#داستان_شب
🔰به ابوسعيد ابوالخير، گفتند :
فلاني #قادر است پرواز کند،
گفت: اين که مهم نيست، #مگس هم مي پرد.
گفتند: فلاني را چه ميگويي..؟؟روي #آب راه ميرود..!!
گفت: اهميتي ندارد، #تکه اي چوب نيز همين کار را مي کند.
گفتند: پس از نظر تو #شاهکار چيست..؟؟
گفت: اين که در #ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي #زَخم زبان نزني، دروغ نگويي، کلک نزني ٬#دلي نشکني٬ از اعتماد کسي سوء استفاده نکني و کسي را از خود #ناراحت نکني.
✨اين شاهکار است ...
@tarbieat98
#داستان_شب 💫
مردی همراه پسر خود بر سر مزار پدرش رفت. درختی بر بالای مزار سایه انداخته بود.
پدر پسر را گفت: پسرم! میدانی چرا درختان در بهار با شروع شدن گرما برگ در میآورند و با سرد شدن هوا در پاییز برگهای خود میریزند؟!
چون برگ درخت برای فصول گرم سال است که سایهای برای زیرنشین خود داشته باشد؛ با شروع فصل سرما آفتاب را هم حرارتی برای آزار نیست که برگی در روی درختی باشد.
اگر برگ درختان را در تابستان از شاخههای آنان جدا کنی، شاخه درختان خشک خواهد شد، چون حق تعالی حیات یک درخت را به برگ آن منوط کرده است و هیچ درختی را سودی از سایه خود چندان نیست.
بدان خداوند تو را عافیت و قدرت بدن فقط برای استفادۀ خودت نداده است، بلکه باید برای دیگر نیازمندان و ضعفاء هم سایه داشته باشی.
و نکته دیگر آن که سعی کن در زمان سختی و حرارت تابستان، کسی را سایه شوی؛ که در زمان سرما و رفع حرارت و سختی، اگر درخت را سایهای هم باشد کسی بیرون نیست که از آن بهره برد.