#خاطرات
🌹خیلی زینبی بود و نسبت به حضرت زینب(س)حساسیت خاصی داشت،
همیشه می گفت : تا زمانی که زنده باشم،تو سوریه میمونم و از ناموس امام حسین (علیه السلام) پاسداری می کنم. ☝️
یادم هست که می گفت:«با چند نفر از دوستان با هم نشسته بودیم و در مورد تحولات #سوریه صحبت می کردیم.
یکی از همرزمان گفت:«اگر سوریه سقوط کرد چیکار کنیم⁉️
هر کسی که نشسته بود یه چیزی میگفت.
+میرم لبنان،اون یکی میگفت عراق.
به آقامهدی گفتن:شما کجا میرید،سیدمهدی؟
لبخند همیشگی خودش زد گفت:«من ميرم حرم بی بی زینب دم در حرم میمونم☺️،تا آخرین قطره خونم از حرم خانم پاسداری می کنم...تاکسی نگاه چپ به حرم نکنه.☝️
سرشون رو انداختن پایین.یکیشون گفت:ایول آقامهدی.دست ماروهم بگیر😔تفکر مَهدی حسادت داشت...
🌹شهید مدافع حرم مهدی حسینی
چه خنده های قشنگی
به لب نشانده ای
ای #یـــار
چه #خاطرات که مانده
ماندگار افق های ناکجا آباد ..
و من انگار #بیدارم
و شعر شهــــادت می خوانم!!
مرا به خود برسان
دلم برای تبسم هایت تنگ است..
#شهید_حججی
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
#خاطرات یک رزمنده
از شهید آوینی پرسیدند : شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این #مقام رسیدند..؟
گفت: یکی را دیدم سه روز در هوای گرم در خط مقدم جبهه روزه گرفته بود
هر چه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط جائز نیست خودت را چرا اذیت میکنی جواب نداد...
وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود خب آقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشوی سه روز روزه میگیری تا#نفس سرکش را مهار کرده باشی..!
@tarigh3
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍🏻#خاطرات
🔻«فقط بندگی؛ هر چه بادا باد!»
از دانشگاه اومد خونه! خیلی خسته بود. پرسیدم چی شده؟! خندید و گفت: «تهران ماشین سوار شدم که بیام قم! راننده وسط اتوبان صدای موسیقیشو برد بالا! تحمل کردم و چیزی نگفتم. تا این که دیگه صدای خواننده زن رو داشت پخش میکرد! منم با این که وسط بیابون بودم بهش گفتم که یا صدای ضبط رو کم کن یا من همینجا پیاده میشم! اون هم نامردی نکرد و زد کنار! منم کم نیاوردم و پیاده شدم🙃.»
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
🌹@tarigh3