراین به نظر نمی‌رسد این تحلیل درست باشد. به همین خاطر اصول‌گراها اعتقادی به اینکه مشارکت کاهش پیدا کند ندارند و از هیچ اصول‌گرایی چنین چیزی را نمی‌شنوید. اگر در سال 1400 با کاهش میزان مشارکت مواجه شویم صحنه سیاسی چه تغییراتی می‌کند؟ مشارکت بیش از 35درصدی در میانگین کشوری قطعی است. در بعضی از شهرها این میزان مشارکت حدود 70درصد هست و در کلان‌شهرها در حد 30-35درصد است. اکثریت رأی‌دهندگان به جز آن قشر 25 تا 30درصدی که کلا مشارکت نمی‌کنند، بقیه مشارکتشان را مشروط به بهبود وضعیت اقتصادی می‌دانند و بهبود وضع اقتصادی نقش مؤثری در افزایش مشارکت دارد. سیاست‌های فعلی دولت، سیاست‌های کاهش مشارکت بوده و تمام تلاش‌ها مبنی بر گرانی، تورم و فشار بر مردم خواهد بود و این کارها با افزایش مشارکت در تضاد است که دست احزاب هم نیست و دولت عامل کاهش مشارکت است. اگر گشایشی در وضع اقتصادی پدید بیاید طبیعتا شاهد افزایش مشارکت خواهیم بود
🎥 رهبرانقلاب: بزرگترین زرادخانه اتمی دنیا در آمریکاست؛ آن وقت فریاد می زنند که ضد توسعه سلاح اتمی هستند 🔻رهبرمعظم انقلاب: 🔹بزرگترین زرادخانه اتمی دنیا در آمریکاست، شاید هزاران بمب اتم در انبارهایشان دارند. 🔸تنها دولتی که از بمب اتم استفاده کرده خودشان هستند، آن وقت فریاد می زنند که ضد توسعه سلاح اتمی هستند! 🔹از مجرمی که مخالف خود را با اره تکه تکه می کند، حمایت می‌کنند. آمریکا از سعودی ها حمایت می کند و بعد می گوید طرفدار حقوق بشر است. 🔸داعش را آمریکا خودش ایجاد کرد. به بهانه وجود داعش در عراق و سوریه پایگاه نظامی ایجاد کردند و می گویند میخواهند با داعش مخالفت کنیم. 🔹اجازه میدهند نفت سوریه را ببرند و پولشان را استفاده کنند و در عین حال میگویند ما با داعش در حال مبارزه هستیم @hr.taraghj
قابل توجه پدر و مادرهایی که عاشق فرزندانشان هستند و دغدغه اینده نوه های خود را دارند. نقشه شوم دشمن و خطر انحطاط خانواده ها با اجرای سناریوهای مختلف را جدی بگیریم. امیر حسین تفکری بافقی.
