eitaa logo
امور تربیتی و مشاوره
783 دنبال‌کننده
793 عکس
627 ویدیو
54 فایل
♨️ کانال امور تربیتی و پرورشی، که باهدف ارائه مطالب کاربردی و مفید، با نگاه اسلامی و تخصصی در زمینه: تربیتی، پرورشی، آموزشی، فرهنگی، معنوی و مشاوره‌ایی(ازدواج, خانواده, کودک‌‌ونوجوان, روانشناختی, تحصیلی, استعدادیابی و...) 🆔 @S3moshavereh
مشاهده در ایتا
دانلود
شغل دوم ماست؟! قبلاً جدی نمی‌گرفتم اما حالا با ایمان می‌گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان، حسادت است! بیشتر ما به هرکس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی‌مان می‌شود. چون رشد کردن توام با رنج و دشواری است، لم می‌دهیم و به جایش به کسی که درس می‌خواند می‌گوییم خرخوان، به کسی که پول درمی‌آورد می‌گوییم دزد، به آدم مودب و محترم می‌گوییم سوسول! شما نه! شما فرق می‌کنید. اما بغل‌دستی‌تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می‌کند. به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی‌اش را صرف این می‌کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد! آدم موفق اما راهش را می‌رود و حسود پشت سرش حرف می‌زند. خون خونش را می‌خورد و وقت و توانش را صرف خراب کردن او می‌کند اما حق با پرتغالی‌هاست که می‌گویند: کاروان می‌گذرد و سگ‌ها فقط عوعو می‌کنند! به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. این‌طور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی‌خوریم! آدم‌های موفق، چراغ راهند. مثل فانوس‌دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده‌اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می‌توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم. به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می‌زنند لبخند بزنید. 🙃 آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان! آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می‌کنند! ✔️ 🔻کانال مرکز مشاوره حوزه علمیه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🎥 🎀 مثل دوتا باشید! 🎤 آیت الله آقامجتبی تهرانی ❌کانال مرکز مشاوره حوزه علمیه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 مهدی ترابی ♨️چقدر ساده گرفته شده و جالبتر اینکه یه مراسم اسلامی با گروه همخوانی که از میخونن 👏آفرین به این گل پسر انقلابی ⚽️ستاره تیم فوتبال ✔️ ❌مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌و‌دانشگاه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
❇️ ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت 🔹دکتر حسام‌الدین آشنا در یادداشتی نوشت: حدود ۲۰ سال پیش منزل ما خیابان ۱۷ شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشن‌های مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می‌رفتیم‌. پیش‌نماز مسجد حاج‌آقایی بود به نام «شیخ هادی» که امور مسجد را انجام می‌داد و معتمد محل بود. یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقهٔ پایین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی‌شدن دستشویی بودم که در این حين، درِ یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد. باهم سلام‌وعلیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد، دستشویی را ترک کرد. من که بسیار تعجب کرده بودم، به‌دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه، نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتدا کردند. من که کاملاً گیج شده بودم، سریعاً به حاج‌علی که سال‌های زیادی باهم همسایه بودیم، گفتم: حاجی، شیخ هادی وضو ندارد. خودم دیدم از دستشویی بیرون آمد، ولی وضو نگرفت. حاج‌علی که به من اعتماد کامل داشت، با تعجب گفت: خیلی خُب فرادا می‌خوانم. این ماجرا بین متدینین پیچید. من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کم‌کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جایی که بعد از چند روز، خانوادهٔ او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانهٔ پدرش رفت. بچه‌های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. دیگر همه‌جا صحبت از مشکوک‌بودن شیخ هادی بود که آیا اصلاً مسلمان است؟ آیا جاسوس است؟ و آیا ... شیخ بعد از مدتی محلهٔ ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود. بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم. در مکه به‌خاطر آب‌وهوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه، مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد. روز بعد وقتی می‌خواستم برای نماز به مسجد بروم، تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم. پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود، وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. در حال خارج‌شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم. چشمانم سیاهی می‌رفت. همه‌چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد. انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می‌خواسته جای آمپول را آب بکشد؟! نکند؟! نکند؟! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم و تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر می‌کردم که چگونه منِ نادان و دوستان و متدینین نادان‌تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم و خانواده‌اش را نابود کردیم. از فردا، سراسیمه پرس‌وجو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج‌ابراهیم رفتم. به او گفتم: برای کار مهمی دنبال شیخ هادی می‌گردم. او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گه‌گاهی به دیدنش می‌رفت، اسمش هم حاج‌احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی، یک‌راست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج‌احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم. بعد از چند دقیقه جست‌وجو، پیرمردی باصفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می‌خواند. سلام کردم. جواب سلام را با مهربانی داد. گفتم: ببخشید، من دنبال شیخ هادی می‌گردم، ظاهرا از دوستان شماست. شما او را می‌شناسید؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت: دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود، پیش من آمد. من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم و علتش را پرسیدم. او در جواب گفت: من برای آب‌کشیدن جای آمپول، به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته، نماز خوانده‌ام. خلاصه حاج‌احمد آبرویم را بردند، خانواده‌ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی‌توانم در این شهر بمانم. فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت: قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمؤمنین(ع) مجاور شود تا بقیهٔ عمرش را سپری کند. او رفت و از آن روز به بعد، دیگر خبری از او ندارم. ناگهان بغضم سر باز کرد و اشک‌هایم جاری شد که خدای من! این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. الان حدود ۲۰ سال است که از این ماجرا می‌گذرد و هرکس به نجف مشرف می‌شود، من سراغ شیخ هادی را از او می‌گیرم، ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست. دوستان، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می‌بریم؟! چقدر زندگی‌ها را نابود می‌کنیم؟ ۱۰۱ ✔️ ❌مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌و‌دانشگاه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت: پیشگیری از کرونا و راه‌های مقابله با . این قسمت رو برای پخش کنید و برای کسانی که دارند، بفرستید. خیلی مهمه که بچه‌ها، راه‌های از ابتلا به کرونا رو یاد بگیرند. 🌻🌻🌻🌻 🌺مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌و‌دانشگاه http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️خيلي خري ♦️ بسيار جالب و خنده دار 💡👈با بيان شيرين 😃🌸😂 ✔️ ❌مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌ و‌ دانشگاه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شاید تا حالا تقلبی را به جای اصل خریده باشید! در ۶۰ ثانیه ساده ترین و بهترین راه شارژر اصل و فیک! موقع خرید، آهن ربا داشته باشید! 👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥آب دستتونه بذارید زمین و این فوق زیبا را ببینید! خیلی تکان دهنده است! از دیدنش اصلا غافل نشوید! یادتون نره!👌 ـــــــــــ🍂🍃🌺🍂🍃ـــــــــــ مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌ و‌ دانشگاه http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b
49.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌻 🌴 🌷 🌸 🍃 🎧 🎀 تربیت 🎤 استاد ✔️ ❌مرکز‌مشاوره‌ حوزه‌ و‌ دانشگاه🔻 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b