🔸تناقضات انجیل و سردگمی تاریخی مسیحیان‼️
📜انجیل متی حضرت عيسی علیه السلام از فرزندان حضرت سلیمان بن داوود می داند،در حالیکه وی در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داوود معرفی شده است‼️
📁در انجیل متی حضرت عيسی علیه السلام که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد شد در حالیکه که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه،یعنی حداکثر یک روز و دو شب می دانند‼️
📁انجیل مرقس که قدیمی ترین و کوتاه ترین انجیل هاست،حضرت عیسی علیه السلام را "فرزند انسان"لقب داده اند،اما اثری از اصل "تجسم الهی"در پیکر حضرت عیسی و ازلیت او (وجود قبل از خلقت)دیده نمی شود‼️
📜اما انجیل متی و انجیل لوقا،حاوی عباراتی است که زمینه را برای اعتقاد به تجسم ربوبیت حضرت عيسی علیه السلام آماده می کند،و انجیل یوحنا،به صراحت طبیعت الوهی حضرت عیسی علیه السلام_چنان که معاصرش یعنی یونس مطرح کرده بود_بیان می کند‼️
🔸دین مسیحیت تولد دختر را ننگ و ضرر میداند و می گوید:
💠"زایش دختر خسارت است "
📗انجیل کاتولیک باب ۳ عبارت ۲۲
🔸آنها بر این باورند که دختر به طور کل زنان فانی هستند برای خدمت به مرد آفریده شدهاند ،
🔰این نگاه تحقیرآمیز را مقایسه کنید با جایگاه والایی که دین اسلام برای دختر قائل است .
🔰اسلام دختر را مایه خسارت نمیداند بلکه آن را سرچشمه رحمت به شمار میآورد و به صراحت در گفتار پیامبر رحمت محمد مصطفی صلی الله و آله آمده است که "بهترین فرزندان شما دختران هستند." مستدرک ج ۱۵ ص ۱۱۶
"سانسور حقیقتی بزرگ در مسیحیت"
📜 چنانچه در ترجمه قدیم کتاب مقدس باب ۶ پیدایش آمده است خداوند از خلقت انسان پشیمان شد ،و این پشیمانی در جای دیگر هنگام برگزیدن شائول به پادشاهی بنی اسرائیل رخ میدهد.
📜 که باز هم در همین ترجمه قدیم اول سموئیل :۱۵_۱۱_۱۰ واضح بیان میشود .
📁اما در ترجمههای جدید که که بیشتر توسط سازمانهای مسیحی صهونیستی به عمل آمده عبارت "حزن و اندوه" به جای کلمه پشیمانی دیده میشود.
🤔 به راستی دلیل این تحریف و سانسور یک حقیقت بزرگ توسط مسیحیان تبشیری در چیست⁉️
🔸 به نظر میرسد دلیل اصلی این است که اگر پشیمانی خداوند از خلقت آدمی و انتخاب شائول به پادشاهی بنی اسرائیل مردود شناخته شود، بحث آگاهی خداوند (مد نظر تبشیریها) از آینده و مباحثی چون آرماگدون و زمانهای آخر که پیروزی مسیحیان صهیونیست در آن به قطعیت بیان شده است زیر سوال رفته و دیگر محلی از اعراب ندارد‼️
💠سیمای خدای مسیحیت تحت تاثیر القائات کج اندیشانه سه گانه پرستی مسیحیت در غبار تثلیث خدای پدر،خدای پسر و رابطه مابین این دو خدای والد و مولود،یعنی روح القدس، مدفون شده است و راه به توحید ناب نمیپوید.
🔸از طرفی در این نظام فکری و عقیدتی، از طرفی در این نظام فکری و عقیدتی وحی و نبوت الهی به عنوان رابط عالم ملک و ملکوت عالم لاهوت و ناسوت، همچنین به عنوان راهنمای بشریت به سوی کمال و سعادت جاوید در دنیا و آخرت مفهوم و جایگاه خود را از دست میدهد.
🔹در این نظام بر چهره کریه و دامن آلوده به گناه انسان که از والدین خود،حضرت آدم و حوا، به میراث برده است تاکید میشود.
🔹 بر اساس این نظریه انسان شناسی مسیحیت، انسان به دلیل آلودگی سرشتی خود صورت کمال یافتهای نخواهد داشت، بلکه آلودگی به گناه و معصیت طبیعی او میباشد.
💠 این طرز برداشت از انسان، ضمن توجیه ناروای ارتکاب گناه، اعتبار و ضمانت اخلاقی_ دینی فرد و جامعه تا حدودی زیر سوال میبرد و زمینه آلودگی انسان را بیشتر فراهم میآورد.
💠از جنبههای علمی از آنجا که ارتباط تنگاتنگی بین ایدئولوژی یک مکتب و جهان بینی آن مکتب باید وجود داشته باشد، مکتب مسیحیت با آن وضع خاصی که در نظام عقیدتی و جهان بینی خود دارد ،نمیتواند در تعیین خط مشی عالم انسانی و ارائه راهکارهای رفتاری موفقیتی کسب کند .
🔸این دین در هیچ یک از ابعاد و ساحتهای گوناگون زندگی فردی، اجتماعی ،فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی ،اخلاقی و تربیتی دستورالعمل روشنی ارائه نمیدهد.
🔹تعالیم کلیسا برای تامین مسائل و نیازمندیهای جامعه بشری در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نارسا میباشد.
