طریق عرفان
⚡️گفتند چرا اینقدر گریه می کنی؟ گفت بنده خدا، تو این سفر طولانی من یادم رفت خاک بیارم گفت خاک از کجا
⚡️ولی برای اینکه بعدا نگی تو نزاشتی ببریمش وگرنه نمی مرد، بریم مشهد ولی من تو حرم نمیام، اعتقادی به این چیزا ندارم گفت خانمم بچه را گرفت با حالت اضطرار به بغلش رفت حرم امام رضا علیه السلام گفت نگاه کردم دیدم یه پیرمرد چروکیده ی در هم کوبیده ی لاغر نشسته دم حرم مردم صف کشیدن هر کی میاد اینجا یه تیکه نبات میده به این، گفتم خب خوب دکانی شده برای اینها، اگه امام رضا شفا میده پس دیگه پیش این آخوند پیرمرد اومدین چیکار؟
این رو تو دلم می گفتم گفت یه دفعه دیدم این پیرمرد یه نگاهی کرد به من با دستش اشاره کرد بیا اینجا گفتم چیکار داری پول میخای؟ گفت نه بیا اینجا، رفتم نزدیک گفت بچه ات مریضه؟ گفتم بله خانمم برده تو حرم گفت یه قول به من بده یک قول بهت بدم، گفتم آقا ولمون کن گفت میخوای بچه ات خوب شه یا نه؟ گفتم خب گفت یه قول به من بده یه قول بهت میدم! من ضمانت می کنم امام رضا علیه السلام بچه ات رو شفا بده تو هم ضمانت کن اگه امام رضا بچه ات رو شفا داد نماز اول وقتت ترک نشه، گفتم بنده خدا من نه خدا قبول دارم نه امام رضا تو میگی نماز؟ تازه نماز اول وقت؟ میگی بچه رو شفا بده نماز خون شو منم گفتم باشه بچه خوب بشه منم نماز اول وقت می خونم گفت یادت نره ها!!
گفتم باشه، یه دفعه دیدم خانمم بچه رو بغل گرفته میدوه جمعیت هم دنبال خانومم تمام لباس های بچه رو تکه تکه کردن، خانمم جیغ می زنه گریه میکنه و فرار میکنه گفت رسید به من گفتم چخبر شد؟ گفت نمی دونم یه دفعه تو حرم امام رضاعلیه السلام بچه خوب شد مثل اینکه هیچیش نبوده گفت بچه رو بغل کردم اومدم بیرون این پیرمرد اشاره کرد گفت قولت یادت نره ما به قولمون عمل کردیم تو هم به قولت عمل کن گفت دیگه وقتی این اتفاق افتاد همه چی حل شد هم خدا حل شد هم امام رضا حل شد نماز حل شد همه چی حل شد گفتم چشم گفتم خوبه اسمش رو بپرسم ببینم این پیرمرد کیه؟
گفتند مگه این رو نمی شناسیش؟ گفتم من با آخوند سرکار نداشتم با امام رضا سر وکار نداشتم با این چیزا اینا همه رو خرافات می دونستم، گفتن این آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانیه، به هر حال گذشت و ما نمازخون شدیم نماز اول وقت هر کجا بودم موذن می گفت الله اکبر منم میگفتم الله اکبر، همکارام رفتن پیش رضاشاه از من سعایت کردند که آقا این تو این سازمان تلگراف دزدی میکنه، رضا شاه گفته بود خودم میام بازدید می کنم گفت ما ایستادیم و همه به صف ایستاده بودند که شاه بیاد از این طرح بازدید بکنه نیومد نیومد نیومد نگاه به خورشید کردم وسط آسمان دیدم ظهر شد تا ظهر شد دیدم جیپ رضا شاه هم داره با ماشینای دیگه میاد، چه خاکی تو سرم کنم، چجوری نماز بخونم اینم که با نماز و اینا کار نداره دیگه بدبخت میشم، گفتم که من به شیخ قول دادم سر قولم میمونم، اون که بچه شفا داد خودش کارو درست می کنه، تا ظهر شد نگاه کردم گفتم الله اکبر نمازم رو شروع کردم بخونم ، رضاشاه میگن همیشه هم یه چوبی مثل اینکه دستش بوده بوده، اومد از ماشین پایین و گفت مهندس کجاست؟
گفتن نماز میخونه، شروع کرد فحش های نامناسب بد دادن پدرسوخته ها فلان فلان آقا چرا اینقدر فحش میدی؟ گفت بی شرف ها به من گفتن این دزدی می کنه، کسی که از رضاشاه نترسد و سر قولش با خدا بره نماز بخونه و به خدا نارو نزنه به رضا شاه نارو نمی زند، گفت من نماز می خوندم سایه افتاد اونجا که وایستادم نماز بخونم می لرزیدم، این برگشت سوار جیپش شد و رفت و پدر اونا که پشت سر من حرف زده بودن رو درآورد
