eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
654 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشے از وصیت نامہ شهید احـمـد مـحـمـد مَـشـلـب: "خدا طُ را کمک کند اےامام زمان! مـا انـتـظـارِ او را نـمـے ڪشـیـم؛ او انـتظار مـا را مے کشد و وقتے خودمان را درست کنیم واصلاح کنیم بعد ساعاتے ظهور می کند
حتما بخونید👌 *ماجرای جالب تشییع و تدفین شهید ذوالفقاری* 💠خبر پیدا شدن پیکر هادی درست زمانی پخش شد که قرار بود در شب جمعه، یعنی شب اول ایام فاطمیه در مسجد موسی ابن جعفر(ع) تهران برای او مراسم برگزار شود،همزمان با مراسم، اعلام شد برای شهید هادی ذوالفقاری چهار مراسم تشییع برگزار شده! *شهید هادی وصیت کرده بود پیکرش را در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقی‌ها شهدای خود را فقط به یکی از حرمین می‌برند و بعد دفن می کنند؛اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و بین الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.در تمام حرم ها نیز برایش نماز خواندند!💗💗💗 پرچم زیبای ایران نیز بر روی پیکر این شهید، حرف های زیادی با خود داشت. این که مردم ما، برادران شیعه خود را رها نمی کنند. ✨ *تشییع هادی در نجف بسیار باشکوه بود. چنین جمعیتی حتی در تشییع علما و فرماندهان دیده نشده بود.* ✨ مرحوم آیت‌الله آصفی (نماینده مقام معظم رهبری ) هم در نجف بر پیکر هادی نماز خواند. در آخر هم تمام جمعیتی که برای تشییع پیکر هادی آمده بودند برای تدفین به سمت وادی‌السلام رفتند.می‌گویند عراقی‌ها در نجف برای شهدای خودشان تشییع خوبی در حرم‌ها راه‌ می‌اندازند، ولی بعد از آن که می‌خواهند شهید را دفن کنند، همه می‌روند و فقط چند نفر می‌مانند. ولی در تشییع پیکر هادی همه چیز فرق کرد. صدها نفر وارد وادی السلام شدند. خودعراقی‌ها هم از شرکت چنین جمعیتی در مراسم تدفین شهید تعجب کرده بودند و می‌گفتند این شهید استثنایی است. اما نکته دیگر اینکه قطعه شهدای عراق در نجف، از حرم حضرت امیر(ع) فاصله بسیاری دارد اما مزار هادی به حرم حضرت علی(ع) بسیار نزدیک است. این قبر متعلق به یکی از دوستان هادی بود که او هم قبر را برای مادرش در نظر داشت، اما هادی قبل از اعزام با او صحبت کرد. او هم مادرش را راضی نمود تا مزار را برای هادی قرار دهد. دست آخر درست در شب جمعه و شب اول فاطمیه، در همان مزار (کمی جلوتر از قبر علامه سیدعلی قاضی) به خاک سپرده شد. شهید ذوالفقاری وصیت‌های عجیبی برای تدفین داشت که عمل کردنش مشکل بود، اما به خواست خدا همه‌اش تحقق یافت. اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(س) بوده.🌷 چون وقتی پیکر او با این تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز ایام فاطمیه بود. ♥️شبی که او به خاک سپرده شد، شب اول فاطمیه بود.♥️دوستانش می‌گویند بعد از شهادت هادی وقتی به خانه‌اش رفتیم دیدیم حتی سجاده‌اش پهن بوده است. انگار که او بعد از نماز برای رفتن و جنگیدن به قدر سجاده جمع‌کردنی هم درنگ نکرده است.😭😭 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
خدایا امتحان‌های ما را از جاهایی که هنوز درس نداده‌ای، نگیر. ضعیفیم. خراب می‌کنیم. مضحکه فرشته‌هایت می‌شویم. 🍃🍂🍃🍂🍃
🔴اعتراض سفیر انگلیس به جشن مبتذل شاه 🔹در زمان شاه سطح فرهنگ و هنر چندین هزار ساله کشور به حدی پایین اومده بود که سفیر انگلیس در ایران، در خاطراتش نوشته: بعد از برگزاری جشن هنر شیراز و نمایش کامل یک صحنه تجاوز در تئاتر خیابانی آن به شاه گفتم: اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا میشد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمیبردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت. 🔹پ.ن: دیگه حساب کنید سطح بی شرمی و ابتذال در این جشن به چه اندازه ای بوده که حتی سفیر انگلیس هم به اون اعتراض کرده!!؟ 📚 منبع:کتاب غرور و سقوط/ نوشته سر آنتونی پارسونز(سفیر انگلیس)
