eitaa logo
🌼 ترنم زندگی 🌼
730 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
10 فایل
ارتباط با ما : @iiman110
مشاهده در ایتا
دانلود
:🌷 آدم ها یه دسته اند: خام، پخته، سوخته خام ها که هیچ.🌷 پخته ها دارند و دنبال کار و زندگے حلالند سوخته ها ،🌷 چیزهای بالاترے مےبیینند،و مےسوزند توے همان عشق, آخر خودش سوخته. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔️:@taranomzendegi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🍁: اگر میخواهی بدونی که کار خالصانه هست یا نه یه راه حــل داره اونـــم ایــنه: هر کاری انــجام دادی از کسی انتظار تشکر نداشته باشی این یعنی کارخالصانه. 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔️:@taranomzendegi110
: کسی که سر نماز حواسش جمع نباشد... 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 ⁦🆔@taranomzendegi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حواسمون کجاست ⁉️ 🌷 به قول : آنقدر خودمان را درگیر القاب و عناوین کردیم که..... 🌷 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔️:@taranomzendegi110
🌷 📝 مـادر عزیزم! تو مالک مطلـق من نبـوده‌ای..، من فقط یك امـانت نزد تو بوده‌ام🙂♥️ و اڪنون . . . ! موقع پس فرستادن امانت شده است.🌹 🌷 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔️:@taranomzendegi110
🌷 مرا بکشید اما حجابم را برندارید. ، زیر سخت ترین شکنجه های ساواک 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔:@taranomzendegi110
🌷 🔰🔰 🔸 🔸 همراه سردار رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن، بردمان تخت فولاد. به گلزار شهدا که رسیدیم، گفت: بچه‌ها، دوست دارین، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم. گفتیم: چی از این بهتر، سردار! کفش‌هایش را درآورد، وارد گلزار شد. یک راست بردمان سر مزار شهید حسین خرازی. با یقین گفت: از این قبر مطهر، دری به بهشت باز می‌شه. نشستیم. موقع فاتحه خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود. توی آن لحظه‌ها، هیچ کدام از ما نمی‌دانستیم که این حال و هوا، حال و هوای پرواز است؛ به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم. وصیت کرده بود که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند. دفنش هم کردند. تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از این جا، در دیگری هم به بهشت باز بشود! 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔:@taranomzendegi110
🌷 📃 فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم " محمد حسین بشیری " 🌷 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🆔️:@taranomzendegi110
🌷 💌 هنگام اعزام به سوریه همه مایحتاج منزل به غیر از خرما را خریده بود، گفتم: حسن آقا فقط خرما نخریدید که آن را خودم تهیه می‌کنم، با هم خداحافظی کردیم و رفت، اما چند دقیقه بعد بازگشت، دو جعبه خرما خریده بود، گفت: فاطمه خانم، این هم آخرین خرید من برای شما و بچه‌هایم. قرآن آوردم و گفتم: حالا که بازگشتید، از زیر قرآن رد شوید، گفت: اول شما و بچه‌ها رد شوید، رد شدیم، گفتم: حالا نوبت شماست، گفت: می‌ترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد، گفتم: به خاطر دل من از زیر قرآن رد شوید، از زیر قرآن ردشان کردم و همسفر زندگی‌ام را به خداوند سپردم و گفتم: خدایا هرچه خیر است، برای من بفرست. همیشه می‌گفت: دوست دارم با زبان روزه و تشنه‌لب مثل آقا اباعبدالله (ع) شهید شوم، همان شد که ایشان می‌خواست، در ماه رمضان اعزام و با زبان روزه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. ◻️تاریخ تولد: ۲۵ شهریور ۱۳۶۱ ◻️تاریخ شهادت: ۱ تیر ۱۳۹۴ ◻️محل شهادت: سوریه_درعا ◻️محل دفن: گلزار شهدای بهشت‌زهرا (قطعه ٢٦ ردیف ۷۹ شماره ١٥) 🌷 📱instagram.com/taranomzendegi110 •┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈• °•⊰ @taranomzendegi110 ⊱•° •┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•