eitaa logo
تربیت بنیادی - نگاهی متفاوت
63.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
872 ویدیو
19 فایل
#آگاهی والدین برای تربیت عمیق و ریشه‌ای #ضروریه❌🔥 ✨با #مدرس دوره‌های #تربیت بنیادی محمدمهدی الهی‌ منش همراه شوید✌️😊 ارشد #روانشناسی‌اسلامی ارتباط با ما👇 @tarbiatbonyadi وارد سایتمون بشید👈https://tarbiatbonyadi.com/ تبلیغات🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تصور کن یه مادری هستی که دوتا بچه داری. یکی پنج سالشه و اون یکی هم ده سالشه. و هر دو بچه‌ات گرسنه‌ان. حالا تصور کن اگه به جفتشون یه غذای مشابه بدی، مثلاً فقط سوپ، چه اتفاقی می‌افته؟ بچه کوچیکت احتمالاً با خوشحالی سوپ رو می‌خوره و کلی انرژی می‌گیره. ولی بچه بزرگ‌ترت ممکنه بگه "مامان، من که بزرگ‌ترم، چرا به من همون غذایی که به بچه کوچیک دادی رو می‌دی؟ من یه چیز بیشتر می‌خوام، مثل برنج و خورشت!" •
حالا اینو بیاریم توی دنیای واقعی و تربیتی. بچه کوچیک‌ترت بیشتر نیاز به بازی، محبت و زمان گذاشتن برای یادگیری چیزای ساده داره. اگه ببینه مامانش باهاش بازی می‌کنه و براش قصه می‌گه، احساس امنیت می‌کنه و آروم می‌شه.👌 اما بچه بزرگ‌ترت دیگه نیاز به چیزای دیگه‌ای داره. اون باید یاد بگیره چطور مسئولیت‌پذیر باشه، تصمیم‌گیری کنه و حتی گاهی با چالش‌های کوچک روبه‌رو بشه. این بچه دیگه با قصه شبانه آروم نمی‌شه❌ ، بلکه ممکنه بخواد با مامانش درباره اتفاقات مدرسه صحبت کنه یا بهش کمک کنی تکالیفش رو انجام بده. •
حالا اگه بخوای با هر دو بچه‌ات یه رفتار مشابه داشته باشی، مطمئن باش اون‌ها احساس نادیده گرفتن می‌کنن. انگار مامانشون نیازهای واقعی‌شون رو نمی‌فهمه. به همین خاطره که ما باید نیازهای بچه‌ها رو بسته به سن و شرایطشون بشناسیم و بر اساس همون نیازها باهاشون رفتار کنیم.💯 وقتی نیازهای اساسی‌شون رو برآورده کنیم، مثلاً وقتی گرسنه‌ان بهشون غذا بدیم، وقتی ناراحت‌ان در آغوششون بگیریم، یا وقتی سردرگم‌ان باهاشون صحبت کنیم، اون‌وقت می‌تونیم مسائل تربیتی رو هم با موفقیت جلو ببریم. بچه‌ها وقتی احساس کنن که مامان و باباهاشون واقعاً بهشون اهمیت می‌دن، آماده‌ان که به حرف‌های تربیتی‌تون گوش بدن و ازتون یاد بگیرن. •
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک سال منتظر این فرصتم 😭 این چه عشق و شور عجیبیه ! خدایا ما را به قافله عشاق حسین ع برسان🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیداکردن نزدیکترین منزل یا موکب در کربلا و نجف ✅ با برنامه "مفید" میتونید نزدیکترین موکب یا منزل رو پیدا کنید و برید اونجا👌 برنامه مفید رو از سایت زیر دانلود کنید👇 Mofidapp.com 🏴 💔 ‌‌‌🇮🇷 به کانال بصیرتی "به سوی قلّه" بپیوندید: https://eitaa.com/be_soye_gholle
سلام ✋ کربلایی ها زیارت قبول جا مانده ها رو فراموش نکنید 😔😔 •
تربیت بنیادی - نگاهی متفاوت
#پست ✾•┈┈••❀••┈┈•✾ سه تا نکته مهم تو این پست مطرح شد. اولینش شناسایی نی
دومین نکته پست گذشته، جلوگیری از امر و نهی زیاده اما معمولا مادرا میگن چیکار کنیم نمیشه تذکر نداد. بچه ها حرف گوش نمیدن. میدونی چرا حرف گوش نمیدن؟ چون امر میکنید مثلا اتاقت رو مرتب کن بعدم مدام تذکر که خب پس چرا انجام ندادی یا اگه انجام داد، ایراد زیاد گرفته میشه • امروز میخوام یه مدل دیگه بهتون بگم چیکار کنید 👌 •
• فرض کنید مهمون دارید و کلی کار. چیکار میکنید؟ یا خودتون شروع میکنید به مرتب کردن و انجام کارها، یا به بچه ها میگید تو جارو کن، تو گرد گیری کن و.. • اما.... سناریوی منو ببینید 👇👇