یه روز رضاخان وقتی افسر قزاق بوده می‌ره یه قهوه‌خونه‌یی، چایی بخوره. هی میگه چایی بیار قهوه‌چی تحویلش نمی‌گیره بعدم آب می‌گردونه ته قوری، یه چایی کم‌رنگ می‌ریزه می‌بره براش. رضاخان بهش برمی‌خوره ولی چیزیم نمیگه. صبح که قهوه‌چی میاد می‌بینه نیمکت جلوی قهوه خونه نیست، نیمکته اینقدر بزرگ و سنگین بوده که اصلا شبا نمی‌برده تو. همین حین، یه آشناهاش میرسه و میگه نیمکتت رو توی خندق دیدم. قهوه‌چی قبول‌دار نمیشه، میگه جابجا کردن این نیمکت، اونم تا خندق بردنش شدنی نیست، اشتباه می‌کنی. نهایتا می‌ره و می‌بینه ای داد بیداد، نیمکت خودشه تو خندق. سه چهارتا عمله و دو تا الاغ برمی‌داره و می‌ره نیمکت رو بیاره. قضیه اینقدر براش عجیب بوده که هر مشتری‌ای میاد براش تعریف می‌کنه. آخر سر یه سربازای قزاق بهش میگه رضا خیلی ناراحت شد، اون روز تا آخر شب اینجا می‌پِلِکید، ملت که خوابیدن، نیمکتو برداشت برداشت برد انداخت تو خندق.😁 منبع داستان نیمکت تاریخ بیست ساله، ج ۲ ص ۳۸۹ به نقل از سرهنگ سیدجواد خان صوفی
-کتاب📚 شاگردی از استاد پرسید: خواهش می کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟ استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید. اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد. نوشته نوربرت_لش_لایتنر
••♥️📿•• •° پرسیده شد: رجب را ڪه "شهرَ اللهِ الأصَب" گفته‌اند یعنۍ چه؟ فرمودند: یعنۍ این قدر در "ماه‌رجب" به شما ثواب اعطا مۍ‌ڪند ڪه چشم و گوشِ ڪسۍ ندیده و نشنیده و به قلبِ ڪسۍ هم خطور نڪرده است...!🤍🌱 🖌°| 🌙
0005.mp3
25.52M
علیه السلام 💠خیر رسانی وجود نازنین امام هادی صلوات الله علیه و آله 💠 👇کانال سخنرانی تاثیرگذار👇👇 👌رسانه دینی 👇💯 ╭┅─────────┅╮ 🌺 @tarigh3 ╰┅─────────┅╯
🔴در طوفان‌های زندگی خدا کنار تو و مواظب توست ✍مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را ديد و متوجه حالت پريشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را ديد، بی‌اختيار گفت: عجيب آشفته‌ام، همه چيز زندگی‌ام به هم ريخته. به‌شدت نيازمند آرامش هستم و نمی‌دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ استاد برگی را که از شاخه روی زمين افتاده بود، داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد، خود را به جريان آن می‌سپارد و با آن می‌رود. سپس سنگ بزرگی را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به‌خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرورفت و در عمق آن کنار بقيه سنگ‌ها قرار گرفت. استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدى، به‌خاطر سنگینی‌اش توانست بر نيروی جريان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را می‌خواهی يا آرامش برگ را؟ مرد جوان مات‌ومتحير به استاد نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نيست. او با هر افت‌وخيز آب نهر بالاوپايين می‌رود و الان معلوم نيست کجاست! لااقل سنگ می‌داند کجا ايستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمی‌خورد. من آرامش سنگ را ترجيح می‌دهم! استاد لبخندی زد و گفت: پس چرا از جريان‌های مخالف و ناملايمات جاری در زندگی‌ات می‌نالی؟! اگر آرامش سنگ را برگزيده‌ای پس تاب ناملايمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی، آرام و قرار خود را از دست مده. استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود، نفس عميقی کشيد و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسيد: شما اگر جای من بوديد آرامش سنگ را انتخاب می‌کرديد يا آرامش برگ را؟! استاد لبخندی زد و گفت: من در تمام زندگی‌ام خودم را با اطمينان به خالق رودخانه هستی و به جريان زندگی سپرده‌ام و چون می‌دانم در آغوش رودخانه‌ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد، از افت‌وخيزهايش هرگز دل‌آشوب نمی‌شوم و من آرامش برگ را می‌پسندم. خود را به خدا بسپار و از طوفان‌های زندگی هراسی نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @tarigh3