🪴ادامه دارد..(۳۸)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️ولی برای اینکه بعدا نگی تو نزاشتی ببریمش وگرنه نمی مرد، بریم مشهد ولی من تو حرم نمیام، اعتقادی به
⚡️ببین عزیز من اگه با خدا باشی همه چیز درست میشه، خدا به دل مادر موسی انداخت بچه رو بذار تو صندوق بنداز تو رودخونه، بچه رو گذاشت تو صندوق چون بچه ها رو می کشتن دیگه،به خواهرش گفتن که دنبال آب برو ببین این صندوق رو آب کجا می بره؟ نگاه کرد گفت مادر خاک به سرمون شد گفت چی شد؟ گفت صندوقچه را آب برد تو کاخ فرعون، حالا فرعون با حضرت آسیه سلام الله علیها کنار آب ایستادن با خدم و حشم نگاه کرد یه چیزی رو آب داره میاره، گفت این رو بگیرید گرفتن آوردن این طرف آوردن، فرعون گفت تو صندوق چیه؟ گفتن یه پسر بچه است، ما که گفتیم همه پسربچه ها را بکشند شاید از ترسشون بچه شون رو انداختن توی آب، آسیه گفت که خب تو می ترسی این دشمنت بشه خب بیا اینو خودمون بزرگش می کنیم وقتی خودمون بزرگش بکنیم سر سفره خودمون باشه که دشمنمون نمیشه منم که بچه دار نمیشم، گفت خب باشه خودمون تربیتش می کنیم، گفت خب حالا کیو بیاریم شیرش بده گفت این همه زن بچه هاشون رو کشتی یکیشون رو بگو بیا این رو شیر بده، اتفاقا پدر حضرت موسی کارگر کاخ فرعون بود دخترش هم اومد اونجا،گفت آیا می خواین شما رو به یه خانواده ای معرفی کنم که بچه شیر بدهند؟ میدونه داداشش بود گفت سراغ داری گفت بله، گفت خیلی خب برو بگو بیا، این مادر موسی اومد مادر و بچه را برداشتن آوردن دستور داد تغذیه حسابی هم بهش دادن تا این بچه قوی بشه، به قول پروین اعتصامی میگه تو فکر کردی بچه رو انداختی رودخونه آب برد ولی، دست حق را دیدی و نشناختی، دست حق را دیدی و نشناختی،
✅تو همه عالم همینجوره، این کشاورزی که گندم می پاشه تو خاک، بعد چند ماه میاد داس دست می گیره گندم رو درو کنه اینجا دست حق را دیدی و نشناختی؟ اون قطره ی آب گندیده، قطره آب منی در رحم هر نگار دٌرّ سخنور شود قدرت پروردگار، اینجام دست حق را دیدی و نشناختی، هرچه نگاه بکنی یار از در و دیوار در تجلی است یا اول الابصار، همه جا پیداست،این آبی که خدا از آسمون جاری می کنه دست حق را دیدی و نشناختی؟آقا این چشمت که می بیند عقلت که کار می کنه زبانت که کار می کنه، در سوره واقعه می فرماید شما کاشتید یا من کاشتم؟ اون قطره گندیده رو شما انسانش کردی یا من کردم؟ اون ابر بارور آبداری که از آسمان می بارد من به بارون امر کردم ببار یا تو امر کردی یا خودش بارید؟ چوب سبز درختی که بعد می خشکه آتیش از دلش در میاد این چوب سبز رو من گفتم آتیش از دلش در بیاد یا تو گفتی؟ یا مثلا یه جا می فرماید آیا شتر رو ندیدی.. و از این دست مثالها، همه قدرت منه تو باید منو ببینی چرا نمیبینی؟ آبی که می خوری من از آسمان نازل کردم،بعد میدونی چی میگه؟ میگه اگه بخوام نمیاد، اگر بخواهم دیگه نمیاد،همش همینه که پروین اعتصامی میگه دست حق را دیدی و نشناختی، همه جا هر چی نگاه می کنی جلوه اوست ما نمی بینیم، وقتی که جان می رسد به گلوگاه و اون موقع شما دارین نگاهش میکنین وقتی که جونش می خواد بالا بیاد اگه می تونید برش گردونید! می تونید؟ نمی تونید، اونجا من خودمو نشون میدم. حالا پرده ها از جلو چشم این میره کنار نگاه میکنه ای داد بیداد یک عمر تو توهم بودم مال من خانه من زندگی من جان من بچه من دست من گوش من آبروی من همه من من من من، او که می دیدیم نبود او نبود او را نمی دیدیم او را نمی دیدیم اگر او را می دیدیم کار حل بود.
