#کسری_بودجه_و_راه_های_پیش_رو
✍ دکتر علی سعدوندی
چه بخواهیم یا نخواهیم کسری بودجه دولت یک حقیقت عینی است و کاهش نخواهد یافت مگر آنکه در بودجه جاری و ریخت و پاش ها صرفه جویی صورت گیرد. اگر دولت بنا داشته باشد که در بودجه جاری صرفه جویی کند باید قیمت های نسبی را آزاد کند. دقت شود که چون کسری بودجه دولت اولین مقصر رشد نقدینگی و تورم در بلند مدت است پس آزادسازی قیمت ها یک سیاست ضد ابرترومی در بلند مدت است هر چند در کوتاه مدت نمود تورمی داشته باشد.
و اما کسری بودجه دولت را می شود از سه طریق جبران کرد:
(#اول) استقراض مستقیم از بانک مرکزی که در قانون 5 ساله سوم غیرقانونی اعلام شد. البته این سیاست منع و تحریم، همان قدر موثر است که منع استفاده از تجهیزات ماهواره ای و منع ورود به تلگرام جدی گرفته شده است.
(#دوم) سیاست مطلوب دولت مستقر: استقراض از شبکه بانک های تجاری که در نبود بازار شفاف و نقدپذیر اوراق دولتی با یک تاخیر موجب اضافه برداشت از بانک مرکزی حواهد شد و اتفاقا چون به تضعیف تراز جریان نقد بانک ها می انجامد آثار مخرب این سیاست از کسری بودجه دولت به کل بدنه اقتصاد منتقل خواهد شد.
(#سوم) افزایش نرخ ارز که به افزایش ذخایر خارجی بانک مرکزی می انجامد و لاجرم پایه پولی را افزایش داده و اگر چنین شود تورم زاست.
در این میان سیاست سوم به دو دلیل ارجح است:
#اولاً.افزایش نرخ ارز دولتی آثار جانشینی و درآمدی در ساختار بودجه دولت در پی خواهد داشت که نتیجه نهایی آن مصرف بیشتر تولید داخلی در برابر واردات خواهد بود. از آنجا که دولت مصر به تامین کالاهای اساسی است افزایش نرخ ارز دولتی به خودکفایی کالاهای اساسی می انجامد در حالی که در چند دهه گذشته به سبب سیاست های تثبیت قیمتی وابستگی کشور به واردات کالاهای اساسی رو به فزونی بوده است.
#دوماً. اگر افزایش نرخ ارز به انباشت بیش از پیش ذخایر خارجی بانک مرکزی منتهی نشود آنگاه این سیاست آثار بلند مدت (ابر)تورمی به جای نخواهد گذاشت. تثبیت و تحدید ذخایر تنها زمانی ممکن است که تقاضای ارزی کشور در نرخ های بالای ارز نه تنها کاهش نیابد که افزایش یابد. البته مصارف عمومی و خصوصی کالای خارجی با افزایش نرخ، کاهش محسوس خواهد یافت پس چگونه ممکن است همزمان با افزایش نرخ ارز دولتی با افزایش تقاضای ارز اقدام به تثبیت ذخایر ارزی (بخوانید پایه پولی ایضا بخوانید تورم) نمود؟ پاسخ تنها در سه کلمه خلاصه می شود: «#تشویق_خروج_سرمایه».
اگر خروج سرمایه در نرخ هایی بالای نرخ تعادلی ارز صورت گیرد نه تنها مضر نیست بلکه به تثبیت نرخ تورم کمک خواهد کرد. در این میان اگر خروج سرمایه تشدید شود و بانک مرکزی از ذخایر خارجی موجود استفاده کند با بلوکه سازی بخشی از پایه پولی روند رشد نقدینگی تا حد زیادی معکوس خواهد شد. و نیز اگر خروج سرمایه در نرخ های بالای نرخ تعادلی از محل ذخایر بانک های تجاری تامین شود سود حاصله صرف ذخیره گیری معوقات و افزایش سرمایه خواهد شد و نظام بانکی پس از سال ها به فعالیت عادی خود باز خواهد گشت.
بنابراین به رغم آنکه خروج سرمایه در کشور یک تابو شده است باید بدانیم اتفاقا راه علاج بحران های دوقولوی ابرتورم و هجوم بانکی تشویق خروج سرمایه و نه تحدید آن است. اجتناب از خروج سرمایه آب در هاون کوبیدن است پس به جای سیاست همیشگی «منع» باید با این پدیده برخوردی معقول داشت. البته نرخ ارز برای خروج سرمایه نقش کلیدی در نتایج این سیاست ایفا می کند چرا که اگر این نرخ زیر نرخ تعادلی باشد در واقع اقتصاد به خروج سرمایه سوبسید می دهد (همان سیاستی که از دهه 50 تا کنون به جد دنبال می شود). بنابراین اگر نرخ ارز بالای نرخ تعادلی قرار گیرد این تفاوت در واقع مالیاتی است که دولت از خروج سرمایه و قاچاق دریافت خواهد کرد.
