eitaa logo
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
4.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
504 ویدیو
15 فایل
حرفٌ في گلبٍ "ھ.." 🌿 "جَهادٌ حتی الشَّهادة" جنگلِ‌حالِ احوالاتِ‌ فکرِشیخِ‌ترنّمات لي مع أللهِ حالةٌ .. هامَ قَلبي إلى سيّد الشُهداء.. کلبه‌مون؛ @taranom_pm کپی: به دلت رجوع کن .. آقایِ‌تنها.. @Tarannomat_admin کتابخوان‌مون؛ @book_eat
مشاهده در ایتا
دانلود
51.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[🎧] گَلبَم🌿 حتما با هندزفری گوش کنید.. مݩ خستگی‌هام رو با یه سری چیزا¹ بر‌طرف میکنم و انــرژیِ ادامه‌ دادن مسیررو ازشون میگیرم..یکی‌از اونا این ۵ دقیقه‌ی نورانیِ.. ¹؛اینا روداشته باشید حکــم انرژی و باطری ذخیره شــده رو داره @tarannomat •°🌿
آه .. بعد تو دنیا هیچ معنایی ندارد ..
آه .. بعد تو دنیا هیچ معنایی ندارد .. _عکس : شاید مربوط به شهید زاهدی باشد.
چگونه چشم های‌ت را بسته ای .. ؟ برای من هنوز تو زنده ای .. ؟ این رگ‌ها و نبض ها و تلاطمی که از درون به قفسه‌ی سینه‌ام می‌کوبد ، مرا در آرزوی تو حیات داده است .. ! من با تو جریان دارم .. ای بال پروازِ شاه‌پرک‌های میان باغستانِ من، ما مشتاق آغوشی که تو آن را اجابت کرده‌ای شده‌ایم ، این اشک‌های من راز در آن چشم‌ها بود .. ‌
سلام بر دل های یتیم شده ، این دل‌های یتیم شده بوسه‌ و نوازش گرم و آغوش لطیفِ مادر را می‌خواهد .. ‌
جریانِ تجمع آشفتگی و اغتشاش با بی‌‌خیالی و بی‌دردی در کلماتِ جاریِ از کوچه‌‌پس‌کوچه‌های روحِ این شهر! ترسی که مدتی گوشه‌ای از وجودم در سرمای وجودش و بدون پتو نفس می‌کشید را بیدار و شروع به قدم زدن کرده است،گویا تصویر مرگ تدریجیِ یک رویا را صدای نخل‌ستان و کبودیِ چهره‌ی ماه هویدا شده ، میانِ من امید‌ها لایه‌لایه‌ مثل تشکیلات حزب الله است ، همیشه این مکتب ، جوهرِ حس‌هایم بوذه، اما ترسی در وجودم ایجاد کرده که من سختِ لطیفِ با ملاحتِ طبعِ در متنانت آمیخته را بهم زده .. نکند ما نردبانِ کج آن رویای جمیل شویم .. ! آن ترس خاموشیِ بخش عظیم شهری‌ست که سیاه‌پوشان و کلاس درس فقه خوانان‌ش گویا هوای نفس کشیدنِ اهالی شهر را نداشته‌اند .. و ما تک تک مان مسئولیم چون آشفتگی و بی‌خیالی نباید شبستان قلب های مردم شهر را تسخیر کند ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
‌ ‌ ‌ چه کسی می‌تواند شما را تحقیر کند .. ؟ در حالی که خداوند متعال به شما عزت و شرف داده است .. شما را محبوبِ قلوب کرده و در میان روح ما قرار داده و این حضور شماست که به ما هم عزت داده و ما را عزیز کرده و سبب حیات ما شده است.. ‌ ‌