🪴ادامه دارد...(39)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️ببین عزیز من اگه با خدا باشی همه چیز درست میشه، خدا به دل مادر موسی انداخت بچه رو بذار تو صندوق ب
⚡️عرض کردیم که هدف خلقت انسان این هست که به این حقیقت هستی، که هستی مطلق فقط اوست و تمام حرکات و سکنات ما باید در طی رسیدن به این حقیقت باشد که این را درک کنیم که بهش میگیم توحید یا لقاء یا وصال، مقام عبودیت مقام توحید اینکه انسان بیابد این حقیقت را که در کل عالم هستی که حالا این رو ما از باب محظوره در الفاظ میگیم در کل عالم هستی، بیابد که یک هستی بیشتر نیست چون انسان نتیجتاً به اینجا میرسه که خودش هم نیست عالم هم نیست هیچ چیز نیست. یا تو قرآن مجید هست که کلُ من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام همه چیز فانی است فقط وجه او باقی می ماند این داره از یه حقیقتی پرده برمی دارد و اون حقیقت اینه که همه چیز نیست و فقط وجه اوست که باقیست حالا وجه او چیه که باقیست حالا این ها حرف داره ما حالا اجمالا دنبال این مطلب نیستیم که بگیم وجه او که باقیست این چیه ولی اجمالاً در این سوره مبارکه الرحمن که واقعا سوره توحیدی عجیبی هم هست چندین مرتبه بعد آیاتش می فرماید فبای آلاء ربکما تکذبان کدام یک از نعمات او را تکذیب می کنید؟ یعنی داره همه را منتسب به او میکنه بعد میگه کدوم نعمتش رو تکذیب میکنی؟ کل من علیها فان فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الکرام همه چیز فانی است و فقط وجه او باقیست
یا در آیه دیگه ای که می فرماید کل شیٍ هالک الا وجهه همه چیز نیست هلاک شده، نمیگه هلاک میشه میگه یعنی همین الانم نیست الا وجهه جز وجه خدای تبارک و تعالی یعنی این وجه خدای تبارک وتعالی که شما حالا من اینجا تعبیر کنم شاید تعبیر درستی باشه یعنی اینکه نه که بگم نیست، هست، هر چه هست وجه اوست تجلی اوست، چندین بار هم در قرآن مجید داشت که آیاتش رو خوندم فضل عنهم ما کانوا یفترون این چیزهایی که فکر می کرد حقایق هستند این ها از نظر او گم می شود.
🔰از ما خواستند که برسیم به این مقام و این درک، در همین دنیا هم باید برسیم، اون طرف که همه میرسن اون مزیتی نیست اون طرف همه می بینند که خدای تبارک و تعالی مالک یوم الدین است اون طرف همه می بینن که لا اله الا الله، خب وقتی هم دیدن میگن رب ارجعون خدایا ما رو برگردون، میگه خب حالا قرار بود خودتون ببینید یا حالا اینکه ما نشون دادیم دیگه برگشت نداره که، دیگه اون که باید می دیدید خودتون ما نشون دادیم، شما اصلا آمده بودید این رو ببینید خب ندیدید، اومدید این طرف نشونتون دادیم، حالا چی می خوای برگردی دیگه ببینی؟
متوجه شدید چرا نمیزارن برگردند به دنیا؟ دیگه چی می خوای ببینی دیگه؟ دیدی دیگه.
لکن همین وقتش همینجاست و تو همین لحظات عمرمون تو همین افعال و سکنات و حرکاتمون، این ها رو نباید از دست بدیم
🪴ادامه دارد...(۴۰)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️عرض کردیم که هدف خلقت انسان این هست که به این حقیقت هستی، که هستی مطلق فقط اوست و تمام حرکات و سکن
⚡️نکته ای که می خوام حالا تو پرانتز بگم این که:شلوغ پلوغی دنیا گولمون نزنه ما داریم آلوده میشیم به دنیا،و راه نجاتش را جناب وحدت کرمانشاهی الان تو همین شعری که خوندم میگه تا نشویید به می دفتر دانایی را...
این حساب کتاب ها که پیش خودتون می کنید تا با مِیِ محبت او نشویید راه به مقصد پیدا نمی کنید! اینایی که نگاه می کنی تو دنیای اینجا خیلی سر و صداها دارن و خیلی تقلاها دارن و خودمونم همینطوریم، دیگه این بازی ها همش به خاطر اینه که ما فکر می کنیم هستیم.
انسان باید راستی راستی برسه به اینجا که مستغرق در ذات او بشود .
حالا یه نکته ای هم اینجا عرض کنم :اینکه میگم مستغرق در ذات او بشود یعنی این مطلب را درک کند که مستغرق در ذات او هست اینکه خدای تعالی فرمود :من گنج مخفی بودم خواستم شناخته شوم خلق کردم تا مرا بشناسند، این معنیش خیلی معنی لطیفیه خیلی معنی بالاییه یعنی نه اینکه موجودات دیگری باشن ها، موجودات دیگری باشن، بخوان منو بشناسن، چون میفرماد خلقت الخلق لِکَی اُعرَف، خلق کردم، خب موجودات دیگرم خودش خلق کرده دیگه خلق کرده تا خودش رو بشناسن، یعنی چی؟
یعنی اینکه با صد هزار جلوه برون آمدی که من/ با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
دل هر ذره که بشکافی آفتابیش در میان بینی
