✍تـرنم احساس💕 رمان
📚 #دختران_آفتاب ✨ 📚قسمت #چهل_وسوم عاطفه- صبر كنين! صبر كنين! ادامه بحث تا اطلاع ثانوي موقوف! راحل
📚 #دختران_آفتاب ✨
📚قسمت #چهل_وچهارم
راحله- خلاصه اين كه اين #خدا نيست كه ما رو #ضعيف_تر از مردها خلق كرده، اين #مَردهان كه ما رو #ضعيف_تر_ازخودشون_خواستن. تمام تلاششون رو هم در طول تاريخ كردن كه اين ضعف به قوت و قدرت بدل نشه. تنها راهش اينه كه ما هم مثل زنهاي غرب به خودمون بياييم و براي به دست آوردن حقوقمون قيام كنيم.
فاطمه نگاهش را به راحله دوخت؛ پُر سوال و مشكوك:
- تو مطمئني كه فقط اين خود زنها بودن كه براي به دست آوردن اين حقوق قيام كردن؟
راحله- متوجه نمي شم؟!
فاطمه- آخه به نظر ميآد كه مسائل اقتصادي و خواست مردها هم در دادن اين حقوق به زن ها، بي تاثير نبوده؟
عاطفه ابروهايش را بالا كشيد، با بهت به بچه ها، نگاههاي بريده اي كرد و گفت:
- من كه گفتم تا خود مردها نخوان، هيچ اتفاقي توي اين دنيا نمي افته؛ حتي وقتي كه زنها بخوان!
فاطمه لبخند كوتاهي زد:
- « ويل دورانت» در كتاب تاريخ تمدّنش گفته، اصل قضيه اينه كه حدود صد سال پيش كه كارخانههاي مختلف در انگلستان به وجود اومدن، انگلستان با كمبود كارگر مواجه شد. زنها هم به خاطر ساده بودن، كم توقّعي و دور بودن ازاخلاقهاي خشونت آميز، مورد توجه كارخانه دارها و سرمايه دارها قرار گرفتن. اما به زنها اجازه نمي دادن پولي رو كه به دست ميآوردن، براي خودشون نگهداري يا خرج كنن.
سميه فقط يك جمله گفت:
- همون غربي كه از رنسانس ديدگاهش تغيير كرده بود، تا صد سال پيش حق مالكيت رو براي زن به رسميت نمي شناخت؟!😏
لحنش گزنده و طعنه آميز بود. راحله چيزي نگفت. احتمالاً حواسش بيشتر به ادامه حرفهاي فاطمه بود:
- به هر جهت به خاطر همين قانون، زنها هم نمي رفتن توي كارخانهها كار كنن تا جيب مردها پرتر بشه. از طرف ديگه، سرمايه دارها كه به كارگرهاي ساده و قانعي مثل زنها نياز داشتن، اين قانون رو به ضرر خودشون ديدن، به همين دليل قانوني رو در انگلستان تصويب كردن كه زن مالك پول خودش باشه. از همين جا بود كه پاي زنها به كارخانهها و اجتماع بيرون از خانه باز شد و از همون موقع، بقيه سرمايه دارهاي اروپايي هم يكي بعد از ديگري، فرياد آزادي و تساوي حقوق زن و مرد رو سر دادن.
فهيمه با حالتي از تاسف گفت:
- پس اون چيزي كه به زنها داده شد، يه امتياز بود، نه حقي كه جزو حقوق اوليه اونها بوده و از اون دريغ شده باشه.
عاطفه ناگهان آخرين كشفش را اعلام كرد؛ آن هم با جوش و خروش عجيبي!
- بچه ها! اين ميون يه چيز ديگه هم هست كه من بهش مشكوكم!
كسي توجهي به عاطفه نكرد، ولي عاطفه ادامه داد:
- معمولاً وقتي كه دو نفر رقيب همديگه ان، اگر امتيازي به يكي از اون دو تا داده بشه، طرف ديگه ناراحت ميشه. مثل خواهر و برادري كه با هم رقيبن. اگه به خواهر امتيازي يا چيزي داده بشه اون برادر حسود فريادش بالا ميره. ولي براي امتياز دادن به زن ها، اين قدر كه مردها دم از دادن آزادي به زن ها ميزنن و شلوغ ميكنن خود زنها چيزي نمي گن؛ يعني اين ميون اين قدر كه گير مردها ميآد، كمتر گيرِ خودِ زنها ميآد!
