eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️نــام شهید : رزاق(رضا)چراغی ▫️نـام پـدر : ذبیح اله ▫️تـاریخ تـولـد : ۱۳۳۶/۰۱/۰۱ ▫️مـحل تـولـد : ساوه ▫️تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۵ ▫️مـحل شـهادت : شرهانی ‌ ‌ ‌ •✦✧ ✧✦• ❊⇠سفارش من درباره سپاه مي‌باشد به عنوان بازوي مسلح ولايت فقيه و روحانيت :بايد سپاه آنچنان شود كه پاسداران بعنوان فريضه واجب خدمت نمايند، نه به عنوان شغل، چرا كه اين دو بازوي سپاه و روحانيت شغلي ندارد و نبايد سپاهي بودن و روحاني بودن را شغل حساب نمود‍ ‍ ‍ ‌ ❊⇠ چقدر ابرقدرتها از اين سپاه نو پا مي‌ترسند، چرا كه برادر سپاهي به عنوان فريضه وارد مي‌گردد، نه حق مأموريت مي‌خواهد نه فوق‌العاده بدي آب و هوا، بلكه هر كجا كه سختر باشد وارد مي‌شود كه اجرش عظيم‌تر است. ❊⇠مبادا روحانيت را تنها بگذاريد، بدانيد كه تمام تلاش ابرقدرتها در ازبين بردن اسلام، روبروي روحانيت قرار دارد. ۲۷محمدرسول_الله(ص)
۴۰ روز قبل از شهادتش عقد كرد. تو اين مراسم چند تا عكس يادگاری گرفت. با لباس رسمی سپاه جلوی آينه وايستاد تا یه عكس ديگه ازش بگيرم. گفت: اين عكس جون می ده برای حجله گفتم: ممكنه مامان بشنوه و ناراحت بشه. گفت: اگر همه اينايی كه دارم رها كنم، شهادتم ارزش واقعی پيدا ميكنه، عادی شهيد شدن كه چيزی نيست! هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷 🌹@tarigh3
💠حاجی دیگرا رضا را صدا نزنید💠 … آن شب پیش ما ماند و دو، سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز ۲۷ فروردین ۶۲ که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی را که در ساک‌اش داشت، از آن در آورد و پوشید. با تعجب پرسیدم: آقا رضا، هیچ وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟ با لب‌هایی خندان به من گفت: «با اجازه شما، می‌خوام برم خط مقدم» گفتم: احتیاجی نیست که بری اون جلو، همین جا بیشتر به شما نیاز داریم. ناراحت شد به من گفت: «حاجی جان، می‌خوام برم جلو، وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم. الان اون جا، بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستند.» در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده. رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند: فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (صلوات‌الله) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند. همین خبر، نشان می‌داد وضعیت آنجا برای بچه‌های ما تا چه حد وخیم شده گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی. مدام می‌گفتم: رضا، رضا، همت – رضا، همت! ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت: «حاجی جان، دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»! و من فهمیدم رضا شهید شده. "در این زمان، همت، فرمانده سپاه ۱۱ قدر و چراغی فرمانده لشگر ۱۱ حضرت رسول(صلوات‌الله) بود" 🎙راوی: 🌹@tarigh3 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اول فروردین ماه بود، خیلی دوست داشتم رضا در آغاز سال کنار ما باشد. وقتی تماس گرفت، گفتم: آقا رضا! به مرخصی نمی آیید؟ آرام پاسخ داد: شما تقاضای مرخصی از بنده نکنید... بیشتر نگران شدم و پرسیدم چرا؟ مرخصی نمی دهند یا خودتان نمی آیید؟ درحالیکه که می خندید گفت: من دیگر برنمی گردم... اگر بخواهم، می توانم مرخصی بگیرم اما موضوع این است که آدم یا مسئولیت نمی پذیرد یا وقتی پذیرفت باید تا آخرش بایستد... به همین دلیل است که من نمی توانم بیایم... 🌹@tarigh3