WWW.EMAM8.COM2575_1396115183746_1813160.mp3
زمان:
حجم:
1.81M
#روضه حضرت #زهرا سلام الله علیها
#سید مجیدبنی فاطمه
▪️▪️▪️🥀▪️▪️▪️
#شعر روضه #دشتی برای شهادت #حضرت زهرا به همراه سبک -(خدا داند دلم خون گریه می کرد)
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به حالم دشت و هامون گریه می کرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کند
شب آمد بر سرت تنها نشستم
زپا افتاده و در خود شکستم
برای مرگ من پس باشد این داغ
که من با دست خود چشم تو بستم
نوشته شده توسط#سید محسن احمدزاده صفار
#شاعر
استاد حاج غلامرضا سازگار
@tarhimkhaniy
💫🌿مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند💫🌿
#حضرت امام صادق علیه السلام: «وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
فقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَام إِذَا قَامَ أُتِيَ الْمُؤْمِنُ فِي قَبْرِهِ فَيُقَالُ لَهُ يَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِيمَ فِي كَرَامَةِ رَبِّكَ فَأَقِم
#رجعت
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌿🍃
#«الغیبه» شیخ طوسی ص 259
#روضه دفتری#حضرت علی علیه السلام
🥀🥀▪️🥀🥀▪️🥀🥀
🥀بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات
🥀بر وارث بر حق امامت صلوات
🥀خواهی که خداوند گناهت بخشد
🥀بفرست به این امام و رهبر صلوات
(دعای فرج)
#السلام علیک یا ابالحسن یاامیرالمومنین یاعلی ابنابیطالب یاحجةالله ....
من آن مرغ غزل خوانم
به شوق روی جانانم
بیاد شاه خوبانم
🍁علی گویم،علی جویم
🍁علی جانم علی جانم
من بیچاره در محشر
به عشق ساقی کوثر
زنم بر سینه و سر
🌾علی گویم، علی جویم
🌾علی جانم علی جانم
علی ای ساقی کوثر
علی داماد پیغمبر
علی مولا علی سرور
🌾علی گویم، علی جویم
🌾علی جانم علی جانم
▪️🥀▪️دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی..
خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند...
🍂🍃حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ...
حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی...
عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ...
هنگام سرازیری قبر چه کنم....
برای شب اول قبر چه کنم ...
آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم...
جواب نکیر و منکر چه بدم ....
(حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ )
گفت "چرا آقاجان ...
فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومیگیرم... تنهاشون نمیگذارم
امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ...
آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم
🥀روضه برات بخونم و التماس دعا....
🥀شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود...
آی اونایی که بابا دارید ...
قدر باباهاتونو بدونید...
دختر میمیره برا بابا...
(دخترا خیلی بابارو دوست دارند..)
خیلی علاقه به پدر دارند...
دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا...
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون...
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز...
اما اما ...
،یه وقت شنیدن منادی ندا داد
قد قتل المرتضی....
اگه پدر داری خدا برات نگه داره ..
اما اما
آی اونایی که پدر از دست دادین...
نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه...
آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت....
دلتو بزار کنار دل زینب...
دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم...
🌾آخ دلم باغ خزونه
🌾چشام برکه خونه
🌾همه آرزوم اینه
🌾بابام زنده بمونه
🌾آخ دلم از همه سیره
🌾بابام داره میمیره
آخ بابا ..بابا...
▪️نه سویی تو چشاته
▪️نه جونی تو پاهاته
(آماده ای بگم نالتو بلند میکنی)
🍂آخ نه سویی تو چشاته
🍂نه جونی تو پاهاته
🍂فقط این دم آخر
🍂یا زهرا رو لباته
(زمزمه)امون از دل زینب...
🌾بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ...
شبانه غسل دادن...
شبانه تشیع کردن.....
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان...
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن...
آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند....
اما آی حسینیا ...
آی کربلائیا....
(آماده ای بگم...)
🥀من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد...
اما تشیع جنازه اش ویژه بود...
10نفر نعل تازه به اسبها زدن...
رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن....
الهی نبینی داغ برادررو...
الهی سایه برادر بالاسرت باشه....
یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه....
این شمشیر شکسته هارو کنار زد..
نیزه شکسته هارو کنار زد....
آخ صدا زد...
🍁گلی گم کرده ام میجویم او را
🍁به هر گل میرسم میبویم او را
🍁گل من یک نشانی در بدن داشت
🍁یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🌾یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه...
🥀آخ گل گم کرده ات خواهر منم من
🥀سرور سیته ات خواهر منم من2
🥀هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین.....
