.
این روزها همه به فکر زمین خوردن حضرت مادر هستند..اما
خیلیا به فکر زمین افتادن حرف مادر نیستند !😔
#حجاب و #حیا مقابل نامحرم حرف مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیهاست
پشت در آتش گرفت ، بین در و دیوار ماند اما حیا و حجابش را حفظ کرد🥀
صلیاللهعلیکیا مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
#سیره_شهدا 🌱
اگر غریبه ای وارد سپاه همدان می شد و فرمانده را تشخیص نمی داد، باید به او حق می دادیم! آخر چه کسی می تواند باور کند؛ آن که هر روز صبح در حال آب و جاروی باغچه و محوطه ی سپاه همدان است، یا آن که پا به پای بچه های بسیجی با لباس هایی خاک آلود در حال تخلیه ی بار کامیون سیب زمینی است، یا آن که هنوز شب از نیمه نگذشته در حال شستن دستشویی های سپاه همدان است، همان فرمانده ی سپاه استان همدان یعنی محمود شهبازی است.
#شهید_محمود_شهبازی
هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
بهش میگفتم دانیال ، حالا درسته اردوی
جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای
مادرت تنهاست، نمیخواد همیشه هم همراه
ما باشی ؛ میگفت : مادرم تنهاست ، ولی
سقف سالم بالا سرشه ، سقف این خونه ها
بریزه رو سر یک مادر ، با خودم چی بگم؟
من باید بیام، وظیفمه!!..
#شهید_دانیال_رضا_زاده
🌹@tarigh3
#کــلام_شهـــید
شهید ابراهیم هادی میگفت:
اگر پدرم بچههای خوبی تربیت کرد به خاطر سختیهای بود که برای #رزق_حلال میکشید.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها جایی که یه پناه جلو روت
و یه قوت قلب پشت سرت داری
بین الحرمینه...❣
صلی الله علیک یا مولای
یااباعبدالله الحسین (ع)
و صلیاللهعلیکیا مولاتی
یا فاطمه الزهرا(س)🖤
#فاطمیه
شب تون فاطمی ✨
راهتون حسینی ✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
مولاجانم
خدا کند این آخرین روزهای فراق باشد ...
خدا کند این آخرین نفس های تلخ زندگیِ بدون شما باشد ...
خدا کند این آخرین بازی نکبت بار آخرالزمان باشد ...
دیگر جان به لب شده ایم ...
دق کرده ایم ...😔
خدا کند ورق روزگار برگردد ...
خدا کند بازآیید ...🤲
🌱اللهم عجل لولیک الفرج 🌱
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم💚
صدای آمدنت را به گوش ما برسان
زمان غیبت خود را به انتها برسان
کنار تربت زهرا به وقت نافله ات
دعای خویش به یاری این گدا برسان!
صبحتون مهدوی 🌤
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حُسنِ زمین و زمان، سلام حسین
سَرٺ سلامٺ و ماهِ رُخٺ تمام، حسین
سَرم خوشسٺ و بہ بانگِ بلند مےگویم
همیشہ درد، حسین اسٺ و التیام،حسین
صبحتون حسینی ❤️✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌼🍂
از حکيمي پرسيدند:
چرا از کسي که اذيتت میکند، انتقام نمیگيری؟
با خنده جواب داد:
آيا حکيمانه است سگی را که گازت گرفته، گاز بگيری؟!
🌹@tarigh3
شاید سختتر از مدافع حرم شدن،
مدافع قلب شدن باشد..
• شهید محمدرضا دهقان امیری
🌹@tarigh3
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
مدد به غیر تو ننگ است، یاعلی مددی...!
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله
#دشمن_شناسی
علی ابن ابیطالب، زبیر ... همه تو این خونه ان مخالفین تو این خونه ان ...
چرا نمیرن؟!
چرا تو نماز ابوبکر شرکت نمیکنن؟!
در زدن ...
کی اومد پشت در؟!
حضرت زهرا سلام الله !!
خب مگه علی تو خونه نیست؟!
چرا هست...!!
مگه زبیر و... نیست؟!
چرا هست...!!
چرا زهرا سلام الله اومد پشت در؟!
پشت این در هر کی بیاد یا باید بیعت کنه یا کشته بشه...
اونا براشون زبیر و سلمان و... مهم نیست
با کی کار دارن؟!
علی ...!!
در زدن میخوان علی رو ببرن...
علی بیاد پشت در، یا بیعت میکنه یا کشته میشه ...
هر دو اسلام رو از بین میبره
لذا علی بن ابی طالب فرمود: زهرا جان شما باید بری پشت در...
اونی که زهرا رو فرستاد پشت در خود علی بود
چرا؟! چون زهرای مرضیه امامش علی بود
فرمانده علی ابن ابیطالب بود او هر چی میگفت زهرای مرضیه گوش میکنه...
چشم، رفت پشت در ...