🔸بدین ترتیب نمیتوان با تکیه بر این تعالیم به یک سلسله اصول مواضع عملی و قابل اجرا در ارتباط با اموری چون نظام مالیاتی، بانکداری، بازار،سیاست داخلی و سیاست خارجی، نظام حکومتی و نظایر آن دست یافت.
🟢وابسته به آن را در مواجهه با مسائل اشکالات و شبهات گوناگون آسیب پذیر کرده است.
💠از جنبههای علمی از آنجا که ارتباط تنگاتنگی بین ایدئولوژی یک مکتب و جهان بینی آن مکتب باید وجود داشته باشد، مکتب مسیحیت با آن وضع خاصی که در نظام عقیدتی و جهان بینی خود دارد ،نمیتواند در تعیین خط مشی عالم انسانی و ارائه راهکارهای رفتاری موفقیتی کسب کند .
🔸این دین در هیچ یک از ابعاد و ساحتهای گوناگون زندگی فردی، اجتماعی ،فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی ،اخلاقی و تربیتی دستورالعمل روشنی ارائه نمیدهد.
🔹تعالیم کلیسا برای تامین مسائل و نیازمندیهای جامعه بشری در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نارسا میباشد.
🔸بدین ترتیب نمیتوان با تکیه بر این تعالیم به یک سلسله اصول مواضع عملی و قابل اجرا در ارتباط با اموری چون نظام مالیاتی، بانکداری، بازار،سیاست داخلی و سیاست خارجی، نظام حکومتی و نظایر آن دست یافت.
🟢وابسته به آن را در مواجهه با مسائل اشکالات و شبهات گوناگون آسیب پذیر کرده است.
#تاریخ_اروپا
#مسیحیت_تحریف_شده
💎 خدمات اسلامگرایان به علم و تمدن :
✍ سِر لارنس براگ، دانشمند نامدار انگلیسی، برنده جایزه نوبل فیزیک در ۱۹۱۵ میلادی، از دانشگاه کمبریج :
📃 مسلمانان در علم پزشکی از کشورهای مسیحی اروپا پیشرفته تر بودند. هنوز هم واژه هایی به کار میرود که با " ال " شروع میشود و از ریاضیات و نجومِ آنان، به عاریت گرفته شده است.
📗منبع؛ کتاب فیزیک اندیشه ها و یافته ها. اثر لارنس براگ، ترجمه محمدرضا خواجه پور، صفحه ۲
===========================
🔹در نتیجه بیمهری و تخظئه مزبور نسبت به فلسفه و اختلاف چشمگیری که میان برخی از فلاسفه و متکلمان غربی نظیر "بئاونتورا"،"،"توماس آکویناس"دان اسکاتس"، و "ویلیام اکام"، بر سر ارزش و اعتبار فلسفه رویداد اعتبار به فلسفه روی داد، به عنوان ابزاری برای اثبات حقانیت دینی زیر سوال رفت و زمینه را برای شکاکیت فلسفی فراهم آورد .
🔰بدین میان صاحب نظران دوره رنسانس توافقی بر سر شیوه فلسفی مفید و موثر حاصل نگردید و به تدریج این فکر به ذهن خطور کرد و این اندیشه جریان یافت که:
💠 پس تا ممکن است باید از خطر و زیان فلسفه کاست، در این صورت آسانترین راه راه برای اینکه اینکه فلسفه نمیتواند چیزی را علیه دین اثبات کند این بود که ثابت کنند اصولاً فلسفه قادر نیست هیچ چیزی را اثبات کند شکاکیت فلسفی که در سراسر سدههای اخیر قرون وسطی جریان داشت_ و تا قرن هفدهم نیز به چشم میخورد _از همین جا سرچشمه گرفت.
📗اتین ژینسون، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه احمد احمدی ص ۷۹
"شکاکیت فلسفی"
💠شاید بتوان گفت نظریات آن دسته از فیلسوفانی که عقایدشان به ظهور رنسانس انجامید به لحاظ شکاکیتی بود که نسبت به برخی از باور داشتههای فلسفی و دینی برمیانگیخت.
🔸از آن میان مکتب دونتر تا حدود زمینه مناسبی را برای پیدایش رنسانس فراهم ساخت .
ژیلسون اظهار داشته است :
در کتابها و فرهنگنامهها میخوانیم که مکتب دونتر،یکی از نخستین تجلیات و پیش درآمدهای عصر تجدد فرهنگی در اروپای شمالی بود و به عبارت بهتر، یکی از نخستین عواملی بود که رنسانس مصطلح را به وجود آورد.
💠 پس از برچیده شدن اسکولاستیک یک بازگشت ساده به مکتب مقدس و تحقیق در مسائل اخلاقی ،یکی از چند کاری بود که هنوز هم تلاش برای آن لازم مینمود؛ اما از دو راه مختلف:
🔸 اول بیاعتبار نشان دادن فلسفه از راه نقادی و خرده سنجی ،و دوم حکم به اینکه دوران فلسفه به پایان یافته است.
🔸 در مورد قسمت اول، این را هم میتوان افزود که وقتی کلام بدون فلسفه بماند خود فلسفه هم ناگزیر بدون کلام خواهد ماند ،و فلسفهای که به حال خود واگذار شود برای متکلم مایه دردسر خواهد شد.
📗 اتین ژیلسون، نقد تفکر فلسفه غربی از قرون وسطا تا اوایل قرن حاضر، ترجمه احمد احمدی (تهران حکمت ۱۳۵۷) ص۳۷