یعنی چه؟ یعنی این خلقت الخلق لکی اُعرف این خود این معرفت اوست این خلق ها ن اینکه یک سید مهدی را آفرید تا او را بشناسد حالا اگه خودش منو خلق کرده یعنی باید برسی به اینجا که نیستیم که نیستیم که نیستیم وقتی انسان برسه به اینجا که نیست و هر چه هست اوست یک سعه وجودی پیدا می کنه به قول جناب مولوی ظاهرا تو یکی از اشعارش می گه کوزه آبیست که در دریا زدند، آب را ریختن توی دریا خب این آبی که توی این کوزه بود که جایی نرفت هنوز هست ولی الان دیگه کسی بهش نمیگه آب کوزه، بهش می گن دریا
العبودیه جوهرة کنهها الربوبیه
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
این شعر رو حتما امشب بخونید این خیلی قشنگ فنا رو گفته وقتی خودتو هیچ دیدی که جایی که او هست من نیستم این قطره باران وقتی خلق شد آمد دریا را دید گفت اگه این آبه پس من نیستم میگه وقتی افتاد در دریا نیستی را دید ،هیچ بودن خودش رو دید ،دریا شد نه تنها دریا شد بلکه افتاد داخل صدفی و دُرّ شاهوار شد، مروارید شد اجمالاً وقتی انسان به اینجا برسه که نیست خب اگر به این رسید که من نیستم خجل شد ،هیچ شد ،بعد به دریا می پیوندد، نمی خوام بگم خدا میشه کسی خدا نمیشه کسی نمیگه این در و دیوار خداست خب میگیم اصلا خدایی که ما می پرستیم شریکی ندارد همه تجلیات اوست، قبلا عرض شد خدمتتون ما سه نوع توحید داریم.ذات.افعال.صفات که تمام توحید های دیگه هم که اومده به اینها برمیگرده ما توحید در محبت هم داریم توحید توکلم داریم ،دهها اقسام توحید داریم اینا همش در توحید افعاله در توحید ذاته و در توحید صفات
🪴ادامه دارد...(۴۱)
#سیروسلوک #هدف_خلقت #ظرفیت_انسان از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️نکته ای که می خوام حالا تو پرانتز بگم این که:شلوغ پلوغی دنیا گولمون نزنه ما داریم آلوده میشیم به د
⚡️یک مثال برای توحید در محبت بزنم
مثلا اگه شما یه کسی رو دوست دارید بوسش می کنید، تجلی دوست داشتن چیه؟ بوسیدن. یه موقع این بوسیدن از روی شهوته این جدا شدن از وحدته از توحیده، یه موقع این بوسیدن از روی وحدت و از توحید و از روی محبت خداست این را فرمود هر پدری مثلا بچه رو ببوسد خدای تبارک و تعالی یک ثواب عظیم بزرگی به این پدر میده، حالا اگه کسی گفت فلانی را برا چی دوستش داری این رو که صورتش رو می بوسی ،دستش رو می بوسی ،پاشو می بوسی شرکه، نه بابا شرک کجا بود؟ من این رو برای چی دوست دارم توحید در محبت دارم.
🔰لذا فرمود حتی مصافحه کردن یعنی دست دادن وقتی که نماز تموم میشه دیدید دست میدن به هم، ما روایتی بر این مضمون نداریم ولی برای مصافحه داریم فرمود وقتی دو نفر مومن با هم دست دادن مصافحه کردن گناهان اینها مثل برگ میریزه این وقتی داره مصافحه می کنه ، با اون دید با دید توحید لذا گناهانش مثل برگ خزان میریزه، بعداً فرمود اونی که محبتش به دیگری بیشتره بیشتر گناهانش میریزه روایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله است وقتی دید دیدِ توحید شد اینجور میشه دیگه حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر دو نفر مؤمنی که با هم دست بدهند، دست خدا میان دست آنان است و دست محبت الهی بیشتر با کسی است که طرف مقابل را بیشتر دوست بدارد.
و نیزحضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هنگامی که دو برادر دینی به هم می رسند و باهم دست می دهند، خداوند با نظر رحمت به آنان می نگردد و گناهانشان، آن سان که برگ درختان می ریزد، فرو می ریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند.
🪴ادامه دارد...(۴۲)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️یک مثال برای توحید در محبت بزنم مثلا اگه شما یه کسی رو دوست دارید بوسش می کنید، تجلی دوست داشتن چی
⚡️در توکلش هم همینجوره در مابقی چیزهاش هم همین، البته این توجیه برای گناه نشه ،یک کسی به یکی از علما نامه نوشته بود گفته بود ما گل را که نگاه می کنیم لذت می بریم طوریه گفته بود نه نعمت خداست ،
گفته بود خب من یه دختره تو خیابون نگاه می کنم از روی شهوت نه ها مثل یه گل که نگاه میکنه انسان لذت می بره من به این دختره نگاه می کنم لذت میبرم، گفته بود تو غلط کردی، این چه حرفیه می زنید توجیهت چیه؟ مگه میشه، حرام خدا را انجام بدهی و خدا را ببینی؟ آقای قاضی در و دیوار رو که می بینه خدا رو می بینه.
برا چی حالا حتما باید بری دختر تو خیابون رو ببینی، به اونجا هم که رسیدی دیگه از جهت اطاعت از امر خدا نگاه نمیکنی،
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا و به صحرا ودرو دشت
به هر جا بنگرم آنجا تو بینم،
مِن باب اطاعته که نگاه به نامحرم نمیکنه چون او نمی پسنده.
