eitaa logo
فائض.🇵🇸
146 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
وقتی به یاد اوری اغوش گرم ملکوت را دیگر بند زمین نمیشوی تنت قفس میشود برای تپش های قلبت برای نفس های اشتیاقت بشتاب بسوی جانان الی الله بال پروازاسمان توحید با سرعت جنون حسین است https://daigo.ir/secret/71523082198 فرو الی الحسین
مشاهده در ایتا
دانلود
من گرفتار و تو در بندِ رضاي دگران من ز دردِ تو هلاک و تو دوای دگران گنج حسن دگران را چه کنم بي رخِ تو؟ من برای تو خـــرابم، تــــــو برای دگران خلوت وصلِ تو جای دگرانست، دريغ! کاش بودم منِ دل خسته به جای دگران پيش ازين بود هوای دگران در سرِ من خاکِ کويت ز سرم برد هوای دگران... پا زِ سر کردم و سوی تو هنوزم ره نيست وَه! که آرَد سرِ من رشک بپای دگران گفتی: امروز بلای دگران خواهم شد روزيِ من شود، ای کاش! بلای دگران دلِ غمگين هلالی بجفای تو خوشست ای جفاهای تو خوشتر زِ وفای دگران ☕️
مهرِ خوبان دل و دین از همه بی‌پَروا برد رُخ شَــطرنج نبُـرد آنــچه رخ زیبـــا برد... تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت! از سمـک تا به سماکـش کـشــشِ لیــلا بـرد... من به سرچشمه‌ی خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بـــودم و مِهــــرِ تـــــو مــرا بالا بــرد... من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هـــم به دلِ دریا بـرد... جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بود؟ که درین بزم بگردید و دل شیــــدا برد؟ خَمِ ابرویِ تــو بود و کف میــنوی تـــو بــود که به یک جلوه زمن نام و نشان یک‌جا برد! خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَم با برافروختــه رویی که قــرار از ما بــرد همه یاران به سر راه تــــو بودیـــم ولی؛ خـــم ابروت مــرا دید و ز من یغمـا برد همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سـر انداخت مرا تنـها برد... -علامه‌طباطبایی‌ره ☕️
☕️ الی الله
آبـی تر از آنیـم که بی‌رنـگ بمیـریـم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم ما آمده بودیم تا مرز رسیدن همراهِ تو فرسنگ‌به‌فرسنگ بمیریم! ما را بکُش و مُثله کن و خوب بسوزان لایق که نبـودیم در این جنگ بمیـــریم یک جرأت پیداشدن و شعر چکیدن بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم پای طلب و شوق رسیدن همه حرف است بد خاطره‌ای نیست، اگر لنگ بمیریم... تقصیر کسی نیست که این‌گونه غریبیم شاید که خدا خواسته دل‌تنگ بمیریم... فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم هرگز نکنم شکوه و ناله نه گلایه الحق که در این دایره خون‌رنگ بمیریم ☕️
☕️ ففرو الی الله
با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک لَم‌تَقُل شیئًا سِوی قُم یا أخا أدرِك أخاك مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر مانده در صحرا لبی خندان و جسمی چاک‌چاک عِندَما کُلٌّ یَرَونَ الموتَ أحلی مِن عَسَل خاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک کُلُّ مَن في المَوکِبِ قالَ خُذیني یا سُیُوف تشنگانِ عشق را از جان فدا کردن چه باک یَلمَعُ النّورُ الّذي سَمّاه مصباحَ الهُدی تا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک داوری عادل‌تر از تاریخ در تاریخ نیست نور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک -فاضل نظری ☕️