💞خدایا؛
ای مهربانترین مهربانان،
تو را به خاطر تمامی خوبیها
و بخششهایت در زندگیام
شُکر می گویم،
💞بی گمان بدون وجود این همه لطف
هرگز نمیتوانستم قدمی بردارم،
هر چه دارم و ندارم از توست...
خدایا_شکرت
🌹@tarigh3
♥️🍃
چگونه
دلتنگ میشوے، در حالیکه
آسمان خدا
به رویت باز است🌱
هر زمان
که بخواهی...
🌹@tarigh3
🔴 #فرمول_زیبای_قرآنی
💠 با همسرم آیهی هفتم سوره ابراهیم علیهالسلام را میخواندیم:
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِى لَشَدِيدٌ»(و به یادآورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام کرد اگر شکرگزارى کنيد، نعمتم را بر شما میافزایم و اگر ناسپاسى کنيد، مجازاتم شديد است!)
💠 به #همسرم گفتم پس اگر بخواهم کاری کنم که خوبیهای شما بیشتر شود باید از خدا بابت نعمتهایی که از طریق شما به من داده تشکّر کنم و اگر بخواهم با نق زدن و توقّعات زیاد، #ناسپاسی کنم طبق فرمایش قرآن وضعیت زندگیمان عذابآور خواهد شد.
💠 با هم قرار گذاشتیم چند دقیقه به نوبت این فرمول را #اجرا کنیم:
خدایا شکر که همسرم #مهربان است! خدایا ممنونتم که همسرم مودّب است! الحمدلله که همسرم #سالم است و درگیر بیماری نیست! خدایا شکرت که همسرم بچهها را خوب تربیت میکند! الحمدلله که همسرم آبروی مرا #حفظ میکند! خدایا سپاس که همسرم بیکار نیست! خدایا ممنونتم که توان جسمی به همسرم دادی تا برای همسر و فرزندانش #آشپزی کند! خدایا شکر که پاهای سالم به همسرم دادی تا برای خرید و امور خانه بتواند رفت و آمد کند! الحمدلله که به من #چشم دادی تا از دیدن همسرم لذّت ببرم! الهی شکر که راهنماییام کردی تا به نعمتهایی که از طریق همسرم به من عطا کردی توجّه کنم! خدایا...
💠 اقرار میکنم بعد چند دقیقه، دلم چنان #لطیف و رقیق شد که اشک شوق، اشک خجالت از خدا بر گونههایم سرازیر گشت و لذّت #مناجات با خدا را چشیدم.
💠 فقط پنج دقیقه در روز این فرمول زیبا را #تمرین کنید!
🌹@tarigh3
یه روزی میرسه که خدا با یه اتفاق خوب بهت میگه:
دیدی؟!
بهت گفتم جبران میکنم که...
کی میتونه جلو سبز شدنت رو بگیره، وقتی ریشه هات از قلبت جوون میگیره؟!
یه سنگ انداختم تو دریا
جالب بود...
دریا اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده!
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم.
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق،
بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه
نه اینکه خودش غرق مشكلات بشه...!
اگه لحظه به لحظه ات به یاد خدایی بدون خوشبختی، چون به یادش افتادن هم نصیب هر کسی نمیشه...
من غیر از تو کسی را ندارم پس به دادم
برس ای معبود که من عبد توأم و ای
بزرگواری که من بنده توأم و ای سیدی که
من نوکر توأم! الهی! به حق شهدایی که
تو آنان را فرا خواندی پس به من ضعیف
به من ذلیل رحم کن ای بخشنده و
مهربان! به لطافت و ضعف بدن من رحم
کن و من را به بزرگواری و آقائیت به
مولایت ببخش خدایا!
شهید محمد ابراهیم موسی پسندی
#حتما_بخوانید👌👌
♨️ادب در برابر امام زمان ارواحنا فداه...
🔸حضرت بقیةالله،هم احاطه روحی بر ما دارند و هم جسم مبارکشان در بین ماست.
شما باید هم #ادب_جسمی را رعایت کنید و هم #ادب_روحی.
🔸ادب جسمی یعنی اینکه اسم #امام_زمان را که میخواهی ببری بسیار مؤدبانه، به حضرت سلام که میدهی مؤدب بایستی و خودت را خاضع و خاشع بگیری،
هم از نظر بدنی و هم از نظر روحی متوجه حضرت بشوی و بعد سلام کنی.
مطلبی که در مورد حضرت میخوانی دو زانو و مؤدب بنشینی و بخوانی. (حتی در خواندن یک بیت شعر خطاب به حضرت).
🔸ادب روحی هم نسبت به حضرت «اطاعت و خشوع قلبی» است.
یعنی اینکه در برابر اوامر حضرت مطیع و فرمانبردار باشی.
🖋 حاج آقا زعفری زاده
#امام_زمان_عج
#سه_شنبه_های_مهدوی
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 روایت لحظه به لحظه #عملیات_بدر ✦ ✦ ✦ نمیدانم از د
🍂
🔻 روایت لحظه به لحظه
#عملیات_بدر
✦ ✦ ✦
ساعت، هشت صبح را نشان می داد. همه حاضر و آماده سوار بر قطاری از بلم آماده دستور حرکت بودند.
اولین بار بود که صبح برای عملیات حرکت می کردیم، و این کمی برایمان عجیب بود. مسافت چند کیلومتری تا خط دشمن آنهم پارو زنان چارهای نگذاشته بود و باید به این طریق عمل می کردیم.
بلم ها آرام آرام حرکت خود را در دل راهروهای بین نیزارها شروع کردند و به ستون یک، از اسکله هر لحظه دورتر شدند تا آخرین بلم هم ناپدید گردید و در دل هور فرو رفت.
