#شهدای_حسینی
💢شهیدی که امام حسین ع او را طلبید...
می گفت من از امام حسین(ع) طلب شهادت می کنم تا مثل علی اکبر و علی اصغرش شهید شوم. دوست دارم نه سر بر بدن داشته باشم,نه قبری داشته باشم و نه نشانی از من باشد!
چند شب گذشت. از خستگی گوشه سنگر خوابم برده بود که از صدای گریه جمشید از خواب پریدم.
می گفت یا امام حسین, مگه من چی کار کردم که من را نمی طلبی؟
با اشک التماس می کرد, من خوابم برد
تا نماز صبح هنوز صدای گریه جمشید می امد. اما چهره ای شاد و خوشحال داشت.
گفتم چی شد, خبریه؟
با خوشحالی گفت امروز به هدفم می رسم, اقا منو طلبیده!
گفت اقا, امام حسین را در خواب دیدم. گفت ناراحت نباش, امروز تو را می طلبم...
همون روز شهید شد و بدنش برنگشت ....
#شهدای_حسینی
🔰سر از پیکرش جدا افتاده بود...😔
برای اینکه خانواده بخصوص مادرش، ناراحت نشوند،یکی از بچه هاصورت احمد راشست موهایش را هم شانه زد، سر را جوری روی پیکر گذاشت تا جراحت مشخص نشود.😢
🔰وقتی مادر جنازه پسرش را دید گفت :مادر من که دوست داشتم تو مثل امام حسین #بی_سر شهید بشی!😔
دست زیر سر احمد برد تا صورتش را ببوسد که .... متوجه جدائی سرفرزندش شد.
خطاب به احمد گفت:
مادرم شیرم حلالت، من نیزخواستم همینطوری #شهید بشوی"
بعد گفت: "بفدای امام حسین، بفدای علی اکبر امام حسین، بفدای سر امام حسین«ع»
#شهید احمد تدین