کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
اونایی که روز مرد کادو نگیرند
به فکر خودتون باشید.....😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥در روز پدر و ولادت حضرت علی(ع)
صلواتی بفرستیم💛
برای سلامتی و طول عمر همه ی پدران زحمتکش
وشادی روح تمامی پدرانی که آسمانی شدن 🙏
(🌼)اللّهُمَّ
💥(🌼)صَلِّ
💥💥(🌼)عَلَی
💥💥💥(🌼)مُحَمَّدٍ
💥💥💥💥(🌼)وَ آلِ
💥💥💥💥💥(🌼) مُحَمَّدٍ
💥💥💥💥(🌼)وَ عَجِّلْ
💥💥💥(🌼)فَرَجَهُمْ
💥💥(🌼)وَ اَهْلِکْ
💥(🌼)اَعْدَائَهُمْ
(🌼)اَجْمَعِین
🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ میلاد با سعادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد.
4_5886226943723964782.mp3
4.25M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐جون جوونم علیِ
💐ورد زبونم علیِ
#محمد_فصولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا... اینجارو ببین😍😍😍😁😁😁
ای فدات بشم پدر امت.. ❤️🇮🇷❤️
لحظه ورود حضرت آقا به حسینیه امام خمینی ره همراه با دختران شهدا برای مراسم جشن تکلیف فرشته ها.. 😘😘
نگاه خدا دختر بچه ها چه ذوقی میکنن😁
♥️سَلامٌ عَلى آلِ يسَّ
♥️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللَّهِ وَناصِرَ حَقِّهِ
✋🏼سلام بر تو اى
✨ خليفه خدا
✨و ياور حق او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که ارزشش بالاست ، نیازی به دیده شدن نداره...
و چقدر تأمل برانگیز🤔🤔🤔
هر صبـح پس از نـافلہ با عرض سـلامے
ما رزقِ خود ازسفرهے #ارباب گرفتیم
دیـوانہے بیـن الحـرمیـنیم و بـہ سیـنہ
تصویر #حسین_بن_علے قاب گرفتیم
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
صبحتون حسینی♥️☀️
https://eitaa.com/BandeParvaz
سلاااااااام رفقا ♥️
فرا رسیدن عید ولادت باسعادت مولود کعبه آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بر شما مبارک
🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸
روز پدر را به تک تک مردان غیور سرزمینم به ویژه اعضای خوب کانال مون تبریک میگم 🌸🎊🌸🎊🌸🎊
خانم های گل
عیدتون مبارک 🌺🌱🌺🌱🌺
سایه ی پدران و همسران تون مستدام
روح همه پدران آسمانی مون شاد و مهمان خوان پر کرم آقا امیرالمؤمنین 🌹
عیدتوووووووون مبارررررررک🎉🎈🎉
ان شاءالله وعدهی دیدار همگی مون به زودی کنار ایوان طلای امیرالمؤمنین ♥️
*گزیده ای از متن کتاب کاش برگردی*
روایت مادرانه ی شهید زکریا شیری
دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی تونم راه برم، منو بغل می کنی؟
یک دستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگ صبور این خانواده باشد.
هر چه جلوتر می رفتیم فاطمه محکم تر مرا بغل می کرد، می دانستم آغوش پدر می خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس می کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم.😭😭😭💔
خب بزرگواران بگید ببینم چی گرفتید هدیه به آقاتون😍😍
فقط امیدوارم جوراب نباشه😂😂
خدایا خودت رحم کن