راحله از كنار چشم نگاهي به عاطفه كرد، ولي چيزي نگفت. هيچ كس حرفي نزد تا وقتي كه فاطمه گفت:
- استادم يه موقع حرف جالبي ميزدن. ميگفتن كه اگر چه از سال ۱۹۲۰ به بعد حركت احقاق حقوق زنان در دنيا اوج گرفت و كارهاي زيادي هم انجام شد؛ از راهيابي زنها به مقامهاي بالاي جامعه تا ورود آزادانه زن به كليه زواياي اجتماعي يا بروز شخصيتهاي برجسته از زنان در عرصههاي مختلف علمي، سياسي، اجتماعي. به طوري كه اين فكر به وجود اومد كه مسئله زن و مشكل زن در جهان حل شده و زن هم دوشادوش مرد از كليه حقوق اجتماعي و نعمات زندگي برخورداره. ولي، اگه ما به عمق جوامع بشري، از جمله جوامع متمدن نگاه كنيم. ميبينيم واقعيت اينه كه زن امروز هم زير بار ستم تحميلي تاريخ قرار داره. حتي زنِ جامعه متمدن!
راحله اعتراض كرد، با تعجب و حيرت:
- اين ديگه چه حرفيه! ما اگه از ستم قديمي به زن حرف ميزديم، به خاطر اين بود كه اون رو از انسان نمي دونستن. از بسياري حقوقها محروم بود. گفتم كه حتي حق حياتش به دست مرد بود. ولي امروز چي؟ امروز زن هم مثل مرد آزاده! پس چطور ميگي كه زير بار ستمه؟!
فاطمه با آرامش خاصي گفت:
- به خاطر اين كه فقط شكلش عوض شده!😊
- من كه سر در نمي يارم...
ادامه دارد....
#نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇
✒️http://eitaa.com/joinchat/1222508549C83b9156ee1
✍تـرنم احساس💕 رمان
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️ 🔸فصل بيست وچهارم🔸 قسمت #هفتاد_ونه فاطمه- وقتي حضرت در مورد ادعاشون ميآ
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #هشتاد
فاطمه- ...بخصوص امروز كه به واسطه پيشرفت تكنولوژي وگستردگي رسانهها زنها راحت تر ميتونن خودشون رو از اين محدوديت نجات بدن.
راحله ديگر حرفي براي گفتن نداشت. انگار تا حدي خيالش راحت شده بود. اما بقيه بچهها قانع شده بودند.
عاطفه وسميه داشتند با همديگر پچ پچ ميكردند.
فاطمه نفس عميقي كشيد:
- بچهها من نمي دونم اين جوابها تا چه حد مي تونه ما رو به فلسفه عميق احكام اسلام راهنمايي كنه يا اين كه تا چه حد ميتونه ما رو راضي كنه. مسلما خيلي به ما كمك ميكنه، ولي شايد بعضي از ما باشيم كه با شنيدن اين جوابها قانع نشده باشيم.👈 ولي يه چيز رو فراموش نكنيم، اين كه #خداوند متعال حكيمه وحكيم هم #كاربيهوده نمي كنه. حتما در هر كار حكيم، #مصلحتوتدبيري هست، حتي اگر ما به اون پي نبريم. جوابهايي رو هم كه ما گفتيم از روز اول نبوده، بلكه در طول تاريخ، از صدر اسلام تا حالا انديشمندان اسلامي با همديگه بحث كردن، فكر كردن واين دلايل به نظرشون رسيده كه مسلما تنها دليل يا دليل قطعي نيست. كما اين كه در اينده هم كسان ديگه اي ميآن ودلايل ديگه اي ميآرن كه ممكنه بهتر از اين جوابها باشه.
👈ولي مسلما #حكمت قطعي اين احكام رو فقط خود #خدا ميدونه و #اوليايش! پس دليل نميشه كه ما فكر كنيم تنها حكمت يا دليل وضع اين احكام همينهايي بود كه ما گفتيم و هیچ. يا اگه دليل حكمي رو نفهميديم فكر كنيم كه اين نقص اونه. نه خير!
#نقص_علم_ماست_نه_اون_حكم. حالا با توجه به اين مقدمه چرا ما با چنين نگاه بد بينانه اي نسبت به احكام اسلامي نگاه ميكنيم وفكر ميكنيم احكامي که راجع به زن در دين اسلام اومده، نقص در دين وتوهين به ماست؟!
💭جوابي نبود. همه سرهايشان را پايين انداخته بودند. نگاه همه به زمين بود. نگاه من هم مثل خودم سر گردان بود. فكر ميكنم حق با فاطمه بود.
او در حقيقت پرده از زخمي برداشت كه در دلهاي همه ما بود. فقط در بعضي سطحي تر وبي خطرتر بود ودر بعضي ديگر عميق وكنه.