🔹🔸 *بصیرت، به معنای تیزبینی و شناختن راه درست* رهبر معظم انقلاب در صحبتهای روز عید مبعث: 🔻 بصیرت یعنی چه؟ بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. *انسان گاهی اشتباه میکند؛ حالا احتمال اشتباهِ انسانهای ابتدائی و تازه‌کار که بیشتر است، آدمهای قدیمی و مجرّب هم مواردی اشتباه میکنند راه درست را* ؛ بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنه‌ها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست؛ بصیرت به این معنا است. (۲۱ اسفند ۹۹)
🔵 خبر خوب؛ آزاد شدن ۳ میلیارد دلار از منابع ایران در کره جنوبی ، عراق و عمان 🔹عضو هیئت مدیره اتاق بازرگانی ایران و عراق از آزادی سه میلیارد دلار از منابع ارزی ایران در کره جنوبی، عمان و عراق خبر داد. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پیش‌بینی برنارد شاو درباره آینده غرب در پذیرش اسلام 🔺من پیش‌بینی می‌کنم که اروپای فردا به دین محمد گرایش پیدا خواهد کرد کلیسا خیانت کرد و چهره‌ی این مرد را مشوه کرد، اروپاییان ندانستند تنها اگر مردی مثل محمد بر عالم حکومت کند قادر است بر حل مشکلات عالم و غیرازاو کسی قادر بر حل مشکلات عالم نیست @hr.taraghi
| آئین اختتامیه اولین کنفرانس ملی امام رضا(ع) و علوم روز 🔸حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی، در آئین اختتامیه اولین کنفرانس ملی امام رضا(ع) و علوم روز که در بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد: 🔺پیامبر عظیم الشأن اسلام، محمد مصطفی(ص)، مصداق عینی «تجلی اعظم» است؛ معجزه پیامبر اسلام در آموزش و معرفت تجلی یافته است، لذا مسلمانان به عنوان پیروان این پیامبر گرامی باید سرآمد جامعه بشری از حیث علم، دانش و معرفت باشند. 🔺اقدامات ارزشمند علمی باید در نهایت بر تربیت و فرهنگ جامعه تأثیرگذار باشد؛ فعالیت‌های علمی، پژوهشی و تحقیقاتی باید در جامعه امتداد داشته باشد و در زندگی روزمره مردم خود را نشان دهد. 🔺پژوهشگران باید به عرصه چگونگی انتقال صحیح و گسترش معارف نورانی و انسان‌ساز اهل بیت(ع) به جامعه توجه داشته باشند. @aqr_ir
🔴 چرا دولت روحانی مردم را می داند بر اساس اندیشه امام خمینی(ره) یکی از مهمترین دلایل سرنگونی حکومت طاغوت‌‌‌‌، مسأله اشرافیت در این خاندان بود. حضرت امام بارها بر این موضوع تاکید داشتند که اشرافیت و ثروت اندوزی مسئولین، سبب انحطاط و نابودی حکومت پهلوی شده است حتی امام معتقد بودند که حکومت های اشرافی مردم را نامحرم به حساب می آورند و هیچ می بینند: «شما اگر توجه کنید به حکومت‌هائی که در تاریخ بوده است و خصوصاً در این پنجاه سال، ملاحظه می‏‌کنید که آنهایی که در رأس امور بودند، آنها از این «مُلک»ها و «سلطنه»ها و ـ عرض می‏کنم که ـ از این سنخ مردم و ـ به اصطلاح ـ از اشراف بودند. وقتی که اشراف ـ به قول خودشان ـ و اعیان و متمکنین و یال و کوپالدارها متصدی امور یک کشور شدند، قهراً اینها مردم را به حساب نمی‌‏آورند. این یک امر قهری است و اینها در مقابل یک قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضع‏اند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان، جابر وستمگر.» (صحیفه امام خمینی(ره) جلد 18) وقتی این سخن حضرت امام را دیدم، تازه به راز این لیست پی بردم: 1 . توافق ژنو 👈 محرمانه 2 . توافق لوزان 👈 محرمانه 3 . توافق برجام 👈 محرمانه 4 . توافق ایرباس 👈 محرمانه 5 . توافق بوئینگ 👈 محرمانه 6 . قرارداد FATF 👈 محرمانه 7 . قرارداد کرسنت 👈 محرمانه 8 . لیست اموال وزرا 👈 محرمانه 9 . نرخ رشد اقتصادی 👈 محرمانه 10 . آمار وام به مدیران 👈 محرمانه 11 . حقوق‌های نجومی 👈 محرمانه 12 . جریمه قرارداد کرسنت 👈 محرمانه 13 . قراردادهای نفتی(IPC) 👈 محرمانه 14 . گزارش کیفیت بنزین خارجی 👈 محرمانه 15 . مبلغ جریمه گازی ایران - ترکیه 👈 محرمانه 16 . شفاف‌شدن حقوق‌ها برای مردم 👈 محرمانه 17 . قراداد پژو و نیروگاه یونیت اینترنشنال 👈 محرمانه و farf و ... •┈••✾••┈• ‌ @hr.taraghi
نسبت رهبری با مدیریت اجرائی - 1399/12/30 پیغمبر راهبر است و فرمانده اصلی و گرداننده‌ی اصلی است لکن اجرای کار به دست یک کس دیگری است غیر از آن پیغمبر، که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوّتها کم نیست و زیاد هست. ۱۳۹۹/۱۲/۲۱  شرحی برحدیث ولایت.ترقی http://www.hamidrezataraghi.ir/new/detail/2/1/1/1/619/0/lang/Fa.aspx
تواصی به حق و صبر رمز دوام انقلاب اسلامی طی دهه‌های اخیر یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های رهبری، حضور عالمانه، با برنامه، پررنگ و مؤثر افسران جنگ نرم در فضای مجازی به‌عنوان بزرگ‌ترین رزمگاه دشمن در جنگ نرم بوده است. معظم‌له در آخرین مورد در ۲۱ اسفند ماه در دیدار مجازی خود با مردم ایران به مناسبت عید بزرگ مبعث مجدداً به این دغدغه پرداخته و هفت توصیه (و به تعبیر دقیق‌تر هفت فرمان) مشتمل بر «امیدآفرینی»، «بصیرت آفرینی»، «توصیه به ایستادگی»، «تنبلی نکردن»، «خسته نشدن»، «تواصی به حق و تواصی به صبر» را به افسران جنگ نرم و فعالان فضای مجازی ابلاغ فرمودند. در میان این هفت فرمان شاید اولین باری بود که امام خامنه‌ای به موضوع تواصی به حق و تواصی به صبر پرداخته و توجه به تواصی را رمز و راز مانایی و دوام انقلاب اسلامی و خنثی شدن دسیسه‌ها و توطئه‌های شیطانی دشمن برشمردند. جنگ نرم مؤثرترین و کارآمدترین راهبرد نظام سلطه برای براندازی و تغییر رفتار و همسو کردن کشور‌های ناهماهنگ با نیات و برنامه‌های سلطه‌گران است، اما به رغم مزیت‌های فراوانی که نسبت به سایر روش‌ها دارد، از آنجا که از سرعت لازم برخوردار نیست و دولت‌های مستکبر صرفاً به دلیل سرعت بخشی در تسلط بر منابع و ذخایر کشور هدف، از جنگ نرم به‌عنوان آخرین حلقه از راهبرد‌های خود علیه کشور هدف بهره گرفته و عمدتاً تا مجبور نباشند از این راهبرد استفاده نمی‌کنند و از سایر شیوه‌های جنگ سخت و نیمه سخت همچون جنگ‌های نظامی مستقیم یا نیابتی، شورشگری و ضد شورش‌گری، براندازی و ضد براندازی، کودتا و ترور استفاده می‌کنند. جنگ نرم نسبت به سایر شیوه‌ها و روش‌های متعارف در نظام سلطه، دارای مزیت‌های برجسته و انکارناپذیری نظیر «بهره گیری از ظرفیت‌های داخلی کشور هدف»، «بهره گیری از ظرفیت‌های بالای شبکه نفوذ»، «کم هزینه نسبت به سایر روش‌ها»، «رفع اتهام دخالت در امور کشور هدف»، «قابلیت مدیریت افکار عمومی جهانی»، «دوقطبی سازی و چندقطبی سازی مردم»، «سوق دادن اختلافات داخلی به سمت اعتراض، اعتصاب، شورشگری و اغتشاش» و «تصمیم سازی برای مدیران کشور هدف» است. هدف اصلی دشمن در جنگ نرم مردم هستند. دشمن در این جنگ با استفاده از ظرفیت‌های شگرف و فوق‌العاده گسترده رسانه‌ای در عصر اطلاعات (یا عصر رایانه و عصر دیجیتال) اندیشه و ادراک