🔰یکی از اقسام توحید هم توحید افعاله، توحید افعال یعنی چه؟ توحید افعال در بحث علم اعتقادات یه بحثی داره، در بحث عرفان یه بحث دیگه ای برای خودش داره. در عرفان چیه؟ اینه که تمام افعال خیری که در عالم هستی اتفاق می افته تمام این افعال فعل اوست ،یا بگید فانی در فعل خدای تبارک و تعالی است .حالا من این مطلب رو از یکی از علما خدا رحمتش کنه شنیدم هیچ کسی مثل ایشون صحبت نکرده بود حضرت باری تعالی می فرماید و ان تصبهم سیئه یقولوا هذه من عندک اینایی که پیغمبر میفرماید برین جنگ اینا اگه یه سختی بهشون برسه بدی بهشون برسه میگن این تقصیر پیغمبره مال پیغمبره و ان تصبهم حسنه یقولوا هذه من عندالله اینا اول فرمودند اگه خوبی بهشون برسه میگن این از جانب خداست واگه یه بدی برسه میگن از جانبه پیغمبره بعد خدای تبارک و تعالی میفرماد قل کل من عندالله هم اون شر و هم اون خیر که بهشون رسیده هر دو تاش از جانب خداست، فما لهولاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا این گروه را چه شده که معارف و حقایق را نمی فهمند؟ نمی فهمن که هم خوبی ها و هم بدی ها از جانب کیه؟ از جانب خداست. بعد هنوز حرفش تمام نشده ظاهراً (معاذ الله) خدا حرفش رو برمی گردونه می فرماید ما اصابک من حسنه فمن الله هرچی خوبی بهتون برسه از کیه از خداست و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هرچی بدی بهتون برسه از خودتونه و ارسلناک للناس رسولا و کفی بالله شهیدا، می گیم خدایا تکلیفت رو با ما معلوم کن همین حالا گفتی هر خوبی و هر بدی که بهتون برسه از کیه؟ از منه هنوز آیه تموم نشده حرفت رو برگردوندی گفتی هر خوبی که بهتون برسه از منه هر بدی که بهتون برسه از کیه از خودتونه، خدا می فرماید آخر اونجا گفتم فما لهولاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا چرا نمی فهمید؟ چون نمی فهمید فکر می کنید حرفم را برگردوندم حرفم رو که عوض نکردم، هر فعلی که در عالم اتفاق بیفته از جانب منه تو میگی بدی هام از جانب منه بله اینا از جانب منه ولی از طرف خودتونه می گیم خدایا ما نمی فهمیم
مثالش رو به زلزله زدن، یه سوالی بپرسم آقا زلزله خوبه یا بده؟ بله. زلزله مگه بد نیست؟ آقا الان در کره مریخ زلزله های خیلی شدید و بزرگی اتفاق میفته خوبه یا بده؟ کاری به ما نداره ما چیو میگیم بده؟ چیزی که کاری به ما دارد. پس سوال؟ زلزله اصلش بده یا خوبه؟ فرض روی قواعد طبیعی زلزله اصلش خیره دیگه ،اگه زلزله اتفاق نیفته ممکنه صدها بلای دیگه مثلا انفجار بشه یا... وقتی ما به زلزله میگیم بده چون زلزله رو نسبت به خودمون می سنجیم می گیم خونه خراب شد ،فلانی مُرد، حالا این عالم بزرگوار حرف خوبی می زد می گفت اگه زلزله می آمد کسی نمی کشت خرابی هم مثلا نداشت کسی می گفت زلزله بده؟نه. ما به چیزی می گیم بده که به نظرمون به ما ضرر می زنه .یا مثلا نیش عقرب خوبه یا بده؟ وقتی منو نیش زد میگم بده .متوجه شدی چی شد .پس زلزله از جانب خدا هست یا نیست؟ هست ولی بدیش از جانب کیه؟ از رابطه اون فعل با منه. من انفسکم
🪴ادامه دارد...(۴۳)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagherfan
طریق عرفان
⚡️در توکلش هم همینجوره در مابقی چیزهاش هم همین، البته این توجیه برای گناه نشه ،یک کسی به یکی از علما
⚡️هرچند چرا حالا این بلا به من رسید به دیگری نرسید، زلزله که در ذاتش خیر بود، نیش عقرب که براش احتیاج بود، حالا که من رو گزید بد شد؟ این دیگه (بما کسبت ایدی الناس) هست، اینکه اگر خاری به پای کسی رفت و سنگی به پای کسی گیر کرد این به خاطر همون چیزیه که خودش کسب کرده نقش اعمالتونه که تاثیر میذارن، یا اعمال منه یا اعمال بدی هست که دیگران انجام دادن، یه آتشی به پا کردند دودش تو چشم همه میره، ولی خود زلزله که بد نبود نیش عقرب که بد نبود پس از یه جهت بگو هم خوبه هم بده اصلش با کیه؟ با خداست ولی اگه حالا دیدی بد شد این به خاطر رابطه اش با توعه که میگی بد شد اگه این رابطه با تو نبود نمی گفتی بَده ،
قدرت و علم و حیات هر چیزی رو خدا بهش داده، همین که شما الان دارید می بینید این تجلی علم خداست می شنوید تجلی علم خداست می دانید تجلی علم خداست،
این هم یه مطلب که هر فعلی که داره انجام می گیرد منتسب به خداست حقیقتاً.
🪴ادامه دارد...(۴۴)
#سیروسلوک #هدف_خلقت #ظرفیت_انسان از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️هرچند چرا حالا این بلا به من رسید به دیگری نرسید، زلزله که در ذاتش خیر بود، نیش عقرب که براش احتیا
⚡️كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ یعنی آن به آن داره می آفرینه
این قدرت را
این دیدن را
این قواعد را
این هستی را
آن به آن داره إفاضه می کنه ، به شمر هم داره إفاضه می کنه ، به امام حسین علیه السلام هم داره افاضه می کنه ، به زلزله هم داره إفاضه می کنه ، به اون طوفانم داره إفاضه میکنه .
