💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن 💠
#خاطرات_شهید_مجید_زین_الدین
✍ قسمت : 4
🕊گمنام گمنام🕊
🌾 یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .
🌾یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر ...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .
اشهد ان لا اله الا الله ...
🌾هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
🌾مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
"مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"
همین!
ادامه دارد
منبع:
http://www.jahannews.com/analysis/390579/%d9%85%d8%a7%d8%ac%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b2%db%8c%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%b9%d8%b1%d9%88%d8%b3-%d8%a8%db%8c-%d8%ad%d8%ac%d8%a7%d8%a8
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@taranom_ehsas
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن 💠
#خاطرات_شهید_مجید_زین_الدین
✍ قسمت : 5
🕊گمنام گمنام🕊
🌾همیشه پنهان کار بود . حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد .
یک بار که به مرخصی آمده بود ، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می کند ، ولی چیزی را بروز نداد . وقت نماز شد . وضو که گرفت ، رفت توی اتاق و در را قفل کرد . از این کارش تعجب کردم . خواهرش که کنجکاو شده بود ، از بالای در ، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می خواند .
مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود ، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم .
🌾یک شب ، مجید به همراه شش نیروی دیگر برای شناسایی وارد خاک عراق می شود . در حین شناسایی ، نیرو های عراقی سرمی رسند .
به محض پیدا شدن سر و کله ی نیرو های عراقی ، همراهان مجید سلاح های خود را می گذارند و فرار می کنند ، اما مجید برای این که هم سلاح ها به دست دشمن نیفتد و هم این که کار شناسایی را تمام کند ، می ماند .
برای این که از چشم دشمن پنهان بماند ، وارد کانالی که در همان نزدیکی بوده می شود . کانالی که پر بوده از آب گندیده و جسد های بوگرفته ی عراقی ها . خودش را در کانال نگه می دارد و بالاخره عراقی ها دور می شوند . مجید هم پس از پایان کار شناسایی به همراه سلاح ها برمی گردد ، اما به خاطر قرار گرفتن در آب آلوده ی کانال تمام بدنش زخم می شود .
زمانی که به خانه برگشت دهان و حتی روده هایش تاول زده بود . به طوری که نمی توانست هیچ نوع غذایی را وارد دهانش کند و تنها مایعات را ، آن هم با سختی زیاد وارد دهانش می کردیم .
ادامه دارد
منبع:
http://www.sahebzaman.org/shohada/shohada-zendeginameh/626-sh-majid-zeynoddin.html
---------------------
http://hamaseh17.ir/fa/hero-details/37/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86/
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@taranom_ehsas
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن 💠
#خاطرات_شهید_مجید_زین_الدین
✍ قسمت : 6
🕊گمنام گمنام🕊
🌾دلش نمی خواست کارهایش جلوی دید باشد . مدتی را که در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود .
آخرین بار که به مرخصی آمده بود ، قبل از رفتن همه ی عکس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند .
و در مقابل پرسش خانواده جواب می دهد که «می خواهم اگر شهید شدم، گمنام باشم.»
همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم .
🌾شهید مجید زین الدین تنها خدایش را می دید و تنها برای او عاشقی می کرد ؛ چرا که او به بی نهایت عشق رسیده بود .
🌾شهید مجید زین الدین ، جوان نوزده ساله ی ایرانی ، ترجمان شجاعت و گذشت ، مردانگی را با تمام وجود به اثبات رساند .
پایان
منبع:
http://www.sahebzaman.org/shohada/shohada-zendeginameh/626-sh-majid-zeynoddin.html
---------------------
http://hamaseh17.ir/fa/hero-details/37/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86/
📢#پیشنهاد_مطالعه
📖 کتاب "شهید مجید زین الدین"، از مجموعه کتاب های "ستارگان حرم کریمه"، نویسنده: لیلا موسوی، انتشارات حماسه یاران
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@taranom_ehsas
هدایت شده از ✍تـرنم احساس💕 رمان
ازعالمی ..پرسیدند..
بالاترین وزنه چند کیلو است.
که یه نفر بزنه وبهش بگن پهلوان؟...
عالم در جواب گفتن بالاترین
وزنه یه پتوی نیم یا 1کیلویی است.که یه نفر بتواند هنگام نمازصبح از روی خود بلند کند.
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کند. باید بهش گفت پهلوان.
» - رسول الله فرموده اند ترک
نماز صبح : نور صورت
ظهر : بركت رزق
عصر : طاقت بدن
مغرب : فايده فرزند
عشاء : آرامش خواب را از بين میبرد.
هدایت شده از 📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
💎پيامبر اکرم صل الله علیه و آله می فرمایند:
✨ خداوند می فرماید:
💫 هرگاه بنده بگويد #بسم_اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال می گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم .
هدایت شده از ایده_عالـے🌿
💎امام على عليه السلام می فرمایند:
✨هر كس با كتاب ها آرام گيرد، هيچ آرامشى را از دست نداده است
📚غررالحكم حدیث 8126
هدایت شده از 🍡اَنیمـــِـہ کــده🌈 (انیمه anime)
💎امام باقر علیه السلام می فرمایند:
✨نیکی کردن به پدر و مادر و صله رحم، عمر را طولانی می کند.
📚 بحارالانوار، ج74 ص8
هدایت شده از 📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
از بهلول پرسیدند:
زندگی آدمی به چه ماند؟
بهلول گفت:
به نردبانی دو طرفه
که از یک طرف ؛ سن بالا میرود
و از طرف دیگر ؛ زندگی پایین می آيد
هدایت شده از ایده_عالـے🌿
🌷صد سلام از من به
🍃دستان پر از مهر شما
🌷صبحِ من،صبح شما،
🍃صبح همه دنیا بخیر
🌷سلام صبحتون بخیر
🍃پنجشنبه تون شاد و زیبا
هدایت شده از ایده_عالـے🌿
💫در تأمین آب، سر سفرهی خداییم. هیچ نقشی در تبخیر آب، تولید ابر، باروری، جابجایی، تنظیم بارش به شکل قطرهای و شیرینیش نداریم.
✨ شما آن را از ابر سپيد بارانزا نازل کردهاید، يا ما نازل میکنیم؟
(۶۹ واقعه)
مطالعه بیشتر 👈 ۵۷ اعراف، ۲۲ حجر، ۴۳ نور، ۲۱ زمر