مردم را نشانه رفته و در پی تغییر ادراک و اندیشه، باور‌ها و تفکر مردم است و فضای مجازی مهم‌ترین، پردامنه‌ترین، سریع‌ترین، ارزان‌ترین و توجیه پذیرترین بستر اعمال تغییرات مورد نظر دشمن است. در کشاکش معرکه و گرد و خاک و هیاهو و چکاچک شمشیر‌های نامرئی در جنگ نرم، مردم کشور هدف قدرت تشخیص حق و باطل از یک‌سو و عنان اختیار از سوی دیگر را از کف داده به جای دشمن، دیوانه وار و عجولانه، هم‌دیگر را آماج تیر‌های زهرآگین خود قرار می‌دهند. چاره کار در ایجاد موج امید و افزایش بصیرت است که در غیراین صورت، در جامعه نا امید و بی بصیرت ایمان، باور، اعتقاد، امید، آرامش، اعتماد و به طور کلی همه سرمایه‌ها و داشته‌های فرهنگی مردم به دست خودشان نابود می‌شود و مردم در یک جامعه افسرده، مرعوب، مضطرب، خسته، بی انگیزه، ناراحت و مأیوس، از ترس دشمن به دامن دشمن پناه برده و آزادی، استقلال، غرور و عزت خود را پیش پای دشمن فدا کرده و دشمن بدون شلیک حتی یک تیر، با نسل کشی (ژنوسید) فرهنگی، بر آب و خاک و منابع کشور هدف مسلط می‌شود. دشمنی‌های نظام سلطه و مشخصاً امریکا با نظام اسلامی چهار دهه است که هم‌چنان ادامه دارد و غلبه بر دسیسه‌های رنگارنگ دشمن به دو عنصر کلیدی و بسیار مهم «بصیرت» و «استقامت» نیاز است و از همین روست که شیطان بزرگ و دشمن حیله‌گر و درنده خوی غرب در پساجنگ تحمیلی و در دوران جنگ نرم، همین دو عنصر کلیدی را هدف قرار داده است. لازمه حفظ این دو خصوصیت مهم، وجود «جریان تواصی» در جامعه است. اگر زنجیره توصیه به صبر و حق در میان مردم برقرار باشد، احساس نا امیدی، تنهایی و ضعف اراده در جامعه به‌وجود نمی‌آید و جرئت اقدام نیز از بین نخواهد رفت. فراموش کردن تواصی در جامعه، مردم را به دام خمودی، عزلت و انزوای سکولاریزه شدن کشانده و میدان جولان دشمن برای وارونه نمایی حقایق آماده می‌کند. مطالبه رهبری از جوانان برای ورود گسترده به فضای مجازی و به اهتزاز درآوردن پرچم امید و استقامت، علاوه بر توجه معظم‌له به ظرفیت‌های بالای جوانان در فضای مجازی، ناشی از زمین گیر شدن احزاب سیاسی در خاکریز دنیاطلبی و مسابقه ریاست طلبی و تکاثر ثروت و میدان داری نفوذ جریانی در پیکره احزاب سیاسی و سیاستمداران کشور است. حفاظت از آرمان‌ها و اهداف بلند انقلاب و تقویت باور‌ها و ایمان مردم و خنثی سازی طرح‌های دشمن و رسیدن به قله‌های شرف و عزت ملت ایران مستلزم برنامه ریزی افسران جنگ نرم در میدان تواصی به حق و صبر و استقامت است. مردم ایران اگرچه در برابر هم
ه فشار‌ها و تهدید‌های دشمن از تأمین امنیت کشور خاطری آسوده دارند، اما از سوءمدیریت و ناکارآمدی دولتمردان در استفاده حداکثری از ظرفیت‌های فراوان کشور در مواجهه با تحریم‌های دشمن به شدت گله‌مند و ناراحت هستند. در چنین حالتی اگر افسران جنگ نرم میدان تواصی به حق و استقامت را خالی کنند بی تردید دشمن به تحلیل‌های غلط و با دروغ‌های شاخدار به تحریف علل کم توفیقی و بعضاً بی توفیقی کشور در پاسخگویی به نیاز‌های معیشتی مردم و فساد موجود در دولتمردان و افسارگسیختگی تورم و بیکاری پرداخته و مردم را به میدان رویارویی با نظام می‌کشاند. منبع: روزنامه جوان @hr.taraghi
