📜سیره اخلاقی و عملی آیتالله #شیخ_محمد_بافقی
💠محبت به سادات و تواضع
🔸روزی از حرم #حضرت_معصومه سلامالله علیها او را بیرون آوردم؛ در حالی که خود، یک طرف او را داشتم و یکی از برادران ایمانی هم طرف دیگر او را.
🔹 به سیدی که کوچکتر از من بود و از شاگردان حقیر هم بود، غفلتاً گفتم: «کفشهای آقا را جلوی پایش بگذار»
🔸دیدم حال آیت الله #بافقی متغیر و اشک در چشمش جمع شد و فرمود: «آیا از خدا و عمهی این سید، حضرت #معصومه سلام الله علیها خجالت نمیکشی که در مقابل عمهاش جسارت میکنی که کفش آخوند را جلوی پایش بگذارد؟ آخوند چه کاره است؟ باید دست او را ببوسی و رضایت بخواهی». حقير هم متنبه شده، #استغفار کردم و از او حلالیت خواستم.
ادامه دارد..
📚کتاب قلهنشینان معرفت، ص۲۰۷
@TarbiateManavi
#سیره_علما
📜سیره اخلاقی و عملی آیتالله #شیخ_محمد_بافقی
💠انتقال سنت بیتوته از نجف به قم
🔸ایشان در هر هفته یک مرتبه یا بیشتر، مخصوصاً در شبهای پنجشنبه و جمعه که مزاحم تحصیل طلاب نباشد، به مسجد جمکران مشرف میشد و با جمعی از طلاب پرهیزکار، شب را بيتوته مینمود. ایشان اول به تعمیر آنجا و ساختن آب انبار اقدام کرد. او شخصاً خشت و گل درست کرده، با شوق کار میکرد و تلاش زیادی در احیای آن مسجد نمود.
🔹با همت بلند و جدیت فراوان در زمستان و تابستان و با نبودن امکانات، به احیا و بیتوته در آن مکان مقدس مشغول میشد. برای او مسجد #جمکران در قم، به منزلهی مسجد سهله در کوفه و نجف بود که هر دو به نام و مورد توجه #حضرت_بقيةالله ارواحنا فداه است.
🔸 پیوسته زبان حالشان به این ابیات مترنم بود:
ای شاهد شاهدان کجایی
وای آب رخ مهان کجایی
ای چشم و چراغ عالم دل
وی جان جهان جان کجایی
بیروی تو طاقتی ندارم
وی صاحب انس و جان کجایی
ادامه دارد...
📚کتاب قلهنشینان معرفت، ص۱۹۴
@TarbiateManavi