گفتن: ما با تو کار نداریم اومدیم علی رو ببریم ...
فرمودن: مگه از رو جنازه ی من عبور کنین دستتون به علی برسه...
اینا میخوان زهرا رو بکشن، فهمیدن زهرا مقاومت میکنه
آتیش اوردن...
اینا میخوان زهرا رو بکشن چرا؟!
اگه نمیخواستن آتیش که نمیزدن در رو...
صبر میکردن در کاملا میسوخت میریخت بعد میومدن ...
اما همین که در آتیش گرفت در قتاله شد...
یعنی چی؟!
خب میدونین این درای قدیمی که چوبیه یه میخی بیرون هست میگیرن باز میکنن
درب وقتی کاملا سوخت دیگه باز شدن نمیخواد ریخته ...
اما وقتی در فقط این کلون ازبین رفته در داره میسوزه هُل بدی باز میشه...
حالا این در که باز شده اونی که پشت در باشه یا بین اینور میمونه یا اونور...😔
این وقتی در قتاله شد گفت حمله کنید...
بعضیا توجیح نبودن که این میخواد چیکار کنه گفتن: زهرا پشت در وایستاده...
گفت: میدونم زهرا پشت در وایستاده...
خب بره کنار...
زدن در باز شد...
زهرای مرضیه خب نمیره کنار، در رو بدن زهرا باز شد...😔
چه اتفاقی افتاد؟!
عملاً خب حضرت بچه اش سقط شد...
دوم اینکه میخ رفت تو سینه ی زهرا سلام الله
سه چون جمعیت خیلی زیاد بود و فشار آوردن کمر اسیب دید...😔
زهرای مرضیه اینجا دیگه باید بیوفته...
فریاد بزنه کمک...
فریاد نزد...!!
نگفت کمک ...!!
چرا؟!
پای علی به این درگیری نباید کشیده بشه ...
اصلا میخواد علی رو نجات بده دیگه ...
ما روایت داریم پیغمبر فرمود هرکسی بشنوه یکی داره داد میزنه مسلمونا کمک و این نره به این کمک کنه مسلمان نیست ...
خب اگه زهرای مرضیه فریاد میزد میگفت کمکم کنید بر علی واجب میشد بیاد به زهرا کمک کنه...
واجب میشد ...
درگیر میشد...
کشته میشد...
برای اینکه پای علی به این معرکه نرسه زهرای مرضیه همه ی درد رو قورت داد و هیچی نگفت و افتاد...😔
اینا عبور کردن...
ریختن همه رو دستگیر کردن ...
چون علی نباید شمشیر بکشه، دستای علی رو بستن
زهرای مرضیه افتاده بود نگاه کرد از نوع رفتار و ضربه زدن اینا دید جان علی هنوز در خطره...
ببیینید خانه زهرا درش به مسجد وامیشه دیگه به جایی که منبر رو میبینید
تا علی رو اوردن پای علی از در خانه به مسجد رسید زهرا بلند شد کمر علی رو گرفت ...
نتیجه علی علیه السلام تو مسجد زهرا سلام الله در آستانه ی در اینایی که حمله کردن مسلمونا همه میبینن...
هرکاری کردن نتونستن علی رو از دست زهرا دربیارن
دوباره شروع کردن به چی؟! دست زهرا رو کوتاه کردن...😔
اگه اینا با شمشیر میزدن دست زهرا قطع میشد خون فواره میزد تو مسجد، مسلمونا از خواب بیدار میشدن...
گفت: دست زهرا رو کوتاه کن نگفت قطعش کن...
چی کار کرد؟!
این شمشیر رو کشید شمشیر آهنه دیگه شروع کرد به پهنای شمشیر به بازوی زهرا زدن😔
چرا حضرت این کارو کرد؟!
حضرت دعوا رو کشید سمت خودش و همه توجه ها...
انقدر نگه داشت تا چی شد؟! استخوان دست شکست😔
نتیجه؛ دست دیگه در اختیار زهرا نیست دیگه
اون گفت من دیدم زهرا کمر علی رو گرفته نگه داشته این زد زد زهرا رها نکرد دست زهرا شل شد افتاد😔
علی رو بردن...
حساب کنید هم دستش شکسته، هم بچه افتاده
هم میخ...😔
نگاه کرد دید علی رو بردن کنار منبر دست ها بسته...
شمشیر رو آوردن بالا سر علی...
شمشیر رو به علی نشون داد و علی رو دو زانو نشوندن، عین کسایی که میخوان از پس گردن، گردن بزنن نشوندن دست ها رو از پشت بستن، دو زانو علی رو نشوندن دست انداخته گردن علی رو آورده پایین شمشیر رو آورده بالا...
میگه علی یا بیعت کن یا گردنتو میزنیم
حضرت سکوت کرد...
دوباره گفت: علی یا بیعت کن یا گردنتو میزنیم
حضرت دوباره سکوت کرد...