چرا همکاری‌های راهبردی ایران و چین موجب نگرانی غربی‌ها شده است؟ 🔹سند جامع راهبردی ۲۵ ساله همکاری‌های ایران و چین در حالی امروز در تهران توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد که شاهد عملیات روانی غربی‌ها با محوریت «تحریف واقعیت» هستیم. 🔹جریان معاند به دنبال تثبیت این گزاره در افکار عمومی مردم ایران است که؛ جمهوری اسلامی چون نمی‌خواهد از مواضع خود در برابر غرب کوتاه بیاید در دنیا منزوی شده لذا چاره‌ای جز فروختن خود به چین ندارد!! 🔹همان‌قدر که راهبرد «مقاومت فعال» و ایستادگی در برابر زورگویی غربی‌ها در راستای منافع ملی است، مشارکت با کشورهای دیگری که اراده زورگویی نداشته و از موضعی برابر وارد همکاری می‌شوند هم در راستای منافع ملی است. 🔹اتفاقا اگر جایی برای خرده گرفتن باشد، باید به دیرهنگام بودن اتفاقاتی از این دست و بیش از اندازه معطل غربی‌ها شدن خرده گرفت. 🔹اگر ایران، کشوری ناتوان و منزوی بود و جایگاهی در هندسه جدید قدرت در نظام بین‌الملل نداشت، طبعا دلیلی برای این حجم از عصبانیت دشمنان وجود نداشت./ تسنیم @hr.taraghi
✅ ای واقعی ترین منتظر، ای استوارترین منتظر، عیدت مبارک باد.. 🇮🇷 با دیده بان ولایت باشید👇 🆔 @didebann
💖ولادت با سعادت حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواحنافداه را به محضر مقام معظم رهبری و همه عزیزان تبریک میگوییم💖
✍️ بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت ۱۲ فروردین؛ روز جمهوری اسلامی 🔻جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت ۱۲ فروردین؛ روز جمهوری اسلامی بیانیه ای صادر کرد که بدین شرح می باشد؛ 🔹سال ۱۴۰۰ که انتخابات های متعددی را در خود جای داده است، از اهمیت بالایی برخوردار است و نکات کلیدی را برای ملت شریف ایران ارمغان می دهد. ◻️ ۱-حضور حداکثری پای صندوق های رای، علاوه بر ایجاد همبستگی اجتماعی، بیشتر از گذشته امید معاندان نظام اسلامی را محو و نابود می کند. ◻️ ۲-نامگذاری سال جاری به نام «تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها» حاکی از آن است که ملت شریف ایران از عرصه های ایجاد نظام و مشارکت های سیاسی، فرهنگی و نظامی به خوبی گذر کرده و با توجه و تمرکز بر داشته ها در عرصه اقتصادی و رفع موانع این مسیر، شرایط پیشرفت همراه با عدالت نظام اسلامی را می‌بایست فراهم آورد. ۳-مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی به خوبی نشان داده‌اند که در زمان های حساس و لازم از انقلاب اسلامی حمایت می کنند. شکرانه این نعمت از سوی زمامداران امور کشور این است که شرایط زندگی مناسب و در شأن شهروندان جامعه اسلامی ایران را فراهم آورند و از هرگونه تبعیض و بی‌عدالتی دوری جویند. ◻️ ۴-راهبرد دشمن در سال جاری و با توجه به شرایط جهانی و منطقه‌ای، ایجاد یأس و ناامیدی به ویژه از طریق فضای مجازی است. ◻️ ۵-از تمامی کسانی که قصد شرکت در انتخابات و قبول مسئولیت های مختلف را دارند می‌خواهیم اولاً بر اساس تکلیف عمل نمایند. ثانیاً به زوایا و شرایط مسئولیت آگاهی یابند. @HawzahNews @hr.taraghi
