eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا به حال اونهایی که کارهاشون رو به امام زمان میسپارن رفیق هر جا گیر کردی هر جا درمونده شدی هر جا کار برات سخت شد امام زمان رو صدا کن و از حضرت حجت عج بخواه که بهت کمک کنه اونموقع متوجه میشی که چطور یهویی مشکلاتت یکی پس از دیگری حل میشه🍃🍂 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ یمنی ها از سلاح جدید به نام القرعه رونمایی کردند! یک زیردریایی انتحاری... ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ علی برکت الله منتظر یاران‌یمانی... 🌹@tarigh3
‹‏آرزوی شهادت داشتن با آماده ی شهادت بودن خیلی فرق میکنه› 🌹@tarigh3
به کسانی که افتادن ما را انتظار می‌کشند بگویید که ایستادگی ما💪 از عمر آنان (🇮🇱)طولانی تر است... 🌹@tarigh3
°🍃° مَا تَسقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلّا يَعْلَمُها نگران‌ نباشید؛ خدایی که آمارِ تک تک برگ‌های عالم را دارد از احوال‌شما هم خبردار است وَاصْبِـــرْ لِحُكْـــــمِ رَبِّــــكَ ...💜 🌹@tarigh3
هم 💚 هم ❤️ هم 💚 و در آخر هم شـهادت 💔 نمره برخی بیش از حد ۲۰ است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اسم من مهرسا جهاندیدست 🔻 مهرسا جهان‌دیده امروز در مراسم تشییع پدرش آخرین لحظات حضور پدر و فرصت استفاده از گرمای سایۀ پدرانه را با خوانش چند بیت شعر سپری کرد.
جملات آن روزش در دانشکده داروسازی هرگز از ذهنم پاک نخواهد شد!🍃 . می‌گفت: مرتب خود را زیر ذره بین معیار های اسلام قرار دهید و در کارها و دیدگاهتان دقت داشته باشید. سر سوزنی انحراف از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی می‌رساند که درمی‌یابید نسبت به نقطه ابتدایی، که بر آن انطباق داشتید، زاویه بزرگی پدید آمده و شما را از صراط مستقیم دور ساخته! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3
لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی به این چیزها وابسته ام ؟ " سلیقه اش دستم آمده بود . این که از چه لباس خوشش می آید یا نمی آید . به قول خودش لباس اج وجق دوست نداشت . لباس ساده و تمیز ، کمی هم شیک ، رنگ های آبی آسمانی و سبز . از قرمز بدش می آمد . می گفت " از جبهه این قرمز برای من شده یک جور سمبل قساوت . " زمستان که شد برای این که داخل خانه گرم بماند آقا مهدی جلو ایوان را پلاستیک زد . شب ها کنار پنجره می نشستم و گوشه ی پلاستیک را بالا می زدم و خیابان را نگاه می کردم تا ببینم چه وقت ماشین او پیدایش می شود . خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود و از هر طرفی که می آمد می دیدمش . تویوتای لندکروزش را که می دیدم . بلند می شدم و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم تا نفهمد این همه منتظر او بوده ام . یک بار که حواسم نبود . همین جوری مات رو به پنجره مانده بودم . صدایش را از پشت سرم شنیدم . گفت " بابا این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند ، از بس که آن جا نشستی . " خودش هم یک کارهایی می کرد که فاصله ی بینمان کمتر شود . یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟ " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زیرش اول کمی به یک طرف متمایل می شد ، بعد لب بالا با هم باز می شدند . خیلی قشنگ بود... 🌸 🌹@tarigh3
داشته باشم . یک روز گفت " می خواهی برویم بیرون ؟ امروز را می توانم خانه بمانم . " قرار شد یک گشتی توی شهرهای اطراف بزنیم . من هم از خدا خواسته سالاد الویه درست کردم که ظهر بخوریم . از اهواز راه افتادیم طرف دزفول . دزفول را با موشک می زدند . از کنار ساختمانی رد شدیم که ده دقیقه قبلش موشک خورده بود . گفتیم این جا که نمی شود . جای گشتن نبود ، همه جا سنگر و همه ی آدم ها نظامی . حداقل برویم مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم . ظهر هم شده بود . همان جا ناهار را خوردیم . حاشیه ی قبرستان . پیش خودم گفتم " این جا درِ غذا را بردارم پر خاک می شود . " هیچ خوشم نمی آمد آن جا غذا بخوریم اما چاره ای نبود . با اکراه چند لقمه خوردم . گفتم نکند فکر کند دارم لوس بازی در می آورم . چند لقمه هم او خورد . زیاد هم حرف نزدیم . 🌸 🌹@tarigh3
از قدیم گفته اند آدم ها توی سفر بیش تر با هم آشنا می شوند . سفر سوریه هم همین خوبی را برای ما داشت . گفتند از طرف سپاه یک مأموریتی به چند نفر داده اند ، گفته اند خانم هایتان را هم می توانید ببرید . یک هفته قبلش به من گفت از دکتر بپرسم با توجه به اینکه بچه ای در راه دارم آیا می توانم سوار هواپیما شوم . مشکلی نبود . سوریه که رسیدیم فهمیدم آن ها برنامه شان این است که ما را سوریه بگذارند و خودشان بروند لبنان . یک روز و نصفی قبل از رفتن به لبنان و دو روز بعدش با هم بودیم . خوش حال بودم ، خیلی . از دو چیز ؛ یکی زیارت حضرت زینب و رقیه . دیگر ، فرصتی که پیش آمده بود تا با هم باشیم . آن قدر ذوق کرده بودم که می گفتم اصلاً همین جا در هتل بمانیم . لازم نیست مثلاً برویم خرید یا این جور کارها . 🌸 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دلتنگی قسم دردی شبیه درد دوری نیست که جانت می‌رود هر لحظه اما زنده می‌مانی:) صلی‌الله‌علیک‌یا اباعبدالله مهربون اربابم♥️حسین(ع) ✨شبتون ✨ راهتون و ✨ عاقبت تون حسینی✨ 🌹@tarigh3
بنا نبود فقط خوب‌ ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به " کربلا " ببرم 💔 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقاجان...! زَمین بِدون شما جای زندگانی نیست... بیٰا که خو نَکند قاصِدک به دَر به دَری..!! تعجیل در فرج مولایمان صلوات🌷 شبتون‌مهدوی💚 التماس دعای فرج 🤲 🌹@tarigh3 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🔹 پناه من! آخر خودت بگو بی تو در برابر نامرادی‌های دنیا چه تدبیری گزینم؟ و از ناملایمات نفسانی کجا گریزم؟ و از ناامنی‌های اهریمنی با که در آویزم؟ 🌹@tarigh3