عزیزِ جانم !
چیزی بر روی قلبم سنگینی میکند هنگامی که به این فکر میکنم چه بر سرِ تو آوردم ؟!
چه بر سرِ تمام لحظه هایی که با تو سپری میشد آمد و چرا اکنون خبری از آن روز های شیرین انتظار نیست !
از آن روز هایی که با وجودِ غم ها، انگار هیچ غمی نبود ؛ چون تو را داشتم در تک تک ثانیه های زندگی ام ! آن روز هایی که جز برای تو اشک هایم جاری نمیشد و اطمینان داشتم به درستیِ مسیر پر پیچ و خم زندگانی ام !
اما اینَک از آن روز ها دگر خبری نیست؛ خودم را گم کرده ام در میان آن لحظه هایی که گم شدند !
آری من دلم عجیب تنگ است برایت ! برایِ رفاقتمان؛ رفاقتی که جایی در زمین خاکی ندارد و باید در آسمان ها دنبالش بگردم . . .💔
[مخاطب : مهدیِ فاطمه]
✍🏻#شوق_پرواز