هانتیگتن:💥 *نزدیکی تمدن اسلامی شیعی و کنفوسیوسی (نماینده اصلی این دو تمدن یعنی ایران و چین) مهمترین تهدید تمدن غربی است.* بر اساس نظریه هانتینگتون بر اساس نظریه هانتینگتون نزدیکی تمدن اسلامی شیعی و کنفوسیوسی (و نماینده اصلی این دو تمدن یعنی ایران و چین) مهمترین تهدید تمدن غربی است. در ادامه بخشی از نظریه جنگ تمدن های هانتیگتون بیان شده و توضیح مختصری از اثر موافقت نامه ایران و چین بر تمدن غربی در این غالب بیان می شود. هانتینگتون در سال ۱۹۹۶ تئوری خود را با انتشار کتابی به نام «برخورد تمدن‌ها و تغییر جهان» گسترش داد. البته این اصطلاح اولین بار توسط برنارد لوئیس در مقاله با نام بنیان خشم مسلمانان مطرح شد. از نظر هانتینگتون «پس از جنگ سرد، دولت¬های ملی به عنوان قوی¬ترین بازیگران صحنه¬ی جهانی باقی خواهد ماند؛ اما برخوردهای اصلی در سیاست جهانی، میان تمدن¬ها بروز می¬کند. برخورد تمدن¬ها وجه غالب سیاست¬های جهانی را تشکیل خواهد داد و در آینده خطوط گسل میان تمدن¬ها مرز نبرد میان آنها است» (هانتینگتون، 1380؛ 361 به نقل از رضایی، 1389: 180). از نظر هانتینگتون تمدن یک هویت فرهنگی است. هانتینگتون در تئوری خود تمدن‌های جهان را به چهار حوزه تمدنی اصلی تقسیم می¬کند. تمدن غرب مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن کنفوسیوسی و تمدن هندویی. به طور جزیی¬تر هشت تا نه تمدن را در جهان فعلی به عنوان تمدن¬های اصلی نام می¬برد که عبارتند از: تمدن غربی، اسلامی، کنفوسیوسی، ژاپنی، هندو، ارتدکس، اسلاوی، امریکای لاتین و آفریقایی (همان: 364). هانتیگتون در خصوص علل برخورد تمدن¬ها دلایل زیر را دخیل می¬داند: • اختلاف تمدنها اساسی است • خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است • تجدید حیات مذهبی وسیله‌ای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است • رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدن‌ها گردیده ‌است • ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند • منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است • خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است. بر أساس نظریه هانتیگتون بیشترین احتمال درگیری غرب با تمدن اسلامی و کنفوسیوسی است. از طرفی کمترین خطر درگیری تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی است. با توجه به این دو نتیجه است که هانتینگتون خطر ایجاد ارتباط فراگیر میان تمدن اسلامی و کنفوسیوسی را بزرگترین عامل خطر برای تمدن غربی می¬داند. در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار داده‌است، که در قرن آینده رویا‌رویی و برخورد جدی بین تمدن¬های گوناگون و از آن جمله برخورد تمدن¬های غرب با اتحاد تمدن¬های اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. هانتینگتون برای اثبات «خطر اسلام» نتایج نظرسنجی انجام شده در آمریکا را منتشرنمود. نظرسنجی که طی آن اکثریت پرسش¬شوندگان به این گمان بودند که خطری به نام خطر اسلام، وجود دارد. از زمان انتشار نتایج این نظرسنجی ظاهرا بسیاری از مردم بدان اعتقاد پیدا کرده¬اند. قابل توجه است که هانتینگتون سه کشور ایران، چین و عراق را بزرگترین تهدیدبرای ایالات متحده می¬داند. بر أساس این نظریه می شود به راحتی متوجه شد چرا موافقت نامه ای بین ایران و چین تا این حد از طرف امریکایی ها در خارج از کشور و نفوذی های داخلی خطرناک است. بر این أساس پیش بینی می شود امریکا از ابزارهای فشار یا تشویق مثلا تهدید طرفین و در عین حال دادن امتیازاتی به دو طرف تلاش کند تا این موافقت نامه را تضعیف کند. البته راهکارهایی چون فشار از درون از طرف نفوذی های غربی و ایجاد اغتشاش از طرف هواداران غربی داخلی نیز دور از تصور نیست.