💠🍃
خداوندگار من!
مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته، دانه دانه ذکر تو را میشمردند به عادت. آن گونه با شتاب و متصل نام تو را میخواندند که گویی در معاملهای از تو چیزی ستاندهاند و اکنون بهای آن را میپردازند.
و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت، بزرگی و لطفت را نیز در ذهن تداعی میکنند؟
مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی میخریدند و چون نسخهای، از فروشنده چند بار و چگونه خواندنش را برای رفع حاجت طلب
میکردند!
و اندیشیدم که آیا تو را میخوانیم تا از تو چیزی بستانیم؟
یا
تو را میخوانیم چون دوستت داریم؟
خدای مهربانم!
#بندگی کردن را به ما بیاموز!
که بی لطف تو
هیچ نمیدانیم!
🔹🍂
#داستانک
پیرمرد ۹۳ سالهی ایتالیایی برای مشکلات تنفسی یک روز در بیمارستان بستری شد.
هنگام مرخص شدن، کارمند بیمارستان، صورتحساب را پانصد یورو اعلام کرد.
پیرمرد با صدای بلند گریه کرد!
کارکنان، دستپاچه شدند و برای دلداری پیرمرد گفتند:
نگران هزینه نباشید؛ با خیریه صحبت میکنیم و کمک میکنیم!
پیرمرد گفت: برای هزینه گریه نمیکنم. من توانایی دارم کل بیمارستان را بخرم!
موضوعی به ذهنم رسید که آشفتهام کرد و مرا به گریه انداخت:
یک عمر رایگان نفس کشیدم؛ اما برای یک روز باید به خاطر دستگاه تنفسی، پانصد یورو بدهم!
خداوند بزرگ، این خدمت بینظیر را به من ارائه کرده و من هیچ وقت هزینهاش را ندادم!
کمترین کار، این بود که شکر و عبادت به درگاهش بجا بیاورم؛ ولی من غفلت کردم و حالا در سن ۹۳ سالگی متوجه این موضوع شدم!
چرا شاکر نبودم؟!
چقدر شُکر به خدایم بدهکارم!
#بندگی
🌹@tarigh3