☀️#تاریخ_نور
🖌 سیری در زندگی انبیاء و ائمه علیهمالسلام
☘️ چون #آدم و #حوا به واسطه #ابلیس پر تلبیس از درخت ممنوعه تناول نمودند، در آن لحظه، تاج شرف از سرشان افتاد و لباسهای زیبای بهشتی از بدن ايشان فرو ريخت و غلمان و حوران و رضوان كه در ملازمت او بودند، دور شدند، پس بیکس و تنها مانده و از خجالت برهنگى در پس درختان بهشت پنهان میشدند، عاقبت خود را به برگ انجير پوشانيدند.
🔹 «اهْبِطُوا»؛ حكم شد كه از بهشت بيرون روند. در آن هنگام آدم دست حوا را گرفت و «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» بر زبان راند، جبرئيل گفت: چون اين كلمه بزرگوار را گفتى زمانى صبر کن، شايد كه حق تعالى به بركت اين نام شما را ببخشايد.
خطاب آمد: اى جبرئيل بگذار تا بيرون روند که اگر من امروز بر وى رحمت كنم، بر يك تن رحمت كرده باشم؛ اما میخواهم فردا که آدم به بهشت بازگردد و هزاران هزار گنهکار از فرزندانش را به همراه داشته باشد، بر ايشان نظر رحمت كنم، تا وسعت رحمت من آشكارا گردد...
✴️ بدانكه بيرون كردن آدم و حوا از بهشت بر سبيل عقوبت نبود؛ بلكه حكمت او سبحانه اقتضا میكرد كه از بهشت بيرون آيد و مشقت و بلا كشد تا رتبه و درجه او زيادتر از آنچه در بهشت بود شود. همچنانكه به مصلحت، غنى را فقير میسازد و صحيح را بيمار میگرداند. آدم از براى زمين آفريده شده بود تا خليفه اللّه باشد؛ ليكن خروج او از بهشت اگر بدون خوردن از درخت ممنوعه میشد، آسانتر بود و چون بعد از خوردن آن واقع شد بر او ناگوار نمود.
#آدم دويست سال بر سر كوه سرانديب میگريست...
👆این داستان ادامه دارد....
📚تفاسیر: خلاصه منهج الصادقین، مجمع البیان و....
@tarbiatemanavi
☀️#تاریخ_نور
🖌سیری در زندگی #انبیاء و ائمه علیهم السلام
❇️ حضرت #آدم (علیهالسّلام) بسیار غمگین به نظر میرسید، و آه و نالهاش از فراق پسر عزیزش بلند بود. شکایتش را به درگاه خدا برد. و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.
خداوند مهربان به آدم وحی کرد و به او بشارت داد که: «آرام باش، به جای هابیل، پسری را به تو عطا کنم که جانشین او گردد.»
✴️ طولی نکشید که این بشارت تحقّق یافت، و #حوّا دارای پسر پاک و مبارکی گردید. روز هفتم این نوزاد، خداوند به آدم چنین وحی کرد: «ای آدم! این پسر از ناحیه من به تو هِبه (بخشش) شده است، نام او را #هِبَةُالله بگذار.» آدم از وجود چنین پسری خشنود شد، و نام او را هِبَةُالله گذاشت.
✳️ به نقل دیگر، هنگامی که هابیل کشته شد، همسرش حامله بود، پس از مدتی پسری از او متولد شد، آدم نام او را «هابیل» گذاشت و پس از مدتی، خداوند به خود آدم پسری داد، نام او را «شَیث» گذاشت و گفت: این پسرم «هبةالله» (از عطای خدا) است.
👆این داستان ادامه دارد...
📗منبع:بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۲۸ تا ٢٣١
@tarbiatemanavi