روح‌های بزرگ احاطه‌ی به زمان دارند، وقتی یاد‌شان می‌کنید، نزد شما حاضر می‌شوند و میفهمند شما را، حس‌های‌تان و باورهای‌تان را مثل طعمِ غذا، می‌چشند، درک می‌کنند، زیاد در قلب و روح و نیت و نگاه و رفتار‌تان، سید را،شهدای عزیز مکتب اسلام را ، بهشتی‌اش را ، مطهری‌اش را، اندرزگو‌ی‌َش را، قاسم عزیز‌ش را، سیدمقاومت‌‌ش را، یاد کنید ، تا به شما تشخصِ خاصِ مکتب را بدهند تا در رگ و گوشت و پوست و استخوان دمیده شوند .. آن‌ها خوب می‌فهمند و نگاه‌شان را در این رفت و آمد های روحی و شوقی ، تقدیر ما می‌کنند .. این مسیر معنا شدن من است ، شما را نمی‌دانم.‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من بعد از تو دیگر ، منِ قدیم نیستم .. تو مرا تربیت کن که چشم و زبان و گوش تو باشم ..تک تک حضور‌های‌م میان مردم را دقت می‌کنم، من بخشی از تو هستم، باید بوی عطر چشم‌های چون ماه‌ت را به قلب‌های آن‌ها مثل حضور لبخند حاج قاسم بچشانم .. و مردم هم بخشی از تکه‌های من هستند ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
هیچ‌وقت دو روح مثل هم نیستند ، اگر روبه‌روی شمابنشیند و شماحتی درکش کنید ، باز نمی‌توانید در او باشی
‌‌ ‌من از حس های قوی تو که پر می‌شوم، باید در مسیر آن‌ها حرکت کنم و از خاطره‌های حضور آن حس‌ها، انگیزه برای زمانی که نیستند بسازم، من باید بدون آن‌ها با رفتارها و باورهایم‌ علت حضور قوی و‌مجدد و مستمر‌شان شوم تا در این باغستان آماده بهترین میوه را با حضورشان بچینند و این آغوشِ وصال ، چشیدنی‌ست .. ‌ ‌
ماذا لو ؟ (1)-mc.mp3
1.32M
چگونه باشد حالم، که در میان ماه ربیع ، محرم شده‌ام ..
هنگامی‌که‌شهید‌هم‌می‌شویم،پیروزیم.. ‌
‌ سرچشمه‌های نیاز‌های ما در اعماق گذشته‌‌های قدیمیِ ما و لایه‌های‌مان درون‌ و بیرون‌ما جای دارد ، باید آن‌ها را در همه حال کشف کنیم، برخی از آن‌ها خودشان سوی‌ما می‌آیند و برخی ما باید برویم و هر دو مسیر راهِ کشف‌‌مان است .. اینگونه است که مکتب ما نه متزلزل می‌شود و نه شکست می‌خورد این وعده‌ی الهی است که وقتی شما برای او ، او را می‌خوانید شما را حیات می‌دهد و این پیروزی است.. ما فرزندان اشک و جهاد و تکلیفی‌م، نمی‌شود این عهد های عمیق قدیمیِ مستمر و ریشه‌های قوی، باشند و شامل حال غریب و پر تلاطم ما نشود .. ‌
من در مدرسه‌ی سختی‌های دنیا، بدون صحبت با تو ، توان ادامه دادن ندارم .. این حرف‌های تو بر زبان من بال های پرواز مرا می‌سازد .. این همان مسیر تربیتی دنیاست و عبد بودن‌ من است ..
من به فکر کردن پیرامون شما نیاز روحی دارم ، این بخشی از حیات من است، که اگر نباشد جبران نمی‌شود ..
ما نیاز به معنابخشیِ هرروز به افکار و احساسات‌ و تصمیم‌ها و انتخاب‌های خود در مواجهه با دنیای بیرون و‌درون داریم .. این بخش حسّاس شخصیت ماست که در دنیای پر سرعت و حجم زیاد اطلاعات و تکاثر رفت و آمد‌های حسی و روحی و فکری، نیاز به فرصتی برای اندیشیدن و واکاوی و بررسی خود داریم تا با بخشی از وجودمان که زمان آن را با خود برده است،خلوتی کنیم .. اینجا آینه‌ی عبرت ها و تجربه ها و حس‌های خاطره‌‌ساز تشکیل می‌شود تا از غرق شدن در فردای تکاثر لحظه‌ها جلوگیری کند، این مسیر معنا بخشیِ من است ..
اینگونه‌است که فراموشی‌ها کمتر می‌شود و ما زنجیر به شلوغی‌های دنیا نمی‌شویم، خودمان بخش عمیق وجود را اداره می‌کنیم .. ‌
نَحنُ اَبناءُ المُقاوِمَة .. لعیونك يانصرالله.
اشك گاهي براى‌م لبخند مي‌زند و گاهي قدم می‌زند و گاهي اسلحه مي‌شود‌.. این از گرمای وجودي همان لبیك یا حسین است ..