خود قرآن مجید می فرماید : آن به آن دارم می آفرینم ، این نیست که من شما رو کوک کرده باشم ، بذارم جلو، بگم : برو هر کاری می خوای بکن.
لذا تمام افعال عالم هستی خِیره ، شر بودنش به واسطهٔ رابطه اینِ که با من برقرار می کنه ، من حس می کنم شَرّه ...
اجمالا بدونید هر کاری ، هر فعلی که در عالم هستی اتفاق می افته منتسب به خدای تبارک و تعالی است ، از اصل وجودش ...
حالا اگر بد شد نسبتِ به منِ ، یا برای ابتلا و امتحان یا تنبیه یا دیگر فلسفه بلاها ... این رو بهش میگن توحید افعال ؛ شما فکر نکن حالا خودت یه کاری کردی ، قرآن می فرماید :
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (واقعه/۶۴)
شما کاشتید یا من کاشتم ؟
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ (واقعه/۵۸) شما تولید نسل کردید یا من کردم؟
🔰و اگر انسان به این مطلب توجه کرد که اصل افعال از جانب خدای تبارک تعالی داره إفاضه می شود و اصلا تجلیِ اراده خداست، دیگه در خیلی اتفاقات عالم ناراحت نمی شه...
اداره عالم دست کس دیگری است ، حساب افعال با کس دیگری است
باطن این امور دنیا را که نگاه می کنی اصلش خیره ...
سید حسن نصرالله رو شهید کردن شما فکر کردید شره؟ کسی که به بالاترین درجات رسید ، که یه موجود می تونه برسه ، که در روایت داره بالای هر خیری، خیری است تا اینکه انسان به شهادت برسه، که خیری بالاتر از اون نیست ...
وانگهی برای عالم هستی هم ان شاءالله خیره ، منتها حالا ما با حساب خودمون داریم می سنجیم شره ،می گیم او اگه میماند خیر بود ، اگر شهید می شد خیر بود....
حضرت آقا تو نامه شون یه بیانیه ای دادند و گفتن هرچند سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین به صورت ظاهر در بین حزب الله نیستن ولی روح اون ها هست آقا می دونید که تو این حرفا خیلی اشارتاً صحبت می کنن سوال من این هست که آیا سید حسن نصراللهی که شهید شد در عالم دستش بازتره یا سید حسن نصرالله که زنده بود؟ شک نکنید همچین افرادی بعد شهادت دستشون بازتره در عالم، این مبتلا به عالم ماده و قواعد عالم ماده بود الان آزاد شد اینکه تو اون شعر می گه
گفت یکی ،خواجه سنایی بمرد
مرگ چنین خواجه نه امریست خُرد
آخرش میگه این ذره ای بود که به کل پیوست جزئی بود که به کل پیوست قطره ای بود که به دریا افتاد الان وسعت وجودیش خیلی بیشتر شده ،الان تصرفاتی می تونن بکنن این ها ،که همونم اراده خداست تازه، اونم اراده خداست اونم فعل خداست.البته این از خباثت قاتلینشون کم نمیکنه. داغ مسلمین در عزای اونها و اینکه توفیق نعمت وجود ظاهریشون نیست سنگینه
🪴ادامه دارد...(۴۵)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ یعنی آن به آن داره می آفرینه این قدرت را این دیدن را این قواعد را این
⚡️عرض کردم که خدای تبارک و تعالی یک مخلوقی به نام انسان آفرید و او را اشرف مخلوقات و تجلی اسماء و صفات خودش قرار داد ، «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (بقره/۳۱) و این انسان را نگین عالم خلقت قرار داد ، خب این انسانی که «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (ص/۷۲) از روح خودش در او دمید ، اون روح اعلی ، اون روح برتری که در وجود انسان ها قرار داد ، قطعا این همه صنعی که با علم و قدرت در وجود انسان به کار برد، که انسان را در احسن تقویم آفرید ،(لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم)، حتما یک هدفی در این خلقت نهفته است ، اینکه انسان با این عظمت ، با این تعریف ، با این تمجید ، با این مقدمه ، با این اساس در این عالم مخلوق شد و ملائکه بر او سجده کردند و خلیفه خدا روی زمین شد ، این انسان ، بایستی قدر خود را بداند ، هدف از خلقت خودش را بداند ، ظرفیت خودش را بشناسد ، وظایفش را ، موانع رسیدن به هدفش را ...
عرض کردیم هدف خلقت انسان رسیدن به خداست ، و رسیدن به خدا یعنی رسیدن به توحید ، یعنی یافتن او ، لقاء او ...
این هدف خلقت انسان هست ، اینکه میگن انسان به خدا برسد یعنی به وصال خدا برسد ، به لقاء او برسد...