سناریو: آماده‌سازی برای مهمونی خانوادگی موقعیت: مادر در حال آماده شدن برای یک مهمونی خانوادگیه که قراره فردا شب برگزار بشه. از پسر نوجوانش، علی که 13 سال داره، می‌خواد تا در آماده‌سازی کمک کنه. • علی معمولاً با یادآوری‌های مداوم مادر در مورد کارهایی که باید انجام بده، احساس فشار و ناراحتی می‌کنه.❌ یعنی همون امر و نهی زیاد • 1. شروع آماده‌سازی: مادر از علی می‌خواد که به او در تمیز کردن خونه کمک کنه. مادر معمولاً این کار رو با دستورات دقیق انجام می‌ده: "علی، اینجا رو جارو بزن. بعد هم میز رو تمیز کن. فراموش نکن آشغال‌ها رو هم ببر." اما امروز تصمیم می‌گیره که روشش را تغییر بده. به جای اینکه کارها را به علی دیکته کند👌، به او می‌گه: "علی، ما باید خانه رو برای مهمونی آماده کنیم. به نظرت چه کارهایی باید انجام بدیم؟" هدف: مادر می‌خواد علی را به فکر کردن و برنامه‌ریزی برای انجام کارها تشویق کنه. • 2. تقسیم وظایف: علی بعد از کمی فکر کردن می‌گه: "خب، اول باید اتاق نشیمن رو تمیز کنیم. بعد شاید آشپزخونه و دستشویی رو مرتب کنیم." اینجا مادر با لبخند جواب می‌ده: "فوق‌العاده‌ است! اینا دقیقاً همون کارهاییه که باید انجام بدیم. فکر می‌کنی کدوم کارها رو تو می‌تونی به عهده بگیری؟" علی احساس مسئولیت می‌کنه و می‌گه: "من می‌تونم اتاق نشیمن رو جارو بزنم و آشغال‌ها رو هم ببرم." هدف: علی نه تنها وظایفش را می‌پذیره، بلکه احساس می‌کنه که در تصمیم‌گیری‌ها شریکه و این باعث می‌شه بیشتر به انجام کارها علاقه نشان بده. • 3. نظارت و همکاری: مادر به جای اینکه در طول کارها مدام به علی تذکر بده، به او پیشنهاد می‌ده: "می‌خوای با هم شروع کنیم؟ اگه کمک خواستی من اینجام." •
علی شروع به جارو زدن می‌کنه و مادر مشغول تمیز کردن آشپزخانه می‌شه. بعد از چند دقیقه علی متوجه می‌شه که سیم جاروبرقی گیر کرده و نمی‌تونه به راحتی حرکت کنه. اون به جای اینکه منتظر مادر باشه که مشکل را حل کنه، سیم را مرتب می‌کند و به کارش ادامه می‌ده. مادر متوجه می‌شه می‌گه: "خیلی خوبه که خودت این مشکل رو حل کردی!" هدف: مادر به جای تذکرهای مداوم، با تشویق به خودمدیریتی، به علی نشون می‌ده که خودش می‌تونه مشکلات کوچک را حل کنه. (تقویت اعتماد به نفس) • 4. پایان کار و نتیجه‌گیری: بعد از چند ساعت، کارها تمام می‌شه و خانه آماده‌ی مهمانیه. مادر و علی با هم می‌شینن و مادر می‌گه: "علی، کار خیلی خوبی کردی. همه چیز عالی شد! چه احساسی داری وقتی که همه این کارها رو خودت انجام دادی؟" علی با اعتماد به نفس می‌گه: "خوبه! خوشحالم که تونستم کمک کنم." مادر با آرامش و محبت ادامه می‌ده: "من هم خیلی خوشحالم که تونستم روی تو حساب کنم. وقتی خودت کارها رو مدیریت می‌کنی، همه چیز راحت‌تر و بهتر پیش می‌ره. از این به بعد سعی می‌کنیم همیشه با هم تصمیم بگیریم که چطور کارها رو انجام بدیم، این‌طوری دیگه نیازی به تذکرهای زیاد نیست." هدف: مادر به جای امر و نهی، با همکاری و اعتماد به فرزندش، اونو به مسئولیت‌پذیری و خودمدیریتی تشویق می‌کنه. این روش باعث می‌شه علی نه تنها احساس استقلال کنه، بلکه از انجام وظایفش هم لذت ببره.💯 •
• ممکنه فکر کنید کلیشه ایه یا نشدنی اما جواب میده 👌 ممکنه مکالمه جور دیگه باشه ممکنه کار متفاوت باشه اما نکته اینجاست که طرح مسئله شده تو حلش مشارکت داشته تو اجراش مشارکت داشته علاوه بر اون هم باعث تقویت هویت مستقل میشه و هم تفکر 👌💯 •
حتی با این روش، تلوزیون دیدن بچه ها رو غیر مستقیم میشه کنترل کرد. یا حتی بازی با گوشی مثلا امروز پسرم علی که ۴ سالشه اصرار داشت تلوزیون ببینه. بدون اینکه نه بیارم و کل کل کنم 😄 بهش گفتم علی بالشت هامون خیلی کثیف شده چیکار کنیم، با همون زبون شیرینش که همه چیزو کامل نمیتونه بگه گفت باید بشوریمشون. گفتم اع راست میگی چه فکر خوبی! پس کمکم میکنی روکش ها رو در بیاریم؟ زیپی ها رو باز کرد ولی دوخته شده ها رو نتونست،... گفت آهان فکری دارم. باید قیچی بیاریم. تشویقش کردم و قیچی کوچیک دادم دستش کمکش کردم نخ رو قیچی کنه. • همه رو باز کردیم، شاید کاری که تو ۵ دقیقه خودم انجام میدادم، ۴۵ دقیقه طول کشید 😄 اما نتیجه ش برام مهمتر از زمانی هست که گذشت. 🔹هم کار مشارکتی داشتیم و خوش گذشت 🔹هم از کمک کردن لذت برد 🔹هم تلوزیون رو فراموش کرد 🔹هم تمرین حل مسئله داشت که تقویت تفکره 🔹هم اعتماد به نفسش بالا رفت و تقویت هویت مستقلش بود چی از این بهتر؟!!! • تلوزیون رو هم کلا فراموش کرد و رفت سراغ کاغذ و قیچی.... •