🌿هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
@tarhimkhaniy
#حضرت موسی (ع)در دل سنگ چه دید؟
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
روزی ملک الموت پیش حضرت موسی (ع) آمد همینکه چشم موسی (ع) به او افتاد پرسید برای چه آمده ای منظورت دیدار است یا قبض روح من. گفت برای قبض روح. موسی (ع) مهلت خواست تا مادر و خانواده خود را ببیند
و وداع نماید. ملک الموت گفت این اجازه را ندارم گفت آنقدر مهلت بده تا سجده ای بکنم. او را مهلت داد. به سجده رفته گفت خدایا ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا مادرم و خانواده ام را وداع کنم.
خدایا به عزرائیل امر کرد قبض روح حضرت موسی (ع) را تأخیر اندازد تا مادر و خانواده اش را ببیند. موسی (ع) پیش مادر آمده گفت مادرجان مرا حلال کن سفری در پیش دارم پرسید چه سفر. جوابداد سفر آخرت مادرش شروع به گریه کرد. با او وداع نمود پیش زن و فرزند خود رفت با همه آنها نیز وداع کرد بچه کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود، دامن پیراهن حضرت موسی (ع) را گرفت و زار زار گریه میکرد حضرت موسی نتوانست خودداری کند شروع به گریه کرد خطاب رسید موسی اکنون که پیش ما میآئی چرا اینقدر گریه میکنی عرض کرد پروردگارا بواسطه بچه هایم گریه میکنم چون به آنها بسیار مهربانم. خطاب رسید موسی! با عصای خود به دریا بزن.
حضرت موسی (ع) عصا را به دریا زد شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت. کرم ضعیفی را در دل سنگ
مشاهده کرد که برگ سبزی بر دهان داشت و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب کرد که موسی! در میان این دریا و دل این سنگ، کرمی به این ضعیفی را فراموش نمیکنم آیا اطفال تو را فراموش میکنم. آسوده خاطر باش من آنها را نیکو حافظم. موسی (ع) بملک الموت گفت مأموریت خود را انجام بده. او را قبض روح نمود.
@tarhim_khaniy
❇️#سخن_بزرگان #یادمان_باشد
#حضرت آیت الله #حق شناس (ره)می فرمایند :
⭕️شیطان سه طایفه را وسوسه میکند:
✅کسانی که از یاد خدا اعراض میکنند، مانند کسی که صبح مغازهاش را باز میکند و عصر هم میبندد و میرود، به هیچچیز هم کاری ندارد! اگر هم حرفی به او بزنی، میگوید: کسب حلال است! اما نمیداند که کسب حلال مقرراتی دارد، احکامی دارد که باید یاد بگیرد. انگار برای این ساخته شده است که صبح بیاید مغازه را باز کند و شب هم ببندد! از هیچ یک از احکام اسلامی خبر ندارد، آقاجان!
✅طایفه دیگری که در معرض وسوسه شیطاناند، کسانیاند که احکام خدا را یکدستی گرفتهاند. نماز را تند میخوانند. پروردگار به ملائکه میفرماید: چرا این بنده من با عجله نماز میخواند؟! مگر رزق و روزی او به دست غیر من است؟! چرا اینطوری نمازش را میخواند؟! باید نماز را مقدمه حفظ اموالش بداند.
✅طایفه دیگری که در معرض وسوسه شیطاناند، کسانیاند که در مقام غفلت بهسر میبرند، خودشان را در حضور و محضر پروردگار نمیبینند.
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
﷽
#شیخ حسنعلی نخودکی (ره) :
🌿🌿🌿💐🌿🌿🌿
#حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
۱) اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
۲) دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید:
✨الحمدالله رب العالمین✨
۳) سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید:
✨استغفرالله ربی و اتوب الیه✨
۴) چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید :
✨لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم✨
۵) پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید
✨ماشاالله✨
6⃣ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید
✨حسبناالله و نعم الوکیل
📚 نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی
هدایت شده از کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🍃🌸🍃🌺🍃🌻🍃🌼🍃🌹🍃🌷🍃🍀گل آرایی حرم #حضرت زینب سلام الله علیها در آستانه ولادت آن حضرت
ولادت حضرت #زینب_کبری سلام الله علیها
#دمشق
🍃🌸🍃عیدتون پیشاپیش مبارک
#روضه #حضرت علی علیه السلام#به جهت مراسم #ختم پدر
▪️▪️▪️🍁▪️▪️▪️🍁
مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمومنین
/دریغا_پدر_جانم_از_دست_رفت
در_فراق_پدر_عاشق_امام_رضا_بود
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
دریغا پدرجانم از دست رفت
دگربارخود زین جهان بست رفت
اگر چه غمش زد به سینه شرر
نبینم دگر روی ماه پدر
پدر بهترین همدم روزگار
پدر بود ما را چو آموزگار
پدربهترین یار وپشت وپناه
دگر رفته ازدست افسوس وآه
شدم بی شکیب ازغمش وای من
نگیرد کسی جای بابای من
پدر نعمتی بود از دست رفت
دریغا دریغ زود از دست رفت
پدر بوده چون برکت زندگی
بدرگاه حق کرده بود بندگی
همیشه دلت بوده بااهل بیت
بگیرند دست تو را اهل بیت
پدر بوده هر دم ورد لبت
رضاجان رضا ذکر روز وشبت
تو مرغ دلت پر زده تا خدا
شفیع تو باشد امام رضا
الهی به حق امام غریب
شوی ای پدرجان جَنَّت نصیب
بخوان باز«مداح» به سوزجگر
نباشد کسی مهربان چون پدر
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»#دشتی
ترحیم خوانی در فراق پدر
فلک از دست تو دارم شکایت.
