✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#حرف_اول
شاید وقتی از یک هدیه حرف میزنند، در ذهن ما یک جعبهی فانتزی زیبا با یک روبان قرمز نقش ببندد و در آن هدیهای که، میشود لمسش کرد، یا آن را بویید و یا بوسید!
🌟 اما بعضی هدیهها آنقدر بزرگند که در هیچ جعبهای جا نمیشوند!
ولی بوی خوششان، لطافت و رقّت ذاتشان، و شادی و انبساطی که بهمراه میآورند، از بهشت بالاتر است ...
بعضی هدیهها خود بهشتند!
خاموش کنندهی تمام آتشها،
و رویانندهی تمام لطافتها و شادیها!
هدیهای از جنس حریر ...
🌟 حریری بنام "فاطمـه" سلاماللهعلیها
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#حرف_اول
ـ چرا من؟
چرا این مصیبت برای من بود فقط؟
چرا هر بلایی فقط برای من پیش میآید؟
چرا فقط من باید در این میدان آزموده شوم؟
※ و پشت این جملهها، حکایتهایی است!
#حرف_سوم
※ این چراها، همه صدای درد میدهند!
هم چراهای #حرف_اول
و هم چراهای #حرف_دوم
گاهی آنقدر سنگینند که ماهها، کمر آدمیزاد را خم میکنند!
ـ مثل صدای بعضی داغها و عزیز از دست دادنها،
ـ مثل صدای بعضی فقرها و بیماریها
ـ مثل صدای بعضی قضاوتها و تحقیرها و آبرو ریختنها...
اما این دردها، دردهایی است که باید تمرین کنیم؛
※ اول بفهمیم بر ما فرود نمیآیند، بر بخش زمینی ماست که نازل میشوند و نباید سنگینیشان ما را از "من حقیقی" مان غافل کند!
شبیه مادری که در اوج درد هم، رسیدگی و تغذیه نوزادش را فراموش نمیکند!
※ و بعد بیاموزیم اگر سهممان از دلخوشیهای بالاتر و شادمانیهای عظیمتر، بیشتر باشد، تحمل این دردها آسانتر میشود!
دلخوشیهایی در بخش انسانی و حقیقی و جاودانه وجودمان...
#حرف_اول
※ برای شروع
※ برای استمرار
※ برای عادت
※ برای استمراری تمام نشدنی
همیشه اولین قدم، اولین پرش، اولین تصمیم، اولین "من باید بتوانم" مهمترین قسمتِ ماجراست!
برای شروع
برای استمرار
برای عادت
برای استمراری تمام نشدنی
همیشه اولین قدم، اولین پرش، اولین تصمیم، اولین "من باید بتوانم" مهمترین قسمتِ ماجراست!
#حرف_اول
✍️ دیروز در مراسم استغاثه همه به هم تبریک «عیدقربان» میگفتیم و شاد بودیم!
خیلی هم خوب است و عینِ واجبِ خداست!
• با خودم گفتم : «خدایا ما را اهل قربان قرار بده» که اگر اهلش شده بودیم؛
فاصله از قربان تا غدیر خیلی کم است !
یعنی اگر قربان کردن را بلد شده بودیم؛ اماممان در اَمن و اَمان الآن کنارمون بود.
• روضه دیروز هم «تهِ روضههای کربلا بود؛ روضه علی اصغر علیهالسلام»
او میخواند و میخواند و من با خودم فکر میکردم که حسین علیهالسلام یک علیاصغر داد و شیعه چهارده قرن است عزادار است... و شاید همین عزا دلمان را راضی و در حجاب کرد که هزار هزار علیاصغرهای امام دوازدهم را یکی یکی به چشم میبینیم و دنیایمان دارد میگذرد!
💔 نفهمیدیم کودک کربلا، یک کُد بود برای ما که ادعای انتظار داریم؛
کار که به «کودک کشی» میرسد اوجِ غربت امام است؛ و قیامِ نهایی موحدانه در دفاع از امام میخواهد!