🔸(قسمتی از خاطرات شخصی)
وظیفه ای که بر عهده ما بود، تأمین و رساندن مهمات جنگی به نیروها بود. لذا بعد از دور شدن قایق ها به سمت پد هشت، حرکت کردیم. سوار بر لنکروز به زاغه مهمات لشکر رسیدیم.
هر نوع مهمات بصورت منظم و با فاصله چیده شده بود. یک قسمت مخصوص موشک های آرپی جی، یک قسمت تیربار، یک قسمت نارنجک...
از هر کدام چند صندوق بار کردیم و به پد هشت بازگشتیم تا آنها را بار قایق تسلیحات کنیم. بین راه رادیوی ماشین را روشن کردم. صدای نوحه كويتی پور بود که شب گذشته بین رزمندگان اجرا کرده بود و گویای عملیات دیگر و حمله به دشمن داشت...... یعنی اگر دشمن به عملیات شک داشت، با این نوحه و اشعار مطمئن می شد که عملیاتی در جریان است.
مهمات را جای امنی قرار دادیم تا موقع حرکت در قایق بزرگ تسلیحات جا دهیم و به محل درگیری برسانیم.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 روایت لحظه به لحظه #عملیات_بدر ✦ ✦ ✦ ساعت، هشت صب
🍂
🔻 روایت لحظه به لحظه
#عملیات_بدر
✦ ✦ ✦
پارو زنان بلم ها را پشت سر هم و بدون کوچکترین صدایی به جلو هدایت می کردیم. گاهی صدای ظریفی از شکسته شدن نی ها بلند می شد و سکوت را می شکست. وقتی تصور می کردیم لابلای این نیزار چقدر رزمنده پنهانی رو به دشمن می روند و چقدر هماهنگ شده اند بر خود می بالیدیم.
گاهی هواپیماهای دشمن از بالای سرمان عبور می کرد و احتمالا لو رفتن بالا می رفت. در این شرایط از گونی هایی که رنگ سبز خورده بود استفاده می کردیم و به روی خود می کشیدیم. لحظاتی توقف می کردیم تا شناسایی نشویم.
وقت نماز و ناهار رسیده بود و باید جایی توقف می کردیم. بالاخره بعد از کیلومترها پارو زنی در جایی متوقف شدیم و نماز را خواندیم و برای ناهار جیره های جنگی خود را باز کردیم و استفاده نمودیم.
باید مقداری دیگر می رفتیم تا نزدیک کمین دشمن می رسیدیم. ولی با توجه به وقت باقیمانده، فرماندهی تشخیص داد تا پنج بعد از ظهر استراحت کنیم تا دستور جدید صادر گردد.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 روایت لحظه به لحظه #عملیات_بدر ✦ ✦ ✦ پارو زنان ب
🍂
🔻 روایت لحظه به لحظه
#عملیات_بدر
✦ ✦ ✦
بعد از ساعت مقرر، حرکت مجدد خود را به سمت دشمن ادامه دادیم تا به سیصد متری کمین دشمن رسیدیم. این کمین ها بصورت متناوب در سرتاسر منطقه ادامه داشتند و همه یگان ها کم و بیش با آن مواجه بودند.
بعد از توقف در ایستگاه دوم همگی نماز را نشسته خواندیم. از اینجا کار گروه غواص و تخریب شروع می شد. همه افراد پیشرو لباس غواصی به تن کردند و چون شبهی وارد آب های ظلمانی شده و ناپدید شدند.
تا رسیدن به کمین باید سیصد متر را شنا می کردند و وارد کمین می شدند. کمین ها دارای شش نگهبان بودند که سه نگهبان در حال پست و سه تای دیگر در حال استراحت به سر می بردند. ساعت رسیدن به کمین ها به شکلی برنامهریزی شده بود که بعد از ساعت تعویض آنها باشد. یکی دیگر از تهدیدهای کمین، تله گذاری آنها بود که در لابلای سیم های درهم تنیده اطراف کمین قرار داده بودند. وظیفه قطع سیم های تله بر عهده گروه تخریب بود. یک گروه تخریب باید برای خنثی سازی کمین ها با غواص ها همراه می شد و گروهی برای قطع کردن کابل فوگازهای انفجاری که خطرناکترین مانع سر راه خط شکنان محسوب می شد. بشکه های بهم پیوستهای که مملو از مواد انفجاری بود و می توانست منطقه وسیعی را به آتش بکشد و ذوب کند.
لحظات پر استرس به سختی طی می شد و تنها کاری که از همه رزمندگان روی آب برمی آمد، دعا بود و ذکر بود و توسل.
در این ساعات پر هیجان عملیات همه دست دعا برداریم برای موفقیت در این راه پر پیچ و خم و هادی این راه، که هنوز هم جریانات با همان شدت، بلکه سخت تر ادامه دارد
🌹@tarigh3
🗓 مناسبت روزجهانی کارگر
بهانه ای است تایاد کنیم ازدوتن شهیدان کارگر
کسانیکه کار وکسب رارها کردند
تاآزادگی، مردانگی وغیرت ازسرزمینمان گرفته نشود 🇮🇷
شهیددفاع مقدس
#عبدالحسین_برونسی
وشهیدمدافع حرم
#سیدرضا_نوده
شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#روز_کارگر
🌹@tarigh3
.
هرجاخداامتحانتکرد
ویکخوردهعقبرفتۍغصہنخور!
اینامتحانلازمبوده تابہاشتباهت پۍببری
یککمۍتلاشڪنۍ جبرانمیشہ . .
امتحانفضل خداست وبرای رشد لازمِ!'
#حاجاسماعیلدولابی
🌹@tarigh3