خب این لقاء و وصال یک معنای مختص به خودش دارد که یعنی انسان ، درک کند که تمام عالم هستی ، از جمله خود او ، اینها یک تجلی است از وجود خدای تبارک و تعالی و آنچه که در عالم هست و حقیقت دارد اون وجود لایزال و لایتناهای الهی ست ... وجود حقیقی اوست ، لکن
زیرنشین علمت کائنات
ما همه قائم به تو قائم به ذات
این تجلیات خدای تبارک تعالی در این عالم هستی ، شده انسان ، شده این عالم ... لکن انسان ها با همه مراتبی که دارند ، ممکنه به این هدف نرسند در این عالم دنیا ، تلاش نکنن ، وقتی بگیم که این خلقت ما ، این هدف رو داره یعنی همه ما می تونیم برسیم و باید برسیم ، لکن ممکنه بعضی ها در این هدف سهل انگاری کنن ، کوتاهی کنن ، نرسن.... این دیگه تقصیر خود انسانه ، تقصیر خدای تبارک و تعالی نیست ...
که تلاش نکردیم ، اگر تلاش نکنیم ، اون حقیقت وجودمون را تجلی ندهیم ، بزرگترین ظلم را به خودمون کردیم ، اگر سرگرم این ظواهر شدیم ، اگر این خرابه را به هم نزدیم تا اون گنج نهان زیر او را پیدا کنیم ، به خودمون ظلم کردیم ، خب این راهی دارد ، طریقی دارد ، رسیدن به توحید...
تا انسان این منیت و این خودیّت و اینکه خودش را ببیند ، عالم را ببیند ، در کنار خدا ، ولو اونکه بگه من خدا را هم قبول دارم ، لکن وقتی میگه قبول دارم با یه دیدی نگاه بکنه که در کنار این خدا یک استقلالی برای مابقی موجودات دیگه هم قائل باشه ... تا این وجودش را صیقلی نکند، پاک نکند از انانیت، از منیت ، از هستی متوّهم ، نمی تواند او را ببیند
🪴 ادامه دارد...(۴۶)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️عرض کردم که خدای تبارک و تعالی یک مخلوقی به نام انسان آفرید و او را اشرف مخلوقات و تجلی اسماء و صف
⚡️پس چو آهن گرچه تیره هیکلی
صیقلی کن صیقلی کن صیقلی
تا دلت آیینه گردد پر صُوَر
اندرو هر سو ملیحی سیمبر
میگه وجودت را ، این آهن سیاه را ، این وجود ، این دید ، این هستیِ متوهم رو پاک کن ، تا آینه شوی... وقتی آینه شدی ،
تا دلت آینه گردد پر صور
تا آینه نشی صورت خدا ، جمال خدا ، تجلی خدا در او نمی افتد
آهن ارچه تیره و بی نور بود
صیقلی آن تیرگی از وی زدود
میگه درسته شما در این عالم دنیا و ماده و منیت و انانیت و نفس و شیطان و دنیا و حب دنیا و این داد و ستد دنیا و با هست نیست دنیا گرفتار شدید
اگر صیقلی کنید این وجودتون را می توانید خودتون را از این جهت نجات بدهید
صیقلی دید آهن و خوش کرد رو
تا که صورت ها توان دید اندرو
اون حقیقت باید پیدا بشه
گر تن خاکی غلیظ و تیره است
صیقلش کن زانکه صیقل گیره است
بله می تونی از این ماده ، می تونی از این تیرگی ، می تونی از این سیاهی با تهذیب نفس بگذری
تا در او اشکال غیبی رو دهد
عکس حوری و ملک در وی جهد
صیقل عقلت بدان دادست حق
که بدو روشن شود دل را ورق
صیقلی را بسته ای ، ای بی نماز
وان هوا را کرده ای دو دست باز
میگه تو مثل دو تا دشمن که روبروی هم ایستادن ، دست خیر را بستی ، دست شر را باز گذشتی
صیقلی را بسته ای ای بی نماز
وان هوا را کرده ای دو دست باز
هوای نفس را رها کردید و خودت که اون حقیقتت را ، اون تهذیب نفس ، اون عقل را ، اون جنود عقل را دست بستی
جنود جهل را باز گذاشتی
گر هوا را بند بنهاده شود
صیقلی را دست بگشاده شود
اگه جلو هوای نفست وایستادی ، خود همین که طرف هوای نفس نرفتی ، همین میشه تهذیب ، جلو نفست بایست ، جلو شیطان بایست ،
آهنی که آیینهٔ غیبی بُدی
جمله صورت ها در او مرسل شدی
شما اگه میخوای همه خوبی ها رو در وجود خودت ببینی می تونی ببینی ، اصلا راه خدا از وجود خود انسانه ، حقایق در وجود خود انسانِ ، منتها
سرِّ من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تا وقتی که انسان ، این وجود متوهمش رو پاک نکنه ، مثل کسی که ایستاده جلوی نور ، پشتش رو به نور کرده ، بعد دنبال نور می گرده !!!
🪴ادامه دارد...(۴۷)
#سیروسلوک #هدف_خلقت #ظرفیت_انسان از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️پس چو آهن گرچه تیره هیکلی صیقلی کن صیقلی کن صیقلی تا دلت آیینه گردد پر صُوَر اندرو هر سو ملیحی سی
⚡️تو وقتی که پشت به نور کردی موجب ظلمت می شه ، تو خودت جلو نور ایستادی
تیره کردی زنگ دادی در نهاد
این بود یَسعَونَ فِی الاَرضِ الفَساد
سعی کردند روی زمین فساد کنند ، اینکه ملائکه به خدا گفتن برای چی میخوای انسان را بیافرینی که فساد بکنه ؟!
