کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از #سردارشهید_حسین_بادپا
🔹فصل: دوم
🔻#قسمت_بیست_پنجم
خواب دیدم حسین در گلزار شهداست و دارد از پلّه ها می آید پایین.
هنوز به آخرین پلّه نرسیده بود که گنبد سبز حرم پیامبر صَلَّی الله عَلَیهِ واله، جلوی پاهاش ظاهر شد. یک نفر آمد جلوی حسین. گفت《این رو بهت هدیه داده اند.》.
از خواب پا شدم.
گوشی تلفن را برداشتم. بهش زنگ زدم. خوابم را براش گفتم. گفت《ان شاء الله خیره!》.
حرف دیگری نگفت. خداحافظی کرد. عصر که آمد خانه، گفت: طاهره، قبل این که زنگ بزنی، دلم گرفته بود. پاهام، من رو کشوند سمت خونه ی پدر شهید یوسف الهی. با پدرش رفتیم گلزار شهدا.
کنار قبر شهید نشسته بودیم که تو زنگ زدی و خوابت رو گفتی! هر وقت دلش برای شهید یوسف الهی تنگ می شد، می رفت کنار قبر شهید، و قرآن می خواند.
هنگام اعزام بچّه ها به سوریه شده بود. هیچ کس حسین را نمی شناخت؛ جور دیگری شده بود. انگار برگشته به سال های جنگ تحمیلی. کارش شده بود دیدن آلبوم عکس های قدیم. آلبوم را برمی داشت، ورق می زد و گریه می کرد. ورق می زد و فاتحه می خواند. حال عجیبی داشت!هم می خواستم بروم کنارش بنشینم؛هم نمیخواستم خلوتش را به هم بزنم. ترجیح دادم با همان حس و حالش تنهاش بگذارم. خودم گوشه ای آرام ایستادم. به چهره ی غمگینش خیره شده بودم. بی صدا همراهی اش می کردم و اشک می ریختم. می بایست به جای او می بودم تا درد دلش را می فهمیدم.
سخت است برای کسی که در بیابانی، از کاروان خود دور مانده. همه ی آرزوش، شهادت بود. متوجه ام شد. گفت《طاهره، دلم پُره از حرف های نگفتنی!》. دستش را زد به پیشانی، و با صدای بلند زار زد. شانه هاش از شدت گریه می لرزید. بارها گریه اش را دیده بودم؛ امّا نه این طور.
گفت: حسین یوسف الهی، حالا وقتش رسیده حرفت رو پس بگیری. رفیق قدیم، دل تنگم؛ تنهام... من اینجا غریب ام... حرفت رو پس بگیر!کمکم کن! آن قدر بی تابی کرد تا سبک شد. براش آب آوردم. لیوان را گرفت. کمی آب خورد. گفت《طاهره، نمی تونم دوست های شهیدم رو ببینم و بی تفاوت بگذرم. حالا حکمت موندم رو فهمیدم. حالا مسئولیتم خیلی سنگین تره.》
آه عمیقی از ته دلش کشید. دستش را بالا آورد و نگین انگشتری اش را بوسید. گفت: شاید الآن وقتشه!دلم، این رو بهم می گه.
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مملکت رو امام زمان نگهداشته
مملکت رو خدا نگهداشته
این صحبتهای شهید باقری که برای حدود ۴٢سال قبله رو گوش بدید
🌹@tarigh3
سالروزشهادت مدافع حرم
سیدجاسم نوری
روزهای نخست جنگ تحمیلی در دوران هشت سال دفاع مقدس حضور داشت که هوش و ذکاوتش سبب شد در سن ۱۳ سالگی به سمت فرمانده گردان امام علی (ع) منصوب شود. سرانجام پس از حضور در عراق برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و تشکیل لشکر حضرت عباس (ع) در تاریخ هفتم خرداد ۱۳۹۴ در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق توسط تروریست تکفیری مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینه الطب بغداد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهمْ
#رئیسجمهورمغتنم
#سیدالشهداء_خدمــت
🌹@tarigh3
رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
.
