و هنوز توی هدفی باید گم‌َم ..

شاید فراموش شدن بخشی از تقدیری بوده که باید مسیر جدید رو ترسیم کنم ..

من فقط سعی کردم بنویسم حتی اقتباسی .. ! ولی حس می‌کنم ذهن خلاق‌م ، دیگه خلاقیت کلمه سوژه و ایده رو نداره ..

ادامه دادن‌ها رو تو معنا میدی ، وقتی می‌دونی باید حرکت‌ت فقط با تکیه بر اعتماد به وجودی باشه که مسیر رو از قبل بلده و سکوت کرده تا تو خودت لذت کشف رو بچشی ..

خوبی‌ش اینه که پشت تمام اراده‌های درک و فهم و لذتِ عمیق ، خیلی آهسته متوجه میشی توی آغوش اون بوده از همون اول ..

گاهی اشتباهی کانال می‌زنی ، گاهی اشتباهی انتخاب می‌کنی ، گاهی اشتباهی متن می‌شی ، اشتباهی باید بیای تا یکی دیگه هم معلوم نیست به چه دلیل ، بیاد و بخونه و بفهمِ و روح‌ش درگیر چیزی بشه که تو فقط حمل‌ش کرده بودی .. در واقع امانت قلب اون رو اورده بودی ، حتی اشتباهی .. ! اشتباهی تو بودی نه اون چیزی که اوردی و حتی نمی‌دونی و نمی‌فهمی چی اوردی ولی اشتباهی یه چیز درست رو تا اینجا اوردی ..

امروز ، اون بالا سرباز داشت برای من می‌رقصید از اون دور ازش فیلم گرفتم ..

هشتک #زندگی و هشتک #تابستان_پرتقالی رو ببینید و اون صوت ها و کتاب رو بخونید و بشنوید قوی میشید، خیلی قوی .. خلاصه برداری هم کنید..

‌ الان هم باز گُمِ توی جاده‌ای هستم که داره من رو می‌بره .. به کجا .. ؟ نمی‌دونم. هیچی نمی‌دونم.

خوش بحال اونا که مبارزه با نفس می‌کنند ‌‌.. برای هدف‌هاشون تلاش می‌کنند ، برای امام زمان خیلی تلاش می‌کنند .. برای قلب اون ، دویدن‌هاشون نظم می‌گیره ..

📪 پیام جدید https://eitaa.com/16819350/49981 چه حال خوشی هم داره😅 #دایگو

توی آشپزخونه ، دیشب می‌گفتن حاجی نرو پایین .. عادت کردن، میگن بریم غروب ببینیم ، حاجی عکس های از نخل و ماه و غروب رو برام بفرستید ..