خداوند فرمود : شما باطنش رو نمی دونید ، حقیقتش رو نمی دونید ، می تونه مظهر اسماء من بشه ، ولی خب نمی کنن این کارها را انسانها...
تاکنون کردی چنین اکنون مکن
تیره کردی آب را افزون مکن
یه آبی هست توی این جوی داره میره
شما این چوب رو برداشتی هی داری آب را گِل می کنی ، (حالا با فساد ، با هوای نفس) میگه دیگه نکن ، همین که دستت رو نگه داشتی ، دیگه گِل نکردی ، نه تنها گل آلود بودنش بیشتر نمی شه ، همین که دست از هوا کشیدی ، خودش صاف می شه ، تازه کم کم شروع می کنه صاف شدن ، ته نشین می شه این گِل ها ....
بر مشوران تا شود این آب ، صاف
واندرو بین ماه و اختر در طواف
آب گل آلود که ماه و خورشید رو نشون نمیده ، حقایق رو نشون نمیده ، زیبایی ها رو نشون نمیده ، این آب را صاف کن صاف کن ، هوای نفس رو بزن کنار...
زانک مردم هست همچون آب جو
چون شود تیره نبینی قعر او
اینکه حقایق رو تو وجود خودت نمی بینی ، که تو وجه اللهی ، تو تجلی اسماء الهی ، به خاطر اینه که تو اومدی وجودت را تیره کردی ، گل آلود کردی ، نمی بینی حقایق را ...
جان مردم هست مانند هوا
چون بگرد آمیخت شد پردهٔ سما
این آسمون ، این همه ماه ، ستاره ، خورشید تو آسمون هست ولی وقتی گرد و خاک بلند شد ، دیگه شما اون آسمان را نمی بینی ، میگه جان شما همین طور شده ، گرد و خاک هاش بلند شده ، یه کمی آروم بگیر ، یکم از دست و پا زدن آروم بگیر ، تو هوای نفس جلو رفتن ، تو منیّت آروم بگیر
قعر جو پر گوهرست و پر ز دُر
هین مکن تیره که هست او صاف حر
جان مردم هست مانند هوا
چون بگرد آمیخت شد پردهٔ سما
مانع آید او ز دید آفتاب
چونک گردش رفت شد صافی و ناب
وقتی غبار رفت کنار ، نور خورشیدم پیدا می شه ...
با کمال تیرگی حق واقعات
مینمودت تا روی راه نجات
خدا پیغمبر فرستاد ، امام فرستاد ، عقل فرستاد ، فطرت گذاشت ، این همه راه های خوبی ها رو برات باز گذاشت ، دعوتت کرد که بیا ، یه مقداری این هوای نفس رو بزن کنار ، تا بتونی حقایق را ببینی ، میگه حقایق دنبال گشتن که نداره ، شما وجودتون مظهر اسماء اللهِ ، شما خودتون وجه الله اید ، اونی که نمیگذاره ببینید ، این تیرگیه ، این تیرگی رو باید زد کنار ، ببین میگه ته این جوی وجود شما ، اینجوری آب تهش پر دُرّ و گوهره یه چوب برداشتی گل آلودش کردی، کاری که نمی خواد بکنی این چوب رو در بیار دیگه گلش نکن گِلها ته نشین میشه آب چی می شه؟ صاف می شه
یعنی اگر من و شما دنبال راه می گردیم برای رسیدن به حقیقت برای رسیدن به توحید برای اینکه ببینیم ما وجه اللهیم برای اینکه ببینیم ما عبداللهیم برای اینکه ببینید حقایق در وجود خود ماست، یعنی چه؟ یعنی وقتی خوب نگاه کردی شما تجلی اسم اعظم خدا هستید شما مظهر صفات و اسما خدا هستید وقتی این وجودت رو صاف کردی خدا رو می بینی یعنی خودت میری کنار این تیرگی میره کنار
حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز
غبار چهره ی جان می شود حجاب تنم
خوش آن دمی که از این چهره پرده برفکنم اینو حافظ اونجوری گفته مولوی اینجوری، هر دو تاش هم خیلی عالی، منتها مولوی خیلی با مثال میگه خیلی پخته میگه خیلی عالی میگه حافظ خیلی قشنگ میگه، آقا این پرده رو بزن کنار دیگه کاری که نمی خواد بکنید، شما نشستید روی این گنج و میگین گنج کو؟ خب بلند شو تا ببینی ، یه مثالی براتون بزنم ما یه مادر مادر بزرگی داشتیم این عینکی بود گاهی اوقات عینکش رو می زد به پیشانیش نصف روز دنبال عینکش می گشت هی این طرف هی اون طرف، بعد میامد خونه مادربزرگ ما می گفت که فلانی صبح تا حالا عینکم نیست، می گفت مادر عینکت که روی پیشانیته، دست میذاشت میدید عاره همینجاست،
اگر خودت یه مقداری آروم بشینی هی اینور اونور نری به خودت توجه بکنی حق برات پیدا میشه
🪴ادامه دارد...(۴۸)
#سیروسلوک #ظرفیت_انسان #هدف_خلقت از بیانات #حجت_الاسلام_سید_مهدی_حسینی
@tareagheerfan