گاهی روحم هزاران تکه می شود و از هر تکه چشمه ای پیوسته و متصل بهم جاری می شود .. هر کدام به ظاهر آینه ای خرد شده است اما برای یک نگاه، در عین شکستگی گویی یک پارچه و وحدتی در آن نهفته است .. این شکستی زیباست و این زیبایی جوانه هایی شده که شکوفه هایش روح های تشنه و طالب را سیراب می کند و در روح های مرده نیز شوق و طلب خلق می کند و آن ها به میزان دویدنشان نیز معنا میابد ..

مراقبِ حضور اغیارها در قلوب باشید تا چشم‌های‌تان غبارآلوده نشوند، با زیاد شدنِ حضورشان قلب خودش را گم می‌کند..

چه قدر کوچک‌ند ، آن‌ها که حس‌های قلب‌شان را به غیر‌ها می‌فروشند و تپش‌های زیبای قلب‌‌‌شان اسیرِ تاریک‌خانه‌‌ی شهرهای خاموش می‌شود ..

أَحْيِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ .. مراقب‌ طبیبِ دل باشید.

أنتَ الَّذي أزَلتَ الأَغيارَ عَن قُلوبِ أحِبّائِكَ حَتّى لَم يُحِبّوا سِواكَ.. ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ؟!ومَا الَّذي فَقَدَ مَن وَجَدَكَ؟! لَقَد خابَ مَن رَضِيَ دونَكَ بَدَلاً اين تويى كه اغيار را از دل‌هاى دوستانت زدودى تا آن كه جز تو را دوست نداشتند .. آن كه تو را از دست داد ، چه به دست آورد ..؟ و آن كه تو را يافت ، چه از دست داد ..؟ آن كه جز تو را به جاى تو پذيرفت زيان كرد.. _ امام حسین(ع)

این کربلاست که هنوز جریان دارد و در آن شهر آسمانی شهید متولد می شود و این تفسیر قافله‌ی عشق است که در پیوندی که با تاریخ دارد برای تمام ابعاد حضور انسانی ، مجاهد تربیت می‌کند ، این ارث نهضتِ حسین است .. ما امروز برای خیبرسازی دیگر آماده می‌شویم ، تربیت می‌شویم ، تا این تولدِجریان ساز تاریخ را با انتقام خون مظلوم رقم بزند ..

روح مستعد بهترین گیرنده‌ی پیام‌های آسمان معانی است، تا آن را در زبان‌های چندگانه‌ی حضورخویش‌به‌اشتراک بگذارد ..

هر انسانی زمان خودش را دارد .. این زمان همان مسیری است که انتظارش را می‌کشند تا به آغوشِ امنِ قدیمی که نیکی‌اش همیشگی‌ است، وصل شوند .. این ها کیفیتِ ابدیت حضورشان را با شهادتشان معنا کردند .. (از اینجا👈 بخوانید)

هر انسانی یک روز زندگی می‌کند ، شاید به ظاهر طلوع ها و غروب های زیادی را لمس کرده باشد ، در واقع این کیفیت پیچیده‌ی زمین است که در ارتباط با ماه و خورشید طلوع و غروب و باران ، فصل ها و شب ها و نسیم ها و باد ها و ابرها و سحر ها و هزاران اتفاق دیگر را پدید می‌آورد تا با انسانِ خویش حرف بزند که در اعماق وجود این حادثه ها تفسیری از حقیقتِ عظیمِ ازلیِ ابدی میان خود انسان وجود دارد که روح و نفس انسان با آن عمیقا مرتبط است .. ای انسان تو یک طلوع و یک غروب بیشتر نداری .. و تمام زندگی‌ات خودش را در کیفیت این حضور خود معنا می‌کند و در غروب‌خودش را نشان می‌دهد شاید غروب تو، مرگ باشد و شاید حیات باشد و شاید طلوع فجر باشد و شاید .... و چه قدر تفاوت تفسیر ها ، حادثه ها را می‌سازد و از میان این حادثه ها چه انسان هایی زود غروب می کنند، زود تر از آن معنای هستی‌شان ، نیست می‌شوند و هزاران نفر را هم به وادی غروبِ وحشتناک‌شان فرا می‌خوانند، این غروب ها عین جهنم است و برخی هستند که حضورشان مثل زمین است، طلوع و غروب‌‌شان، شب‌های‌شان، همه و همه اش معنای حقیقت حضورشان را می‌دهد ، حضورِ قوی در دنیای غروب های وحشتناک و این لذت بخش است .. طوبی لکم.. این ها انتظار را معنا میدهند .. _انسان #منتظر

#لحنِ‌عیونك ..

عشق محصولی است که باید از محبت های دو طرف در مسیرِ ایثار برای هم ، آن هم آگاهانه خلق شود .. و این یک جوانه‌ی کوچک است که در دیدارهای‌تان باهم، تعهد‌های‌تان، آهسته و‌ سلانه کشفِ اشتراکات‌تان و زیبایی تفاوت های‌تان، شناخت‌تان برای هم، تازه متولد می‌شود،مراقب‌ش باشید، عشق را باید باغبانی کنید..

‌ چه‌قدر قشنگ .. ‌

چه قدر قشنگِ جستجو کردنِ کلمه‌ی دوست دارم توی کانال ترنمات ..

تنها .. ، کلمه ای‌است که دوست دارم از این نگاه خرج بشود ..

تپش های قلب ، حس های شیرینی که وجود رو متلاطم می‌کنه و ضربان قلب رو تند می‌کنه‌،لمس بدن ، نگاه و شنیدنی‌ها و دیدنی ها ، باید مراقب‌ش باشی تا برای یک نفر به وقت‌ش از #نگاهِ_ابی_عبدلله خرج شود .. ‌

خودتان‌را‌به قلب‌ِ محزونِ نگران‌ش بسپارید، خوب امانت‌داری است ..

در این دوران روح‌های سرماخورده و تب کرده ، و اندام های روحیِ بی قرار ما شاهد هر روز کوچک شدن اعتماد‌های سازنده‌ی درون به #نگاهِ_ابی_عبدلله هستیم،هر چه اعتمادها کمتر می‌شود نشان از کوچک بودن‌مان می‌دهد ..

و سلام به دردهایی عمیق که وجود دارد، اما ازش بی خبریم ..

میان اشک‌ها، گل های شکوفا شده را می‌چینند تا عطر مجاهده‌شان به سایر سرزمین‌های روح نیز برسد ..

وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا .. حس و حالم حضورم طعمِ معنایی از پیر شدن گرفته است ، هنوز برای درک حضورت آمادگی ندارم .. مانند زکریا غیرممکن‌ش را برای آرزوی من ممکن کن .. ! آیه‌های پیری در میان من شعله‌های‌ش هویدا شده است و هنوز اثری از تو نیست این سختیِ نبودن ، با نفس های حضورش طعمِ آرامش می گیرد .. #ای‌رویای‌ِجمیل سوره مریم آیه ۴

کجاست آن روحِ هنگام شروعِ محرم ..

این خاصیت دنیای روزمرگی است که مرگ تدریجی، خودواقعی‌مان را تبدیل به نسخه‌ی روزانه‌ی‌ما می‌کند .. ‌