🌹@tarigh3
🌻
شـهادت؛واژه ای دیـــگــر نــدارد🕊
از ایـن بــهتــر کــسـی در ســر نـدارد
نــشــان دادیــد ایــن رزق الــــهــی
صف اول،صف آخر نـدارد..(:
#شـهـید_جـمـهـور🌹
#رئیسی_عزیز
🌹@tarigh3
از ایشان پرسیده شد:
«آیا أشهدأنّعلیاًولیالله
جزء اذان هست یا خیر؟»
ایشان در جواب فرمودند:
اذان جزء أشهدأنّعلیاًولیالله است...
- آیتالله خوانساری
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برات تنگ شده حسین ..😭
#ماروبرگردونپیشخودت ❤️🩹
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
ارباب دوعالم ♥️حسین(ع)
💫شبتون و عاقبتتون حسینی 💫
🌹@tarigh3
ای کاش
به جای همه می شد
که در این شهر
این حال بهم ریخته ام را تو ببینی..
#دوریتمرامیکشدحسینجان
#اللهمارزقناکربلا
.
مولایمن
🍂شب نیست که آهم به ثریا نرسد...
از چشم ترم آب به دریا نرسد...
🍂میمیرم از این لحظه که آیا روزی
دیدار به دیدار رسد یا نرسد....
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
شبتونمهدوی
التماس دعا
🌹@tarigh3
.
#قرار_شبانه
به نیت تعجیل در فرج امام زمان عج
هدیه محضر مادر بزرگوارشون
حضرت سیده نرجس خاتون سلام الله علیها ۵ شاخه گل صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷
.#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
طبق قرارمون
تا چهلمین روز شهادت آقای رئیسی و همراهانشون
این صلوات ها را به نیابت از این عزیزان محضر مادر امام زمان عج تقدیم می کنیم 🌷
.
🌟🔹
دوستم داری.
از نوازش لطف و رحمتت بهرهمندم میکنی.
سایهی ربوبیتت، لحظهای از سرم دور نمیشود.
بیآنکه نیازی داشته باشی به من،
مهر میورزی و میبخشی و نوازش میکنی.
سر بر سجده میگذارم به شکرانهی بندگی این خدای رئوف.
🌟🔹
و الحَمدُ لله الَّذي
تَحَبَّبَ الَيَّ وَ هُوَ غَنيٌّ عَنّي
و سپاس خداي را
كه با من دوستي ورزيد
درحالي كه از من بينياز است.
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم به وسعت دنیا گرفته آقاجان!
از این زمانه از این جا گرفته آقاجان!
بیا دوای غم و غصه ها تویی مولا
برای توست که دل ها گرفته آقاجان
صبحتون مهدوی 💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
این قلبها ڪه دربدر شاهڪربلاسٺ
یڪ گوشہ چشم مختصرِ شاهڪربلاسٺ
این شوق بےنهایٺ واین صبح واین سلام
اینها تمام زیر سرِ شاه ڪربلاسٺ
صبحتون حسینی ♥️
🌹@tarigh3
آمد آن یار که آیینهٔ
صبح سحر است
سرخوش از خندهٔ گل
بلبل شوریده سر است
چه شکوهیست در این
صبح دل انگیز ببین
آسمانی که در آن
نور خدا جلوه گر است
"صبح بخیر "
روزتون شاد و بي نظير🍃🌸
🌹@tarigh3
♦️کسانی که قبلا رئیسی را تخریب میکردند امروز او را ستایش میکنند؛ مراقب باشیم با پنبه سر نبرند
روزنامه کیهان نوشت:
🔹همان افرادی که رئیسجمهور شهیدمان را در موضع سیاسی تخریب میکردند امروز موضع او را ستایش میکنند! این دوگانگیها قابل اعتماد نیستند، باید مراقب باشیم با پنبه سر نبرند و با کسب اعتماد ملی به اغراض سیاسی خود نرسند.
🌹@tarigh3