میگفت گاهی دوست دارم
به خاطرات آن خیس شدنهای
زیر باران برگردم .. !
من بیشتر در پاییز خیس میشدم
تا زمستان .. !
میخواهم زندگیایکه در خاطراتِ
قدیمم بوده را دوباره زندگی کنم ..
_ گفت قضیه چیه .. ؟ میشه
تعریفش کنی .. ؟
گفتم ؛ مرکب تام خبری .••.
_گفت خیلی طولانی شد و سخت .. !
تو یه جمله بگو که هر روز هفته باهاش
زندگی کنم .. !
_گفتم :
شنبه ؛ اشک
یکشنبه ؛ لبخند ملیح
دوشنبه ؛ ذوق
سهشنبه ؛ کمی دپرسی
چهارشنبه ؛ آغوش
پنجشنبه ؛ خلوت
جمعه ؛ سکوت .••.
_گفت بازمکه زیاد شد یک جمله بگو..
_گفتم ؛ کمی عشق .••.
_گفت ؛ اهوم ، چرا کمی .. ؟
_گفتم ؛ بقیهاش را باید بسازی .. !
کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
و اما بیداری .. !
همین که هست ،
اشک میشود تا لبخندی
در قلب بسازد ، تمامِ حضورش
شیرینترین علت زندگیای شده که
تو جز درد کشیدن و زخمی شدن و تلاش
کردن ، لذتی دیگر نخواهی چشید .. !
او در میان این دویدنها ، رسیدن را
معنا میدهد ..
#ایرویایِجمیل
کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
دیگه یکی دو تا از بچهها
بودند ، در مورد کار کردن
توی مسجد و کار فرهنگی
حرف زدیم ..
هدایت شده از شَطَحْ ●
🔰 چتبات تخصصی مقاومت
▪️ این چتبات که به تازگی منتشر شده میتواند به سؤالات شما دربارۀ موضوع «مقاومت» پاسخ دهد.
🌐 آدرس: resistancechatbot.ir
🌹 با ما همراه باشید: ایتا | آپارات
📨 @Tawhid_Admin