وَ ضَعْفِ الصّبْرِ، وَ قِلّةِ الْقَنَاعَةِ،
الهی: از ناتواني صبر، و كميَ قناعت ...
وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشّهْوَةِ،
و ناسازگاري اخلاق، و پافشاري و سماجت شهوت ...
.
وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السّرِيرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصّغِيرَةِ،
و به تو پناه ميآوريم، از بدي باطن و ناچيز شمردن گناه كوچك، ...
وَ أَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنَا الشّيْطَانُ، أَوْ يَنْكُبَنَا الزّمَانُ،
و اين كه شيطان بر ما چيره شود، يا روزگار ما را به عرصه بلا و نكبت اندازد،،،،
.
پناهمان ده...
یاالرحم الراحمین
🍃این جوریه که میگن
"الرفیقثم الطریق"...
حواستون باشه کیو
واسه رفاقت انتخاب میکنید
#رفاقتتاشهادت
✨✨✨
🌹همیشه مدالها جنسش از طلا نیست
بعضی وقتها از جنس خون جگر است وداغ دل
حسنعلی ضرغامپور #پدر ۵ شهید
بیاید یکم تو زندگیامون جدی باشیم
این حجم از شوخی گرفتنِ آخرت ،
عاقبت نداره! :)
-گفتم: خدایا خیلی گناه کردم.😔
گفت: کدوم گناه رو میگی؟
گفتم:همونکه...
گفت:وقتی دلت آشوب شد از اون گناه
وقتی گفتی کاش نکرده بودم
همون لحظه بخشیدمت🌹
گفتم:
منکه استغفار نکردم به زبان😶
گفت :
دلت شکست و پشیمان شد از گناه
کافی بود.🦋
🌟♥️گفتم:خدایا خیلی عاشقتم♥️🌟
گفت:
{ ☆نه بیشتر از من ☆}
گفتم سندش؟🤔
گفت :سندش تمام اون لحظاتی که
عاشقانه انتظار برگشت تو را داشتم
تمام ثانیه های اذان که صدایت کردم و
تو غرق در فکر و خیالت بودی...😢♥️
🔹پادشاهی تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند اما بر اساس قوانین کشور، پادشاه میبایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند.
🔸آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند، در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی میکرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت اما در پایان ۹۰ روز هیچ گلی سبز نشد. خیلیها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو!
🔹روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت: عروس من این دختر است!
🔸قصد من این بود که صادقترین دختر را بيابم! تمام بذر گلهایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
🔆 زیباترین منش انسان راستگویی است.
🌺 فردی هنگام راه رفتن پایش به سکهای خورد.
تاریک بود فکر کرد طلاست.
کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.
دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده
هزار تومانی بوده گفت: چی را برای چی آتش زدم.
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که
چیزهای با ارزش را برای چیزهای بیارزش
آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم.
آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ها
و مقایسه کردن های خود میکنیم
و سلامتی امروزمان را با استرسها
و نگرانی های بیمورد به خطر میاندازیم.
🔴 یه دختر بچهی ۵ ساله
با التهاب صورت و عفونت چشم
روی برانکارد اورژانس خوابیده بود
دکتر هرچی ازخانوادهاش سوال پرسید
به هیچ نتیجهایی نرسید تااینکه
مادربچه گفت به نظرتون میتونه
بخاطرچندبار لیس زدن سگ باشه؟
دکتر با عصبانیت گفت ای کاش همه
قبل ازبچه دارشدن،مادر بودنو یاد بگیرن