در ادامه بخشی از نظریه جنگ تمدن های هانتیگتون بیان شده و توضیح مختصری از اثر موافقت نامه ایران و چین بر تمدن غربی در این غالب بیان می شود. هانتینگتون در سال ۱۹۹۶ تئوری خود را با انتشار کتابی به نام «برخورد تمدن‌ها و تغییر جهان» گسترش داد. البته این اصطلاح اولین بار توسط برنارد لوئیس در مقاله با نام بنیان خشم مسلمانان مطرح شد. از نظر هانتینگتون «پس از جنگ سرد، دولت¬های ملی به عنوان قوی¬ترین بازیگران صحنه¬ی جهانی باقی خواهد ماند؛ اما برخوردهای اصلی در سیاست جهانی، میان تمدن¬ها بروز می¬کند. برخورد تمدن¬ها وجه غالب سیاست¬های جهانی را تشکیل خواهد داد و در آینده خطوط گسل میان تمدن¬ها مرز نبرد میان آنها است» (هانتینگتون، 1380؛ 361 به نقل از رضایی، 1389: 180). از نظر هانتینگتون تمدن یک هویت فرهنگی است. هانتینگتون در تئوری خود تمدن‌های جهان را به چهار حوزه تمدنی اصلی تقسیم می¬کند. تمدن غرب مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن کنفوسیوسی و تمدن هندویی. به طور جزیی¬تر هشت تا نه تمدن را در جهان فعلی به عنوان تمدن¬های اصلی نام می¬برد که عبارتند از: تمدن غربی، اسلامی، کنفوسیوسی، ژاپنی، هندو، ارتدکس، اسلاوی، امریکای لاتین و آفریقایی (همان: 364). هانتیگتون در خصوص علل برخ
ورد تمدن¬ها دلایل زیر را دخیل می¬داند: • اختلاف تمدنها اساسی است • خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است • تجدید حیات مذهبی وسیله‌ای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است • رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدن‌ها گردیده ‌است • ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند • منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است • خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است. بر أساس نظریه هانتیگتون بیشترین احتمال درگیری غرب با تمدن اسلامی و کنفوسیوسی است. از طرفی کمترین خطر درگیری تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی است. با توجه به این دو نتیجه است که هانتینگتون خطر ایجاد ارتباط فراگیر میان تمدن اسلامی و کنفوسیوسی را بزرگترین عامل خطر برای تمدن غربی می¬داند. در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار داده‌است، که در قرن آینده رویا‌رویی و برخورد جدی بین تمدن¬های گوناگون و از آن جمله برخورد تمدن¬های غرب با اتحاد تمدن¬های اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. هانتینگتون برای اثبات «خطر اسلام» نتایج نظرسنجی انجام شده در آمریکا را منتشرنمود. نظرسنجی که طی آن اکثریت پرسش¬شوندگان به این گمان بودند که خطری به نام خطر اسلام، وجود دارد. از زمان انتشار نتایج این نظرسنجی ظاهرا بسیاری از مردم بدان اعتقاد پیدا کرده¬اند. قابل توجه است که هانتینگتون سه کشور ایران، چین و عراق را بزرگترین تهدیدبرای ایالات متحده می¬داند. بر أساس این نظریه می شود به راحتی متوجه شد چرا موافقت نامه ای بین ایران و چین تا این حد از طرف امریکایی ها در خارج از کشور و نفوذی های داخلی خطرناک است. بر این أساس پیش بینی می شود امریکا از ابزارهای فشار یا تشویق مثلا تهدید طرفین و در عین حال دادن امتیازاتی به دو طرف تلاش کند تا این موافقت نامه را تضعیف کند. البته راهکارهایی چون فشار از درون از طرف نفوذی های غربی و ایجاد اغتشاش از طرف هواداران غربی داخلی نیز دور از تصور نیست.
‏عکس از حمیدرضاترقی