#کانال_تحلیلی_سیاسی_صراط
@hr_taraghi
#مسیر_جاده انقلاب در #چهل سالگی چگونه است؟
✍دکتر عبدالله گنجی
در چله انقلاب اسلامی یکی از مهمترین مسائلی که باید مورد کنکاش و تأمل قرار گیرد این است که اکنون در کجای #مسیر_انقلاب_اسلامی هستیم؟ مختصات آن چیست؟ به اندازه پیمودهایم؟ تند رفتهایم؟ کند شدهایم؟ در جادهایم؟ منحرف شدهایم؟ در مسیر مستقیم در حرکت هستیم؟ در جاده به خواب رفتهایم یا در جهت معکوس در حرکت هستیم؟
برای فهم این موضوع که در کجای مسیر هستیم دانستن سه پیش نیاز لازم و ضروری است و هرگونه تحلیل نسبت به موقعیتی که ایستادهایم بدون توجه به این سه پیشنیاز از دقت و صحت برخوردار نیست.
#اول:
✅قیاس دستاوردهای انقلاب اسلامی با گذشته است. این مهم را میتوان هم در بعد کیفی مانند وحدت، عزت، غرور ملی و استقلال و هم در بعد کمی شاخصهای توسعه را با آمار و عدد ریاضی با ۵۷ ساله دوران پهلوی مقایسه نمود.
#دوم:
✅موانع و مشکلات در مسیر انقلاب را نمیتوان لحاظ نکرد و محل استقرار فعلی را مورد نقد قرار داد. موانعی که حضرت امام میفرمود: به خاطر آن مجبور شدهایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم یا حوادثی که از آن بهعنوان «حوادث کمرشکن بعد از پیروزی» یاد میکرد بسیار زیاد هستند.
#سوم:
✅امکان تحقق آرمانها و اهداف در بستر زمان. آیا میتوان همه مطلوبهای مدنظر را در یک پروسه چهلساله محقق کرد یا بارور شدن بسیاری از آرمانها نیاز به زمان بلندمدت و تجربهآموزی بیشتر دارد؟
با لحاظ سه پیشنیاز مذکور باید به این پرسش پاسخ داد که اکنون کدام یک از گزینههای زیر در خصوص انقلاب اسلامی صادق است.
۱- ☑️تحقق اهداف ۲- ☑️توقف ۳- ☑️تحریف ۴- ☑️استحاله ۵- ☑️کند شدن شتاب حرکت انقلاب
۱- #تحقق_اهداف_انقلاب_اسلامی:
به چه میزان اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی محقق شده است؟
از مهمترین اهداف محقق شده انقلاب اسلامی استقلال سیاسی ایران بعد از ۲۰۰ سال تحقیر و وابستگی است.
تبدیل شدن به قدرت منطقهای از یک قدرت وابسته از دیگر اهداف محقق شده است. تحقق آرمان امام مبنی بر تشکیل
« #بسیج_جهانی_اسلام» که در واکنش به شکلگیری داعش انجام شد از دیگر اهداف محقق شده است. حرکت در مسیر خودکفایی در بسیاری از شاخصهای خرد و کلان همچون پزشکی، نظامی، فناوری، سدسازی، سیمان، فولاد، مواد غذایی، ارتباطات، برق، آب و جاده نیز نشان از رشد صدها برابری در طی ۴۰ سال است مهمترین شاخص عدالت در چهل سال گذشته رشد طبقه متوسط نسبت به دوطبقه پایین دست و بالادست اقتصادی است که این طبقه اکنون حرف اول را در کشور میزند.
۲- #توقف:
به جرئت میتوان گفت: انقلاب اسلامی بهرغم فشار همهجانبه و پیچیده دشمنان در هیچ جبههای مغلوب و شکستخورده #نیست. موانع، خیانتها، دشمنیها و محرومسازی در برخی حوزهها روند را کند نموده است، اما در هیچ بعد از ابعادی که شعار دادهایم متوقف و مسکوت نیستیم.
۳ #تحریف:
بعد از رحلت حضرت امام و خصوصاً در ۲۰ سال اخیر بسیاری از نخبگان خسته شدند و به دگردیسی و تجدیدنظرطلبی روی آوردند و تلاش نمودهاند از امام و انقلاب اسلامی تفسیری ارائه دهند که با استانداردهای غرب همسو و همخوان باشد تا غرب ما را به رسمیت بشناسد. بخشی از نخبگان سابقاً انقلابی نوعی مبارزه با نظام را با هدف فروکاستن اهداف انقلابی، اسلامیت نظام با هدف حرکت در مسیر استانداردهای غرب شروع کردند. تفسیر جمهوریخواهانه و دموکراسیخواهانه از امام و خلاصه کردن ۲۲ جلد صحیفه امام در عبارت
« #میزان_رأی_ملت_است» تلاشی بود تا بخشی از هویت امام را پنهان نمایند که موفق نشدند. بعد از امام در صف یاران انقلاب دوگانه رفاه-مبارزه شکل گرفت و کم کم این دو به آرایش علیه هم رسیدند. بخشی انقلاب را پایانیافته و لذتگرایی را توصیه و خانوادههای خود را نیز در این میدان بهنظاره نشستند و بخشی دیگر همچنان به صراط امام مبنی بر «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم» مصداق «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» شدند برخی درصدد تفسیری از انقلاب برآمدند تا بتوانند خانواده و منافع خود را با آن سازگار نمایند و برخی که نتوانستند در تحریف موفق شوند، جلای وطن کردند. اما
ادامه در پست بعد...