فاطمه نگاهش را روي چهرههاي بچهها چرخاند و دوباره به خودش بازگشت. اما اين بار سرش را بلند كرد ونگاهش را مستقيم به بچهها دوخت. انگار ميخواست با نگاهش سرهاي بچهها را بلند كند. صدايش هم بلند بود و مغرور:
فاطمه- ما امروز اين همه راجع به نظرات اسلام صحبت كرديم، چند روز قبل که بقيه نظريات رو بررسي كرديم. آيا شما هم مثل من عقيده ندارين كه #بهترين ودرخشان ترين نظريه راجع به زن، ديدگاه #اسلامه؟ پس چرا ما وبقيه دخترها و زنهاي جامعه فكر ميكنيم كه اسلام ديد خوبي نسبت به ما نداره؟ در حالي كه ما در اسلام بيشترين دليل رو داريم كه به زن بودن خودمون افتخار كنيم.
شما ببينين پيامبر وائمه چه تعابير زيبایی راجع به زن دارن. استاد ما كلام قشنگي از حضرت علي نقل ميكرد: (المراه ريحانه و ليست بقهرمانه) يعني (زن گل بهاري است، پشتكار يا كار گزار نيست! ) ببينين چه تعبير زيبايي راجع به زن به كار بردن! آدم با #گل چه كار ميكنه؟ اون رو بو ميكنه. نوازش ميكنه و به اون محبت ميكنه! شما كجاي دنيا، در كدام دين يا مكتب ديدين كه تعبيري به اين زيبايي به زن گفته باشن؟
اين تعبير ظرافت، لطافت، زيبايي وپر احساس بودن زن رو يكجا در خودش داره. به نظر من اين جمله بهترين، زيباترين وبليغ ترين بيانيه در دفاع از حقوق زنه. شما از اين تعابير تا دلتون بخواد در كلام ائمه وبزرگان دين پيدا ميكنين. حضرت سجاد در جايي از زنان به(بلور) تعبير ميكنه، چه قدر قشنگه! يا امام صادق (ع) در روايتي صفت (حسانات) يعني ( (جمع نيكي ها) ) رو در مورد #زن به كار ميبره.
حالا شما فقط يك تعبير از يه نظام فكري ديگه نشون بدين كه چنين توصيف زيبايي از زن كرده باشه.
مشخص بود كه فاطمه به شور آمده. ديگر روي پاي خود بند نبود. چنان حرف ميزد كه انگار براي جمعيت ده هزار نفري سخنراني ميكند.
فاطمه- عزيز من! به خدا اون كساني كه ميگن دين اسلام ضد زنه، دين اسلام به زنها بي احترامي كرده، دروغ ميگن؛ آگاهانه يا نا آگاهانه. برين رواياتي را كه به دست ما رسيده نگاه كنين كه از جنبههاي مختلفي به حمايت از زنها پرداختن. مثلا...
ادامه دارد.... #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇
✒️http://eitaa.com/joinchat/1222508549C83b9156ee1
💔😊
❤گاه گاهے که دلم مے گیرد به خودم مے گویم
در دیارے کہ پر از دیوار است به کجا باید رفت؟
بہ کہ باید پیوست؟
بہ کہ باید دل بست؟
حس تنهاے درونم گوید:
بشکن دیوارے که درونت دارے
چه سوالے دارے؟ تو #خدا را دارے
و خدا اول و آخر با توست
و خداوند #عشق است ❤
✒ #سهراب_سپهري
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
آقا، برادر عزیز، #هیچ_وقت توجیه غیرشرعی خودتان رانکنید⛔️ یک موقع میبینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد، هی خودش را #توجیه می کند و میخواهد به یک شکلی خودش را راضی کند.
🔰در انسان دو #نفس هست..یکی می کشد به طرف شیطان😈 یکی می کشد به طرف #خدا. انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفت، خدای خودش را در نظربگیرد.
🎤سخنرانی درروز۳خرداد۶۱
📚منبع:کتاب ذوالفقارص۵۳
#شهید_قاسم_سلیمانی
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#تلنگـر🔔
📺برای لحظاتی #فضای_مجازی را، مدرنیته را، زندگی دنیا را، کنار بگذاریم!
باز کنیم گوشمان را!
شاید #خدا حرفی برای گفتن داشته باشد!
📖یک #قرآن حرف! که روی زمین مانده! که طاقچه نشینش کرده غفلت ما!😔
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#تلنگر🌿•!♡
روزے به آیتالله بهجت(ره)گفتند:
کتابی در زمینهی #اخلاق معرفی کنید❗️
ایشان فرمودند:
لازم نیست یک #کتاب باشد,یک کلمه کافیست که بـدانی:
• #خدا مےبیند…❗️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#منبر_بزرگان 🦋✨
روایت داریم؛
هرکس بعداز نماز واجب
یک دعای مستجاب دارد،
وقتی #خـدا به شمـامی گوید،
بعداز نمـاز دستت را بلنـدکـن،
و یـک حاجت بخـواه،
چـرا انجـام نمی دهی؟
#آیتاللهمجتهدیره
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️