🌿 خودسازی با‌شهدا با همرزمانش نشسته بود و صحبت می‌کرد. وقت نماز شد. محمد بلند شد و به طرف منبع آب رفت و وضو گرفت. دوستاش گفتن: -بیا، یه چایی☕️ بخوریم، بعد همگی میریم نماز میخونیم.😁 محمد لبخند زنان گفت: ☺️ -امام حسین ؏ ظهر عاشورا اوّل نماز خوند، بعد چایی رو با فرشتگان تو بهشت خورد.😊 به سنگر رفت و به نماز ایستاد. خمپاره‌ای 💣 فرود آومد و محمد را آسمانی کرد.🕊 🌷 🌺
شیطان شناسی5.mp3
9.22M
۵ آنچه خواهید شنید ✍قرآن صراحتا اعلام نموده؛ شيطان،هیچ سلطه ای بر انسان ندارد. 🔻پس چگونه،براحتی ما را به قعر جهنم میکشاند؟
آخرین سلفی داداش بابک..💔🌿 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🍂 شهیدبابک نوری هریس
الهے در سڪوت شب ذهنم را آرام ڪن و مرا در پناـہ خودت بـہ دور از هیاهوے این جهان بدار… بیقرار بودم و تو قرارم دادے الهے شبم را با یادت بخیر ڪن… ⭐️✨⭐️⚡️
⏋ _ میدونی‌ بهترین مردم چه‌کسانی ⎾ هستند؟ + پیامبر نور می‌فرمایند:«و در شب ⏌ که مردم خوابند، نماز می‌خوانند!» ⎿
استقبـال از همسـر ❣ استقبال از همسر به هنگام ورود به خانه یا بدرقه او به هنگام بیرون رفتن، نشانه صفا و صمیمیت میان آن دو و نیز افزایش دهنده مهر و محبت بین آن‌ها است. افزون بر آن، این کار حاکی از احترام زن و شوهر به یکدیگر است. 💠پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند:«حق مرد بر زن آن است که چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند و هنگام ورود مرد به خانه، تا جلوی در، به استقبال او برود و به او خوش آمد بگوید». 📚مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۴ 🌸 ممکن است در نظر برخی، انجام این گونه امور، بسیار ساده و پیش پا افتاده قلمداد گردد، ولی باید توجه داشت که انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند؛ به طوری که یک خنده و تبسم در روح و روان آن‌ها اثر مثبت می‌گذارد؛ همان گونه که یک بی‌توجهی و کم اعتنایی موجب رنجش خاطر آن‌ها می‌شود.
🍃مهربان من باید باور کنم که دشمن‌تر از خویش، دشمنی ندارم؛ اما باور نمی‌کنم و باید باور کنم که دوست‌تر از تو، دوستی ندارم؛ اما باز هم باور نمی‌کنم. باید ایمان بیاورم به این که نمی‌شود به جنگ دشمن‌ترین رفت،‌ بی‌ آن که دوست‌ترین در کنارم باشد؛ اما ایمان نمی‌آورم. با دشمن خویش، دوستی کرده‌ام و از دوست خویش دور افتاده‌ام. دشمنم با خیالی آسوده دارد ایمانم را می‌بلعد و من هم کمک‌کار او هستم و دوستم دست به دعاست که شاید به هوش بیایم و برگردم. آخرش با این همه مهربانی می‌کشی مرا. ✨💫شبت بخیر مهربان من!
قَبل‌ اَز‌ خواب ‌زِمزِمِه کنیم؛ اَللَّهُمَّ اغـْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتی تُحْرِمُنِی الْحُسَیـْنْ ... خُدایا گُناهانی را که مَرا اَز حُسین‌(ع) مَحروم میکنَد. ببخش! شبتون حسینی🌟🌙
4_5868216041317862517.mp3
5.63M
چه ماه قشنگی هستی تو! (آقا مجتبی تهرانی، قربون این نفس حقت برم من! چقدر خوب درباره ی ماه رجب گفتی! چقدر منِ گناهکار نیاز دارم به این حرفها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی وقت‌ها تشکرکردن از خـدا فقـط گفتن کلمه‌ی خدایا شکرت نیست گاهی وقت‌ها برای تشکر از خدا باید کاری کرد دلی را شادکرد، گلی را هدیه داد، دستی راگرفت وبخششی را تقدیم کرد.