فلک از دست تو دارم شکایت
ندونم با که گویم این حکایت
زدی تیری به قلبم با خدنگی
که از دردش بنالم تا قیامت
چه دردی و غمی شد همنوازم
که هم باید بسوزم هم بسازم
خوش آن که گل بودی و بلبل
تو گفتی صبر کن کردم تحمل
الهی بشکنه بازوی تقدیر
گل از بلبل جدا شد بلبل از گل
خدایا فصل گل فصل خزان شد
سیه در پیش چشمانم جهان شد
مسلمانان غم دل با که گویم
که بابای گلم در گل نهان شد
کسی در زندگی بابا نمیشه
عزیزی مثل او پیدا نمیشه
صفای خانه و کاشانه بابا
گل یکدانه ی گلخانه بابا☑️(السلامعلیکیااباعبدالله)
یاحسینیاحسینیاحسین☑️
🔅بعد مرگم بنویسید، به سنگ لحدم
🔅من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
🔅بنویسید که پرپر شده همچون گل یاس
🔅بنویسید شده مست و خراب عباس
♻️من به آغوش پر از مهر تو محتاجم
(یا اباعبدالله)
♻️بده در راه خدا من به خدا محتاجم
♻️من به بخشندگی آل عبا محتاجم
♻️از قنوت سحر مادرتا ن جا ماندم
♻️پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم
⬅️مجلس بیاد یکی از ارادتمندان و یکی از عاشقان و سینه سوختگان ابی عبدالله است، که از دنیا رفته...یا اباعبدالله..
امروز یه نظری یه عنایتی به این مجلس و محفل ما کن..آقا جانم
@tarhim_khaniy
#داستان_آموزنده
#در_فراق_پدر
#حضرت زهرا علیها السّلام از بیوفایی امت و فرمان نبردن آنها از دستورات پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در ایّام رحلت غصّه دار گردید؛ و فقدان پدر چنان بر او تأثیر گذارد که دنیایی از غم و اندوه بر او وارد شد.
سر را همیشه بسته، جسمش ناتوان شده بود و قوّتش را از دست داده، چشمانش گریان، قلبش سوخته و ساعتبهساعت بیحال میگشت.
به حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام میفرمود: «جدّ شما کجاست که شما را گرامی میداشت و در آغوش میگرفت؟!»
#فضّه ی خادمه گفت: در فقدان پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم کسی بهاندازهی بانوی من حضرت فاطمه علیها السّلام غصّهاش بیشتر نبود؛ هر روز حُزنش افزونتر و گریهاش شدیدتر میشد. تا هفت روز نالهاش آرام نمیشد و ضجّهاش کم نمیگشت. وقتی به طرف قبر پدر رفت، دامن به زمین کشیده میشد و چادر به پاهایش میپیچید و از شدّت گریه چیزی نمیدید.
#چون چشمش به قبر پدر افتاد، غش کرد. پس زنهای مدینه او را به هوش آوردند. وقتی به هوش آمد، فرمود: «قوّتم از بین رفته و طاقتم تمام شده است.»
در فراق پدر این شعر را انشاء کرد که نوعاً لازمهی صاحبعزاست:
#کاش مرگ ما قبل از تو بود؛ تو از دنیا رفتی و پردهها بین ما و تو حائل شد.
تا زندهام برای تو گریه میکنم تا چشمهایم با اشک ریختن برای تو دعا کند.
#آری ای خواننده، بهجای تسلیت به دختر پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله و سلّم، درب خانهاش را آتش زدند و پهلویش را شکستند و فرزندش را سقط کردند.
(مصیبت بزرگ، ص 14 -بحارالانوار، ج 43، ص 196 و 182)