#حسین_جان ❤️
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانهاند
عشق در دست حسین بن علیست
🍃مرد خدا
تو تدبیرت به خدا سپردی و در اوج محنتها آرام آرامی و قصۀ بیچارگیهای من از وقتی شروع شد که خواستم تدبیرکنندۀ زندگی خویش باشم. من چه مأمومی هستم برای تو! چرا تو به خدا اعتماد میکنی و من به خدا بیاعتمادم؟! کاش نسیمی از ایمان تو میگذشت و گردی از اعتماد تو به خدا را روی دلم مینشاند.
شبت بخیر مرد خدا!
✨🌙
خوبه زندگیم با تو میگذره_۲۰۲۳_۰۵_۰۴_۲۲_۵۵_۴۴_۲۴۴.mp3
5.16M
چقدر خوشبخته اون که تو را داره یا ثارالله وابن ثاره..
کربلایی حسین طاهری
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
رزق حسینی شب جمعه 🌙♥️
التماس دعا
°•🌱
#سلام_امام_زمانم♥
#یاصاحب_الزمان❣
تاڪیدلمنچشمبهدرداشتهباشد
اۍڪاشکسی ازتوخبرداشتهباشد
آنبادڪهآغشتهبهبوینفستوستـــ
ازڪوچهیماڪاش گذرداشتهباشد
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌱
.
#مولایمن
🌱دست دعا و
اشک و نیاز و
ظهور تـو
🌱کی مستجاب میشود
این انتظار من؟
العجلمولایغریبم
همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله💚
🌺🍃🌺🍃
تا خودِ صبح فقطخوابِ حرم مے دیدم
چہ شبے بود دلم راهمہ جا مے بردم
دلـهرہ داشتـم از لحظـہ ے بیـدار شدن
ڪاش درخواب میان حرمت مے مردم
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
صبح تون حسینی ♥️
#قضاوت
📚وقتی که او مرد...
وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس. و این لقب هم چقدر به او میآمد نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.
شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پولها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما...
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم.
موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟
♥️🌱
گاهی هم به خودت سر بزن!
حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛
رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها داراییِ من هستی؛
بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم؛
برای خودت وقت بگذار، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر، نگذار احساس تنهایی کنی، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد...
مطمئن باش،
هرگز کسی دلسوزتر از تو
نسبت به تو پیدا نخواهد شد…
❤️🌱