هدایت شده از کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
من به این باور رسیده ام
که صحنه گردان تمام زندگی ام
همان صحنه گردان عاشورای حسین
و سختی های از گودی قتلگاه تا شام
حضرت زینب و همان صحنهگردان
نماز شبهای نشسته ی زینب و همان
خدای نیل برای موسی و خدای مریم
هنگام تولد عیسی و کوچه های مدینه برای
علی است .. بهش اعتماد دارم ..
ما همه در حال سفریم ..
تنها .. نخ تسبیح سفر ؛ درک
عمیقِ حسِ حضور یک حقیقت
است که به انسان احساس مراقببودنِ¹
کامل را میدهد ..
¹؛ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ..
همین یک فَقَرِ برای تمام ابعاد آدمی
کافی است اگر واقعا لحاظ شود ..
برای من روحی قرار داده ای
که مننمیخواهم دگرگونی های
وجودش برای چیزی غیر از
#نگاهِ_ابی_عبدلله باشد ..
خاصیتِ نوشتن و تخلیه آنچه در وجود
هست نوعی خنکای آرامش برای ذهن
آشفته را فراهم میکند اما پیداکردن
راهِحل و جهت به علت آشفتگی ها درکنار
نوشتن بسیار مهم ازخود آن نوشتن است..
اما شرحِماجرای خودم برای نبودنهای
تو ، در آن زمان هایی که باید بیشتر از
همه میبودی و من اجازه ندادم.. کمک
میکند برایِ ایجاد احساسِملموس وجودِ
تو در خودم_ نوشتن از تو _ اینجا روح
را به پرواز در آسمان کربلا در می آورد ..
#نگاهِ_ابی_عبدلله
من از شرحِخودممینویسم
تا با اکتشافِ از اعماق وجودم
نبودن های تو را ، بود کنم ..
خوب بودن روزهای ما به معنای
بدون استرس بودن در آن روز نیست .. !
بلکه به ایجاد حس ملموسِ تغییر در جهت
آینه شدن برای خداست .. تا وجهِرب شویمو
بوی بهشت[حسین] او را بدهیم، نه جهنمش را .. !
[ده شب آخر میقات موسی _ سحرهایی که
نباید از دست برود .. کمی سخت شد .. ]