eitaa logo
✍تـرنم احساس💕 رمان
417 دنبال‌کننده
739 عکس
59 ویدیو
37 فایل
کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 کانال اصلی رمان ما← @roman_mazhabi Sapp.ir/taranom_ehsas
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ به حضرت علیه‌السلام عرض كردند: كار خود را بر چه چيز بنا كرده‌اى؟ 💎 فرمود: بر چهار چيز : 💫۱- فهميدم كه مرا ديگرى انجام نمی‌دهد؛ پس به پرداختم. 💫۲- دانستم كه بر حال من اطلاع دارد؛ كشيدم. 💫۳- فهميدم مرا ديگرى نخواهد خورد؛ يافتم. 💫۴- و دانستم بالاخره به‌سوى می‌روم؛ به همين جهت آن شدم. 📚بحارالانوار ج۷۵ ص۲۰۳ ‌
...🌲🍃 زینب فعالیتهای خود را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد. روزنامه دیواری درست مینوشت، سر صف میخواند، با ها و جر و بحث میکرد و سر صف شعر انقلابی و دکلمه می خواند. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شده بود و حتی کتک خورده بودند. مینا و مهری در دبیرستان سپهر، که بعد از انقلاب "صدیقه رضایی" شده بود درس میخواندند. آنها چند سال بزرگتر از زینب بودند و به همین دلیل آزادی بیشتری داشتند. من تا قبل از انقلاب اجازه نمی دادم دخترها تنها جایی بروند. زمستان برای مینا و مهری سرویس میگرفتم که مدرسه بروند. شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها می بردیم و می آوردیم. قبل از انقلاب ، به جامعه و محیط نداشتم، همیشه به دخترها سفارش میکردم که مراقب خودشان باشند، با نامحرم حرف نزنند. امام که آمد و همه چیز عوض شد من خیالم راحت شد و دیگر جلوی بچه ها را نگرفتم. دلم میخواست بچه ها به راه خدا بروند. در دبیرستان سپهر، سه تا از داشجوهای دانشکده نفت آبادان به اسم های علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر ، کلاسهای تفسیر قرآن و کلاس سیاسی و کلاس اخلاق گذاشته بودند. مینا و مهری به این کلاسها میرفتند. اما از همه ی کلاس ها بیشتر به کلاس اخلاق آقای مطهر علاقه داشتند. آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی میزد و کاری کرده بود که بچه ها دنبال بروند. زینب که آن زمان در دوره ی راهنمایی بود، به مینا میگفت:همه ی درس ها و حرف های آقای مطهر را برای من بگو که من هم رعایت کنم. زینب بعد از انقلاب به خاطر حرف امام هر هفته دوشنبه و پنجشنبه بود. خودش خیلی مقید به انجام برنامه خودسازی بود. ولی دلش میخواست توصیه های آقای مطهر را هم رعایت کند. آقای مطهر به شاگردهایش برنامه داده بود. از آنها خواسته بود که بخوانند ، بعد از نماز صبح نخوابند. زیاد به فکر کنن ، پرخوری نکنن، روز بگیرند، برای خدا نامه بنویسند و حواسشان به اخلاق و رفتارشان باشد. وقتیمینا و مهری به خانه می آمدند زینب روبه رویشان می نشست و به تعریف های آنها از کلاس آقای مطهر گوش می کرد. بعد از انجام برنامه های خودسازی آقای مطهر به خوش نمره میداد و بعد یک نمودار می کشید تا ببیند در انجام برنامه های خودسازی سیر صعودی دارد یا نه. .... 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 ╲\╭┓ ╭❤️🍃 ┗╯\╲ @taranom_ehsas